خود مرحوم آخوند دو نوع تقدم و تأخر دیگر به انواع قبلی اضافه كرده. یكی از اینها
بنا بر اصالت وجود است، یعنی بنا بر اصالت وجود باید به چنین تقدم و تأخری قائل
شد، و دیگری بنا بر وحدت تشكیكی وجود است. اما آنچه كه بنا بر اصالت وجود
است مرحوم آخوند اسم آن را «تقدم بالحقیقه» گذاشته. گاهی دو چیز هر دو متصف
می شوند به تحقق و حقیقت داشتن، ولی یكی از این دو آن حقیقت داشتن و واقعی
بودن را بالذات دارد و دیگری به تبع اوّلی؛ به عبارت دیگر: آن اوّلی واقعیت داشتن
را بلا واسطةٍ فی العُروض دارد و دومی بواسطةٍ فی العروض. بنا بر اصالت وجود، هم
وجود موجود است و هم ماهیت، ولی وجود موجود است بالذات و ماهیت موجود
است بالعرض و المجاز
[1]. بنابراین هم وجود و هم ماهیت متصف به موجودیت
می شوند، ولی چون وجود موجود است ماهیت موجود است، نه بر عكس و نه اینكه
در عرض یكدیگر موجود باشند. به تعبیری كه گاهی فلاسفه و بیشتر اصولیین به كار
می برند: وجود موجود است بلا حیثیة تقییدیة، و ماهیت موجود است بحیثیة
تقییدیة. بنابراین انتساب وجود به موجودیت أولی و اقدم است از انتساب ماهیت به
موجودیت. این هم نوع دیگری از تقدم و تأخر است كه قائلین به اصالت وجود آن
را بیان می كنند.
[1] - . این مطلب را مكرر گفته ایم و دیگر تكرار نمی كنیم.