در
کتابخانه
بازدید : 1557194تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
Expand شناسه کتابشناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">مرحله ی نهم</span>مرحله ی نهم
Collapse <span class="HFormat">ادامه ی مرحله ی هفتم</span>ادامه ی مرحله ی هفتم
Collapse <span class="HFormat">فصل 30: </span>در اثبات وجود زمان و بیان ماهیت آن فصل 30: در اثبات وجود زمان و بیان ماهیت آن
Expand <span class="HFormat">فصل 31: </span>غایت قریب زمان و حركت تدریجی الوجود است فصل 31: غایت قریب زمان و حركت تدریجی الوجود است
Expand <span class="HFormat">فصل 32: </span>قِدم زمان فصل 32: قِدم زمان
Expand <span class="HFormat">فصل 33: </span>در ربط حادث به قدیم فصل 33: در ربط حادث به قدیم
Expand <span class="HFormat">فصل 34: </span>زمان اول و آخر نداردفصل 34: زمان اول و آخر ندارد
Expand <span class="HFormat">مرحله ی هشتم</span>مرحله ی هشتم
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
ولی آقایان مطلب را به شكل دیگری بیان می كنند كه ممكن است به حسب ظاهر، این دو یكی باشد ولی وقتی دقت می كنیم می بینیم تفاوتی میان این دو بیان هست.

گفتیم كلمه «امكان» را وارد می كنند. آنها معمولاً در كتب خودشان مطلب را با سه مثال بیان می كنند. اینجا مرحوم آخوند مختصر ذكر كرده، می گوید به كتب طبیعیات مراجعه كنید. سه مثال را این طور ذكر می كنند. اول می گویند شما جسمی را فرض كنید كه با یك سرعت معین مسافتی را طی كند. ما همان مثال خودمان را در نظر می گیریم: آن جسم اتومبیلی است كه مسافت معین میان تهران و قم را با یك سرعت معین طی كرده است و در نتیجه در ظرف و مقدار معینی- كه ما آن را «دو ساعت» می نامیم- این مسافت را طی كرده است. می گوید پس در اینجا ما یك «امكان» كشف كردیم چون حركت دیگری در همین مسافت و با همین سرعت می تواند وجود داشته باشد و امكان دارد. اگر حركت دیگری به عین همین سرعت باشد، در همین بین الحدینی كه اسمش را «دو ساعت» گذاشته ایم می تواند مثل همان مسافت اوّلی را طی كند. پس اینجا امكان وجود حركت 140 كیلومتر با سرعتی مشابه سرعت حركت اول، در همین امكان- یعنی در همین بین الحدینی كه حركت اول واقع شد كه آن را «دو ساعت» می نامیم- وجود دارد. پس امكان وقوع حركتی در این مسافت و با همان سرعت در این بین الحدین (دو ساعت) مثل حركت سابق اكنون هم وجود دارد.
بعد مثال دیگری ذكر می كنند: اگر دو اتومبیل با هم از تهران به طرف قم حركت كنند، یكی با همان سرعت مثال قبل و دیگری با نصف آن سرعت، بعد از دو ساعت اوّلی به قم رسیده و دومی به نصف راه قم رسیده است. اینجا می بینیم یك حركت دیگر با سرعت دیگر، یعنی با نصف آن سرعت، در همان امكان (یعنی در همان بین الحدین) نصف آن مسافت را طی كرده. اینجا ما چه می فهمیم؟ قدر مسلّمی كه ما از مقایسه مثال اول با مثال دوم به دست می آوریم این است كه آن امكان عین مسافت نیست چون الآن امكان همان امكان است یعنی آن بین الحدین همان بین الحدین است، مسافت نصف آن مسافت است. همچنین آن امكان یعنی آن حالت بین الحدین عین سرعت هم نیست چون سرعت غیر از آن سرعت است. اوّلی سرعتش به گونه ای بود كه 140 كیلومتر را در 2 ساعت طی كرد، دومی با سرعتی
مجموعه آثار شهید مطهری . ج12، ص: 56
رفته است كه در این 2 ساعت 70 كیلومتر را طی كرده است؛ یعنی با سرعت دیگر ولی در همان امكان. امكان یعنی بین الحدین در هر دو یكی است، مسافت تغییر كرده سرعت هم تغییر كرده.
مثال سوم: دو حركت با یك سرعت را در نظر می گیریم ولی دو حركتی كه با هم شروع نمی شوند. اتومبیل اول ساعت 12 از تهران حركت می كند و ساعت 2 بعد از ظهر به قم می رسد. دومی ساعت 1 بعد از ظهر از تهران حركت می كند و ساعت 2 [به نیمه راه ] می رسد. این دو دارای یك سرعت هستند ولی اولی در یك ساعت حركت كرده كه دومی حركت نكرده و دومی در اول ساعت دوم حركت كرده است.

پس اتومبیل دوم نصف مسافت را در نصف امكان اولی گذرانده است نه در تمام آن، یعنی نیمی از آن امكان اولی را ساكن بوده و حركت نداشته. ولی آن امكان اولی به هر حال وجود داشته، یعنی الآن ما می گوییم كه اتومبیل دوم در نیمی از آن امكان حركت نداشت در نیم دیگر حركت داشت. از اینجا ما چه می فهمیم؟ غیر از مسأله اختلاف این امكان با مسافت، می فهیمم كه این امكان عین حركت نیست، برای اینكه نیمی از این امكان وجود داشته ولی اتومبیل دوم حركت نداشته. در نیم اول آن امكان این اتومبیل ساكن بوده است، یعنی سكونش منطبق است بر نیمی از آن امكان نه حركتش.
می گویند از اینجا می فهمیم كه «انّ فی الوجود كونا مقداریا فیه امكان وقوع الحركات المختلفة أو المتفقة غیر مقدار الاجسام و نهایاتها» از اینجا ما كشف می كنیم وجود یك وجود مقداری یعنی وجود یك مقدار را در عالم غیر از مقادیر اجسام، یك مقدار غیر قارّ الذاتی كه مقدار اجسام قارّ الذات است.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است