خیلی استدلال و موشكافی كرده و دقت به خرج داده كه دقتهایش به
هر حال قابل توجه است، نمی شود از دقتهای غزالی صرف نظر كرد. ما اگر حرفهایی
مثل حرفهای مرحوم آخوند را هم می خوانیم باید با توجه به حرفهای غزالی
بخوانیم، ببینیم آیا اینها توانسته اند به غزالی جواب بدهند؟ ابن رشد واقعا نتوانسته به
غزالی جواب بدهد، این حقیقت است، باید ببینیم از حرفهای مثل مرحوم آخوند
مجموعه آثار شهید مطهری . ج12، ص: 111
جواب غزالی در می آید یا در نمی آید.
پس در بحث «فی أنه لا یتقدم علی الزمان و الحركة الاّ الباری» روح مطلب این
مسأله است كه زمان نمی تواند از نظر ابتدا انقطاع داشته باشد
[1]، زمان نمی تواند
شروع داشته باشد، منتها این را به این تعبیر می گویند: بر زمان جز ذات باری
[2]كه
علت زمان است تقدم ندارد. جز ذات باری و مجردات و شئون و صفات باری هیچ
چیزی بر زمان تقدم ندارد. ولی تقدم آنها تقدم زمانی نیست چون خود آنها زمانی
نیستند. حالا ببینیم كه به چه دلیل؟ اولاً چرا این مطلب را با این تعبیر ذكر كرده اند؟
[1] - . البته از نظر انتها هم می خواهند بگویند نمی تواند انقطاع داشته باشد ولی فعلاً بحث در ابتدای زمان است.
[2] - . با عقول مجرده و كلمات اللّه التامّات كه اینها هم به شئون باری بر می گردند.