حرف بهمنیار ناظر به مطلب دیگری است و تعجب است كه چرا مرحوم آخوند این
گونه توجیه كرده است، شاید از این باب بوده كه ایشان می خواسته حرف بهمنیار را
تا حد ممكن حمل بر صحت كند. بهمنیار كه می گوید «تقدم و تأخر اجزاء زمان
موهوم است» مقصودش این نیست كه زمان متصل واحد است و این متصل واحد در
ذات خودش اجزاء ندارد و ذهن برایش اجزاء اعتبار می كند. بهمنیار غیر از حرفهای
شیخ حرفی ندارد. خود شما در گذشته این حرفها را از شیخ نقل كردید و گفتید در
باب زمان نوعی تناقض میان حرفهای شیخ است. شیخ در اكثر كلماتش گفته حركت
توسطی وجود دارد و حركت قطعی وجود ندارد بلكه ساخته ذهن است؛ یعنی
حركت در ذات خودش امری بسیط است مثل نقطه، نه اینكه متصل واحد است.
زمان مقدار حركت است. حركت در خارج مقدار ندارد تا در خارج زمان داشته
باشد. مقدار را ذهن برای حركت اعتبار می كند
[1]. شیخ گفت: حركت قطعیه رسم
خیال است؛ یعنی ذهن در عالم خودش برای چیزی كه در ذاتش بسیط است و
اتصال و مقدار ندارد، مقدار می سازد. پس اساسا ظرف زمان ذهن است و زمان امر
عینی نیست
[2]. پس وقتی كه حركت امری بسیط باشد نه متقدر، به طریق اولی زمان
مجموعه آثار شهید مطهری . ج12، ص: 785
هم كه مقدار حركت است امری عینی نخواهد بود. وقتی كه مقدار برای حركت
ساخته ذهن باشد زمان هم به طریق اولی ساخته ذهن است. پس طبق نظر امثال
شیخ و بهمنیار این گونه نیست كه زمان در خارج به صورت متصل واحد وجود
داشته باشد و اجزاء نداشته باشد و اجزایش را ذهن اعتبار كرده باشد، بلكه اصلا
زمان متصل واحد نیست. وقتی این طور باشد پس تقدم و تأخر میان اجزای زمان به
طریق اولی امری وهمی و اعتباری می شود. پس تقدم و تأخر میان اجزای زمان فرع
بر این است كه زمان دارای اجزاء باشد و اجزاء داشتن زمان فرع بر این است كه
زمان در خارج مقدار باشد در حالی كه [طبق نظر اینها] اصلا زمان در خارج وجود
ندارد.
بنابراین توجیه مرحوم آخوند توجیه خوبی است، ولی با حرفهای آقایان
انطباق ندارد و حرف بهمنیار ناظر به مطلب دیگری است.
[1] - . مثل چیزی كه از قطره نازله در خیال پیدا می شود.
[2] - . حاجی هم بالاخره همین حرف را انتخاب می كند.