در
کتابخانه
بازدید : 1557718تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
Expand شناسه کتابشناسه کتاب
Collapse <span class="HFormat">مرحله ی نهم</span>مرحله ی نهم
Expand <span class="HFormat">فصل 1</span>در بیان حقیقت حدوث و قدم فصل 1در بیان حقیقت حدوث و قدم
Expand <span class="HFormat">فصل 2: </span>در اثبات حدوث ذاتی فصل 2: در اثبات حدوث ذاتی
Expand <span class="HFormat">فصل 3: </span>آیا حدوث زمانی كیفیتی زائد بر وجود حادث است؟ فصل 3: آیا حدوث زمانی كیفیتی زائد بر وجود حادث است؟
Expand <span class="HFormat">فصل 4: </span>حدوث، علت نیاز به علت نیست فصل 4: حدوث، علت نیاز به علت نیست
Expand <span class="HFormat">فصل 5: </span>تقدم و تأخر و اقسام این دوفصل 5: تقدم و تأخر و اقسام این دو
Collapse <span class="HFormat">فصل 6: </span>آیا اقسام تقدم و تأخر مشترك معنوی اند یا لفظی؟ فصل 6: آیا اقسام تقدم و تأخر مشترك معنوی اند یا لفظی؟
Expand <span class="HFormat">فصل 7: </span>آیا اطلاق تقدم بر اقسامش به تشكیك است؟ فصل 7: آیا اطلاق تقدم بر اقسامش به تشكیك است؟
Expand <span class="HFormat">فصل 8: </span>در اقسام معیّت فصل 8: در اقسام معیّت
Expand <span class="HFormat">فصل 9: </span>تكمیل بحث حدوث ذاتی فصل 9: تكمیل بحث حدوث ذاتی
Expand متن اسفار (همراه توضیحات استاد هنگام تدریس متن اسفار (همراه توضیحات استاد هنگام تدریس
Expand <span class="HFormat">ادامه ی مرحله ی هفتم</span>ادامه ی مرحله ی هفتم
Expand <span class="HFormat">مرحله ی هشتم</span>مرحله ی هشتم
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
مرحوم آخوند می فرماید: «بیان شیخ اشراق محل نظر است» و چهار ایراد بر ایشان می گیرد. می فرماید: الأول أنّ حكمه بأن التقدم و التأخر بین اجزاء الزمان لیس إلاّ بالطبع، غیر صحیح؛ یعنی این كه تقدم اجزاء زمان را منحصرا تقدم بالطبع دانسته اید، صحیح نیست. اینجا به این نكته توجه داشته باشید كه مرحوم آخوند در اینجا ممكن بود دو جور تعبیر داشته باشد: یك تعبیر اینكه بگوید «اینكه تقدم بعضی از اجزاء زمان بر بعض دیگر بالطبع است، صحیح نیست» ؛ یعنی ما قبول نداریم تقدم بعضی از اجزاء زمان بر بعض دیگر بالطبع باشد. تعبیر دیگر این است: اینكه شما می گویید «تقدم بعض اجزاء زمان بر بعض دیگر جز بالطبع نیست» صحیح نیست؛ یعنی انحصار نیست؛ یعنی ما قبول داریم كه اجزاء زمان بعضی بر بعض دیگر تقدم بالطبع دارند، ولی مانعی ندارد كه در یك جا دو نوع تقدم وجود داشته باشد. در اینجا آنچه كه ما تقدم زمانی می نامیم نوع دیگری از تقدم است غیر از تقدم بالطبع.
مقصود مرحوم آخوند در اینجا این مطلب دوم است و تعبیر ایشان چنین است:

الاول أنّ حكمه بأنّ التقدم و التأخر بین اجزاء الزمان لیس إلاّ بالطبع، غیر صحیح؛ یعنی انحصار صحیح نیست؛ چون در مورد زمان نوع خاصی از تقدم وجود دارد كه غیر از تقدم بالطبع است كه در جاهای دیگر هم وجود دارد. در تقدم بالطبع وقتی می گوییم «الف مقدم بر ب است» بیش از این نیست كه لا یمكن أن یكون للباء وجود إلاّ و للألف وجود و لكن یمكن أن یكون للألف وجود و لا یكون للباء وجود.

جزء علت كه به آن علت ناقصه می گوییم، این طور است كه یلزم من عدمه عدم المعلول و لا یلزم من وجوده وجود المعلول. علت ناقصه (جزء العله) اعمُّ وجودا است از معلول؛ یعنی هر جا كه معلول وجود دارد علت ناقصه هم وجود دارد، اما ممكن است علت ناقصه وجود داشته باشد و معلول وجود نداشته باشد.
پس ملاك تقدم بالطبع تقدم بالوجود است؛ یعنی علت ناقصه در وجود أولی از معلول است و اگر موجودیت را به هر دو نسبت دهیم، نسبتش به علت ناقصه أولی
مجموعه آثار شهید مطهری . ج12، ص: 773
است از نسبتش به معلول.
اما در تقدم بالزمان یك امر دیگری احساس می كنیم. این تقدم صرفا این نیست كه لا یكون للزمان المتأخر وجود إلاّ و للزمان المتقدم وجود و یمكن أن یكون للزمان المتقدم وجود و لا یكون للمتأخر وجود، بلكه اصلا این تعریف در اینجا صادق نیست. [در تقدم بالزمان ] اساسا متقدم و متأخر، بالذات اجتماع در وجود ندارند. خصوصیت تقدم و تأخر زمانی این است كه [متقدم و متأخر] اجتماع در وجود ندارند؛ یعنی در مرتبه ای كه متقدم وجود دارد متأخر وجود ندارد و در مرتبه ای كه متأخر وجود دارد متقدم وجود ندارد. وقتی كه این طور است چطور می توانیم بگوییم «لا یمكن أن یكون للمتأخر وجود إلاّ للمتقدم وجود» ؟ ! [در تقدم زمانی ] در ظرفی كه برای متأخرْ وجود است برای متقدم وجودی نیست، چون معدوم شده، كما اینكه در ظرفی كه برای متقدم وجود است برای متأخر وجودی نیست. خلاصه آن ملاك اعمیت كه در تقدم بالطبع بود، در اینجا وجود ندارد، بلكه در اینجا خصوصیت دیگری هست و آن همان عدم اجتماع در وجود است. پس در میان اقسام تقدم و تأخر قسمی وجود دارد كه در آن اصلا متقدم و متأخر غیر قابل اجتماع اند.
پس اینجا حرف مرحوم آخوند را دو جور می توان معنی كرد: یكی اینكه بگوییم ایشان گفته «در میان اجزاء زمان اصلا تقدم و تأخر بالطبع وجود ندارد، بلكه نوع دیگری از تقدم و تأخر وجود دارد كه به آن تقدم و تأخر بالزمان می گوییم» ، و دیگر اینكه بگوییم مقصود ایشان این است كه درست است كه در باب زمان تقدم و تأخر طبعی وجود دارد، اما بحث این است كه تقدم و تأخر دیگری هم غیر از تقدم و تأخر بالطبع در باب زمان وجود دارد. ظاهر عبارت ایشان كه با كلمه «إلاّ» بیان شده است همین مطلب دوم است.
بنابراین ایراد اول این است: اینكه شما تقدم و تأخر زمانی را داخل در تقدم و تأخر بالطبع دانستید صحیح نیست و آنچه ما به عنوان تقدم و تأخر زمانی دریافت می كنیم، در مفهومش «عدم اجتماع» خوابیده است و حال آنكه «عدم اجتماع» مقوّم تقدم و تأخر طبعی نیست.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج12، ص: 774
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است