در
کتابخانه
بازدید : 1558342تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">ادامه ی مرحله ی هفتم</span>ادامه ی مرحله ی هفتم
Expand <span class="HFormat">مرحله ی هشتم</span>مرحله ی هشتم
Collapse <span class="HFormat">مرحله ی نهم</span>مرحله ی نهم
Expand <span class="HFormat">فصل 1</span>در بیان حقیقت حدوث و قدم فصل 1در بیان حقیقت حدوث و قدم
Expand <span class="HFormat">فصل 2: </span>در اثبات حدوث ذاتی فصل 2: در اثبات حدوث ذاتی
Expand <span class="HFormat">فصل 3: </span>آیا حدوث زمانی كیفیتی زائد بر وجود حادث است؟ فصل 3: آیا حدوث زمانی كیفیتی زائد بر وجود حادث است؟
Expand <span class="HFormat">فصل 4: </span>حدوث، علت نیاز به علت نیست فصل 4: حدوث، علت نیاز به علت نیست
Expand <span class="HFormat">فصل 5: </span>تقدم و تأخر و اقسام این دوفصل 5: تقدم و تأخر و اقسام این دو
Collapse <span class="HFormat">فصل 6: </span>آیا اقسام تقدم و تأخر مشترك معنوی اند یا لفظی؟ فصل 6: آیا اقسام تقدم و تأخر مشترك معنوی اند یا لفظی؟
Expand <span class="HFormat">فصل 7: </span>آیا اطلاق تقدم بر اقسامش به تشكیك است؟ فصل 7: آیا اطلاق تقدم بر اقسامش به تشكیك است؟
Expand <span class="HFormat">فصل 8: </span>در اقسام معیّت فصل 8: در اقسام معیّت
Expand <span class="HFormat">فصل 9: </span>تكمیل بحث حدوث ذاتی فصل 9: تكمیل بحث حدوث ذاتی
Expand متن اسفار (همراه توضیحات استاد هنگام تدریس متن اسفار (همراه توضیحات استاد هنگام تدریس
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
مسأله دیگر: شیخ اشراق در اینجا ابتكاری به خرج داده و گفته است: اگر این اقسام تقدم را تحلیل كنیم همه به یك قسم برمی گردد. بنابراین تقدم و تأخر اقسام ندارد، بلكه فقط یك قسم است. ایشان گفته: همه اقسام تقدم حتی تقدم بالزمان برمی گردد به تقدم بالطبع و تقدم بالذات. (قبلا گفتیم كه بالذات اعم از بالطبع است. هم به تقدم علت تامه بر معلول «تقدم بالذات» گفته می شود و هم به تقدم جزء علت؛ ولی به تقدم علت تامه اختصاصا «تقدم بالوجوب» یا «تقدم بالعلیه» گفته می شود و به تقدم جزء العله اختصاصا تقدم بالطبع گفته می شود. )
مرحوم آخوند حرف ایشان را قبول ندارد، ولی به هر حال ایشان مطلب شیرین و لطیفی گفته و به راحتی هم نمی توان از آن گذشت. شیخ اشراق گفته: این حرف اشتباه است كه بگوییم تقدم اقسامی دارد. البته ایشان قبول كرده كه بعضی از تقدمها مجاز است. شیخ اشراق تقدم را تعریف نكرده و شاید همان تعریف شیخ را كه می گوید «هو أن یكون للمتقدم من حیث هو متقدم، شی ء لیس للمتأخر و یكون لا شی ء للمتأخر إلاّ و هو موجود للمتقدم» كافی دانسته. این تعریف بر تقدم بالعلیه صدق می كند. او می گوید تقدم بالزمان همان تقدم بالعلیه است؛ چون در تقدم بالزمان یا امور زمانی را در نظر می گیرید و یا خود زمان را. اگر خود زمان را در نظر بگیرید نسبت دیروز با امروز نسبت جزء علت است با معلول؛ چون امروز متوقف بر دیروز است ولی دیروز متوقف بر امروز نیست؛ یعنی دیروز باید آمده باشد تا امروز بیاید. اجزاء زمان مثل اجزاء حركت [1]هر مرتبه اش جزء علت مرتبه دیگر است. پس
مجموعه آثار شهید مطهری . ج12، ص: 769
«دیروز مقدم بر امروز است» به همان معناست كه علت مقدم بر معلول است؛ چون دیروز شرط امروز است ولی امروز شرط دیروز نیست.
اما اگر امور زمانی را در نظر بگیرید، اطلاق تقدم و تأخر در امور زمانی مجاز است. اگر می گوییم «سعدی مقدم است بر حافظ» ، در واقع معنایش این است كه سعدی در جزئی از زمان قرار گرفته كه آن جزء، مقدم است بر آن جزئی از زمان كه حافظ در آن قرار گرفته. این از قبیل نسبت شی ء به حال متعلَّق است. پس «سعدی بر حافظ مقدم است» یعنی زمان سعدی بر زمان حافظ مقدم است، نه خود سعدی بر حافظ. «درس دیروز بر درس امروز تقدم دارد» یعنی زمان درس دیروز بر زمان درس امروز تقدم دارد، نه خود درس دیروز بر درس امروز.
پس در باب خود اجزاء زمان تقدمْ حقیقی است و همان تقدم بالطبع است، ولی در باب امور زمانی تقدمْ مجازی است.
اما در باب تقدم رتبی كه یك قسمش تقدم بالمكان بود، شیخ اشراق می گوید:

