شیخ اشراق خودش در برگرداندن تقدم بالشرف به تقدم بالطبع، طبق معیاری كه
داشت، دچار اشكال شد. مثلا می گوییم «اعلم بر عالم تقدم دارد» و حتی در صفات
رذیله مثلا می گوییم «ابخل بر بخیل تقدم دارد» . شیخ اشراق در برگرداندن اینها به
تقدم بالطبع دچار اشكال شد و گفت: شاید در باب فضلها از باب این است كه منجر
به تقدم و تأخر در مجالس می شود و این هم بر می گردد به تقدم و تأخر زمانی، و
شاید اشتراك لفظی باشد.
مرحوم آخوند می گوید: وقتی عینا نظیر آنچه در موارد دیگر هست، در اینجا
هم هست چه دلیلی دارد این را مَجاز بدانیم؟ ! اعلم و عالم هر دو با علم نسبت
دارند، ولی این نسبتها علی السویه نیست. آن نسبتی كه عالم با علم دارد اعلم هم
دارد، ولی اعلم نسبتی با علم دارد كه عالم ندارد. پس این مورد با موارد دیگر فرقی
نمی كند و این، نقضی است بر نظریه شما. وقتی آنچه در سایر موارد هست در اینجا
هم هست ما نمی توانیم این را حمل بر مجاز یا اشتراك لفظی كنیم. این دلیل بر این
است كه اصلی كه شما تأسیس كردید، صحیح نیست.
در اینجا این فصل پایان می پذیرد.