در اینجا حرف منطقیین در باب كلی متواطی و مشكّك نزدیك می شود به حرف
فلاسفه در باب تقدم و تأخر كه در فصل بعد آمده. متأخرین از فلاسفه
[1]وقتی كه
دنبال جامع مشترك میان اقسام تقدم و تأخر رفته اند، به اینجا رسیده اند كه اصلا
معنای تقدم و تأخر این است كه دو شی ء در امر سومی اشتراك داشته باشند و آنچه
كه یكی از این دو شی ء از امر مشترك دارد دیگری دارد و این دیگری از همان امر
مجموعه آثار شهید مطهری . ج12، ص: 757
مشترك چیزی دارد كه اوّلی ندارد. این به همان مسأله تشكیك برمی گردد، منتها
منطقی از آن امر سوم شروع كرده و گفته «كلی اگر نسبت به افراد، متفاوت بود
مشكّك است» ولی فیلسوف از افراد شروع كرده و گفته «دو امر كه در امر سومی
شركت دارند اگر در آن امر سوم متفاوت باشند و آنچه یكی از آن امر سوم دارد
دیگری داشته باشد و دیگری از امر سوم چیزی داشته باشد كه اولی ندارد، این
معنای تقدم است» . پس تقدم و تأخر به تشكیك برگشت. حداقل به صورت سؤال
می گوییم: آیا تقدم و تأخر به تشكیك بر نمی گردد؟
روی این حساب، تقدم بالزمان نوعی تشكیك است. البته پیاده كردنش آسان
نیست. ما فعلا اصل مطلب را می گوییم و الاّ برای پیاده كردنش دچار اشكالاتی
شده اند، مخصوصا در باب تقدم بالزمان اشكال عظیمی وجود دارد. خلاصه تقدم
بالزمان، تقدم بالرتبه، تقدم بالطبع، تقدم بالعلیه و تقدم بالشرف هر كدام نوعی
تشكیك اند.
این بحث مقدمه ای بود برای فصل بعد تا ببینیم: آیا ماهیت تقدم و تأخر
برمی گردد به همان چیزی كه منطقیین به آن تشكیك می گویند؟ آیا امكان دارد میان
همه اقسام تقدم و تأخر حتی تقدم و تأخر بالزمان جامع مشتركی باشد؟
[1] - . این حرف از متأخرین است نه متقدمین.