در اینجا دو نكته را باید یادآوری كنیم. اولا این مسأله كه «مناط احتیاج به علت
چیست؟ » از مسائلی است كه منحصرا در فلسفه اسلامی مطرح شده و در فلسفه
یونانی مطرح نبوده است و در فلسفه اسلامی هم به دنبال مشاجرات متكلمین با
فلاسفه مطرح شده و مسأله خیلی مفیدی هم هست. این مسأله در فلسفه اروپایی
هم اصلا مطرح نشده است. مطرح نشدن این مسأله سبب اشتباهات بسیار زیادی
می شود و خیلی از انحرافاتی كه موجب مادیت شده به این جهت بوده كه این مسأله
حل نشده است. ما این مسأله را مكررا گفته ایم و دیگر تكرار نمی كنیم.
مسأله دیگری كه باید عرض كنیم این است: از جمله بی نظمیهایی كه در كار
مرحوم آخوند است این است كه لازمه مبانی ایشان (یعنی مسأله اصالت وجود، و
نیز آنچه در باب جعل می گوید كه جعل به وجود تعلق می گیرد، و نیز تحقیقی كه در
باب علیت كرده است كه هر معلولی تعلق و رابطه محض با علت است) این است كه
در باب مناط احتیاج به علت حرفی بزند غیر از حرفی كه همه فلاسفه و متكلمین
گفته اند و آن همان حرفی است كه ما الان به آن اشاره كردیم، ولی ایشان در جاهایی
كه این مسأله را عنوان كرده و در مورد آن مفصلا بحث كرده، با كمال تعجب آنچه را
كه مطابق مبنای خودش است نگفته؛ و لهذا افرادی مثل حاجی كه به مبنای مرحوم
آخوند و آنچه در لابلای حرفهایش در جاهای دیگر گفته توجه نكرده اند، خیال
كرده اند مبنای مرحوم آخوند با مبنای دیگران در باب مناط احتیاج به علت یكی
است
[1]. اما اولا مبانی مرحوم آخوند اقتضا می كند كه ایشان حرفی بزند غیر از
حرفهای دیگران. ثانیا در جاهای دیگر كه جای طرح این مسأله نبوده گاهی در
مجموعه آثار شهید مطهری . ج12، ص: 745
ضمن یكی دو سطر مبنای خودش را گفته و رد شده، از جمله همین جا و نیز یك جا
در باب قوه و فعل.
ما اگر بخواهیم این بحث را مفصل بیان كنیم باید چند جلسه در اطراف آن
صحبت كنیم در حالی كه جای این بحث اینجا نیست، بلكه در مباحث مواد ثلاث
است. برای اینجا همین مقدار مختصری كه عرض كردم، كافی است.
ایشان در اینجا اشاره ای می كند به حرف كسانی كه بنا بر اصالت ماهیت
استدلال كرده اند و بعد هم می گوید: این حرف بنا بر مبنای آنها درست است، نه بنا بر
مبنای ما.
[1] - . حاجی در منظومه بر اساس مبانی قدما نظر داده و رد شده.