تقدم رتبی برمی گردد به تقدم بالزمان و تقدم بالزمان هم كه برمی گردد به تقدم بالطبع. اینكه شما می بینید عرف در باب امور رتبی تقدم و تأخر قائل می شود و مثلا وقتی از قم تا تهران را در نظر می گیرد می گوید «علی آباد مقدم بر حسن آباد است» ، به این جهت است كه وقتی بخواهیم از قم به تهران برویم، در زمان قبل به علی آباد می رسیم و در زمان بعد به حسن آباد؛ و لهذا این یك امر نسبی است و برای كسی كه از تهران به طرف قم حركت می كند حسن آباد مقدم بر علی آباد است. پس تقدمهای مكانی برمی گردد به تقدمهای زمانی و چون تقدم زمانی برمی گردد به تقدم بالطبع، پس تقدم مكانی هم برمی گردد به تقدم بالطبع.
اما در تقدمهای رتبی غیر مكانی نیز مطلب همین طور است. مثلا در یك سلسله منظم و مرتب مثل سلسله «انسان، حیوان، جسم نامی، جسم مطلق، جوهر» اگر از نوع الانواع حساب كنیم می گوییم «حیوان قبل از جسم نامی است» ولی اگر از جوهر حساب كنیم می گوییم «جسم نامی قبل از حیوان است» . این به حسب محاسبه ذهنی است. در حساب، یك وقت در زمان اول حیوان به ذهن می آید و در زمان بعد جسم نامی؛ در این صورت می گوییم «حیوان مقدم بر جسم نامی است» و یك وقت در زمان اول جسم نامی به ذهن می آید و در زمان دوم حیوان؛ در این صورت می گوییم «جسم نامی مقدم بر حیوان است» . پس این هم برمی گردد به تقدم
مجموعه آثار شهید مطهری . ج12، ص: 770
و تأخر زمانی.
اما در تقدم بالشرف مثل اینكه می گوییم «زید در علم مقدم بر عمرو است» شیخ اشراق می گوید: اینجا یا مجاز است، یا قبول می كنیم مشترك لفظی است. اگر از باب مجاز باشد احتمالا از این جهت است كه معمولا در باب فضلها مردم این طور دیده اند كه دو نفر كه در فضیلتی مثل علم با یكدیگر اشتراك دارند، در امور مادی این طور است كه مثلا در مجالس، اعلم مقدم بر عالم حركت می كند و این یعنی زمان بیرون رفتن اعلم مقدم است بر زمان بیرون رفتن عالم. خلاصه اصلا معنی اینكه می گوییم «زید در علم مقدم بر عمرو است» این است كه زید از علم چیزی دارد كه اگر بنا بشود این دو راه بروند زید جلوتر حركت می كند. پس این هم برمی گردد به تقدم زمانی و تقدم زمانی را هم كه گفتیم برمی گردد به تقدم بالطبع.
البته شیخ اشراق در این مورد اعتقادش جازم نبوده؛ چون این در مورد خسّتها هم به كار می رود. مثلا می گوییم «زید در جانی بودن مقدم بر عمرو است» . لذا می گوید: اینجا را می گوییم: بنا بر اشتراك لفظی است.
بنابراین شیخ اشراق معتقد است اصل، تقدم بالطبع است، كه تقدم جزء علت بر معلول است. تقدم بالطبع شامل تقدم بالعلیه كه تقدم علت تامه است نیز می شود.

تقدم بالزمان برمی گردد به تقدم بالطبع. تقدم بالرتبه و احیانا تقدم بالشرف هم برمی گردند به تقدم بالزمان. ولی شیخ اشراق در عین حال ملاك را نگفته، كه اصلا خود تقدم چیست؟ و چون نگفته، علی القاعده همان ملاكی را كه شیخ گفته قبول دارد.
بعدا می رسیم به حرف مرحوم آخوند و ایرادهایی كه می گیرد و می گوید همه این تقدم و تأخرها را نمی توان به تقدم و تأخر بالطبع برگرداند. و بعد می رسیم به بیان آقای طباطبایی كه می خواهند حرف شیخ را به كرسی بنشانند و تقدم بالزمان را تحت همان ضابطه و قاعده كلی در آورند.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج12، ص: 771

[1] - . حركت و زمان در واقع به یك چیز برمی گردند.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است