در
کتابخانه
بازدید : 1558181تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">ادامه ی مرحله ی هفتم</span>ادامه ی مرحله ی هفتم
Expand <span class="HFormat">مرحله ی هشتم</span>مرحله ی هشتم
Collapse <span class="HFormat">مرحله ی نهم</span>مرحله ی نهم
Expand <span class="HFormat">فصل 1</span>در بیان حقیقت حدوث و قدم فصل 1در بیان حقیقت حدوث و قدم
Expand <span class="HFormat">فصل 2: </span>در اثبات حدوث ذاتی فصل 2: در اثبات حدوث ذاتی
Collapse <span class="HFormat">فصل 3: </span>آیا حدوث زمانی كیفیتی زائد بر وجود حادث است؟ فصل 3: آیا حدوث زمانی كیفیتی زائد بر وجود حادث است؟
Expand <span class="HFormat">فصل 4: </span>حدوث، علت نیاز به علت نیست فصل 4: حدوث، علت نیاز به علت نیست
Expand <span class="HFormat">فصل 5: </span>تقدم و تأخر و اقسام این دوفصل 5: تقدم و تأخر و اقسام این دو
Expand <span class="HFormat">فصل 6: </span>آیا اقسام تقدم و تأخر مشترك معنوی اند یا لفظی؟ فصل 6: آیا اقسام تقدم و تأخر مشترك معنوی اند یا لفظی؟
Expand <span class="HFormat">فصل 7: </span>آیا اطلاق تقدم بر اقسامش به تشكیك است؟ فصل 7: آیا اطلاق تقدم بر اقسامش به تشكیك است؟
Expand <span class="HFormat">فصل 8: </span>در اقسام معیّت فصل 8: در اقسام معیّت
Expand <span class="HFormat">فصل 9: </span>تكمیل بحث حدوث ذاتی فصل 9: تكمیل بحث حدوث ذاتی
Expand متن اسفار (همراه توضیحات استاد هنگام تدریس متن اسفار (همراه توضیحات استاد هنگام تدریس
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
اما یك سلسله امور داریم كه ظرف عروضشان ذهن است، ولی ظرف اتصاف معروض به اینها خارج است [1]. «ظرف عروض ذهن است» یعنی در خارج عارض و معروضی وجود ندارد؛ در خارج دو چیز وجود ندارد كه یكی عارض و دیگری معروض باشد. «ظرف اتصاف خارج است» یعنی در عین اینكه عارض و معروض موجود به وجود واحدند و دو چیز نیستند، در اعتبار ذهن، از این دو چیز یكی مقدم است و دیگری مؤخر، كه آن مقدم را موصوف می گیریم و آن مؤخر را صفت.
اموری كه ظرف عروضشان ذهن است و ظرف اتصافشان خارج، همانهایی
مجموعه آثار شهید مطهری . ج12، ص: 739
است كه «معقولات ثانیه فلسفی» نامیده می شوند و اگر چه خود فلاسفه به این بیان نگفته اند ولی ریشه اینها در معانی حرفیه است. از همه معانی حرفیه معنی اسمیه ساخته می شود. معانی اسمیه مستقل در مفهومیّت كه از معانی حرفیه ساخته می شود، فقط در ذهن وجود دارد. «ابتداء» به عنوان یك ماهیت مستقل كه موضوع و محمول واقع می شود، فقط در ذهن وجود دارد. این معانی كه از معانی حرفیه انتزاع می شوند، در خارج ما بإزائی در مقابل اشیاء دیگر ندارند. در خارج نمی توانید چیزی را نشان دهید كه مصداق معنی حرفی باشد. مصداق معنی حرفی عین مصداق معنی اسمی است نه یك امر جدا.
حل مسأله معنی حرفی و معنی اسمی بالاتر از آن حدی است كه در علم اصول مطرح شده و آن مقداری كه در علم اصول مطرح شده برای حل این مسأله كافی نیست.
در تعبیر دیگری كه حاجی در حواشی اسفار ذكر كرده [2]می گوید «اینها معانیی هستند كه وجود فی نفسه و محمولی شان در ذهن است و وجود ناعتشان در خارج» .

این هم تعبیر دیگری است و البته همه تعبیرات به یك جا برمی گردد.
وقتی كه این مطلب را دانستیم می گوییم: مسبوقیت، در خارج چیزی مستقل از وجود آن مسبوق یا سابق نیست كه بعد در موردش بحث كنیم كه «آیا حادث است یا قدیم؟ » . در مورد چیزی می شود گفت حادث یا قدیم، كه خودش وجودی داشته باشد؛ یعنی درباره یك موجود می شود گفت «آیا حادث است یا قدیم؟ » . اما اموری كه از سنخ معانی حرفیه اند و وجودشان به وجود منشأ انتزاعشان است، حدوث و قدمشان هم تابع منشأ انتزاعشان است و حكم علی حده ندارند. پس اینجا نباید گفت «وجود حادث، حادث است به تبع حدوث، ولی حدوث، حادث است بذاته» .

اینجا درست عكس باب وجود و ماهیت است. در باب وجود و ماهیت، ماهیتْ موجود به تبع وجود و وجودْ موجود بالذات است. این بعض فضلا خیال كرده اینجا هم از آن قبیل است، در حالی كه اینجا قضیه برعكس است و آن كه حادث واقعی است وجود حادث است و حدوثِ حدوث یك امر انتزاعی است؛ یعنی اگر به حدوث می گوییم «حادث» ، به تبع آن وجود می گوییم.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج12، ص: 740
پس این سؤال و معمایی است كه می شود از هر فیلسوفی پرسید. امروزیها می گویند «فلان شی ء یك پدیده است» . از آنها می شود سؤال كرد «پدیده بودن پدیده چطور؟ آیا آن هم پدیده است؟ » . اگر بگویند «پدیده بودن پدیده هم یك پدیده است؛ یعنی مثل خود پدیده، نبوده و پیدا شده» می گوییم «باز پدیده بودن این پدیده بودن چطور؟ » . اما اگر بگویند «پدیده بودن پدیده، قدیم است و از ازل این پدیده بودن را داشته» می گوییم «مگر امكان دارد صفت در ازل باشد و موصوف در حال؟ ! » .
به هر حال این سؤال حل منطقی می خواهد و تا انسان به تجزیه و تحلیلهای ذهنی دقیقا وارد نباشد و تا ذهن و اعتبارات و انتزاعات ذهن را نشناسد نمی تواند این مسائل را حل كند. چقدر مهمل می گویند افرادی كه خیال می كنند همه معانی فلسفی را می شود با مسائل مادی و حسی و طبیعی حل كرد!
مرحوم آخوند دنبال مطلب این شخص را گرفته و مرتبا به آن اشكال می كند.

آنچه من عرض كردم، خلاصه و روح مطلب و آن مقداری است كه در این باب مفید است.

[1] - . ما مطلب را طبق اصطلاحی كه حاجی ذكر كرده بیان می كنیم.
[2] - . از جمله در همین جا و نیز در احكام وجود و عدم.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است