در
کتابخانه
بازدید : 1557705تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">ادامه ی مرحله ی هفتم</span>ادامه ی مرحله ی هفتم
Expand <span class="HFormat">مرحله ی هشتم</span>مرحله ی هشتم
Collapse <span class="HFormat">مرحله ی نهم</span>مرحله ی نهم
Expand <span class="HFormat">فصل 1</span>در بیان حقیقت حدوث و قدم فصل 1در بیان حقیقت حدوث و قدم
Expand <span class="HFormat">فصل 2: </span>در اثبات حدوث ذاتی فصل 2: در اثبات حدوث ذاتی
Expand <span class="HFormat">فصل 3: </span>آیا حدوث زمانی كیفیتی زائد بر وجود حادث است؟ فصل 3: آیا حدوث زمانی كیفیتی زائد بر وجود حادث است؟
Expand <span class="HFormat">فصل 4: </span>حدوث، علت نیاز به علت نیست فصل 4: حدوث، علت نیاز به علت نیست
Expand <span class="HFormat">فصل 5: </span>تقدم و تأخر و اقسام این دوفصل 5: تقدم و تأخر و اقسام این دو
Expand <span class="HFormat">فصل 6: </span>آیا اقسام تقدم و تأخر مشترك معنوی اند یا لفظی؟ فصل 6: آیا اقسام تقدم و تأخر مشترك معنوی اند یا لفظی؟
Expand <span class="HFormat">فصل 7: </span>آیا اطلاق تقدم بر اقسامش به تشكیك است؟ فصل 7: آیا اطلاق تقدم بر اقسامش به تشكیك است؟
Expand <span class="HFormat">فصل 8: </span>در اقسام معیّت فصل 8: در اقسام معیّت
Collapse <span class="HFormat">فصل 9: </span>تكمیل بحث حدوث ذاتی فصل 9: تكمیل بحث حدوث ذاتی
Collapse جلسه صد و هفدهم جلسه صد و هفدهم
Expand جلسه صد و هجدهم جلسه صد و هجدهم
Expand متن اسفار (همراه توضیحات استاد هنگام تدریس متن اسفار (همراه توضیحات استاد هنگام تدریس
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
به این جواب ایراد گرفته و گفته اند: شما می گویید «لیست الماهیة من حیث هی بموجودة و لكنه من حیث علتها موجودة» و وجود را از ناحیه ماهیت سلب می كنید.

همان طور كه وجود را از ناحیه ماهیت سلب می كنید، عدم را هم سلب می كنید و می گویید «لیست الماهیة بموجودة و لا بمعدومة» . پس نه تنها وجود را سلب می كنید، بلكه عدم را هم سلب می كنید. بنابراین سلب وجود مستلزم اثبات عدم نیست. شما خودتان می گویید: در اینجا، هم وجود و هم عدم سلب می شود و ارتفاع نقیضین هم نیست. پس این چه تقدم عدم بر وجودی است؟ پس مطلب به چیز دیگری برمی گردد و آن این است: آنچه كه مقدم است بر وجود ماهیت، عدم ماهیت نیست، بلكه سلب وجود و سلب عدم است. ولی این دو سلب هیچ كدام عدم ماهیت نیستند. ما سلب وجود و عدم از مرتبه می كنیم و این دو سلب همان است كه اسمش را «امكان» گذاشته اید. امكان یعنی سلب وجود و عدم از مرتبه، یا سلب اقتضای وجود و عدم از مرتبه. پس در واقع آنچه اسمش را گذاشته اید «حدوث ذاتی» عبارت است از مسبوقیت وجود ممكن به امكان ذاتی اش، نه مسبوقیت وجود ممكن به عدمش. فرق است میان این دو. این در حالی است كه شما قبول كردید كه حدوث یعنی مسبوقیت وجود شی ء به عدم خودش، نه مسبوقیت وجود شی ء به هر عدمی. فرض كنید وجود زید مسبوق به عدم عمرو است. آیا این معنایش حدوث زید است؟ هر ممكنی وجودش مسبوق است به امكان ذاتی اش و امكان ذاتی عبارت است از سلب اقتضای وجود و سلب اقتضای عدم؛ یعنی عدم اقتضای وجود و عدم اقتضای عدم. این غیر از عدم خود شی ء است. ما [برای حدوث ] احتیاج داریم كه عدمی كه نقیض این وجود است، بر این وجود مقدم باشد. اگر عدم الانسان بر وجود الانسان مقدم شد، ولو این تقدمْ زمانی هم نباشد، قبول می كنیم نوعی حدوث است و اسمش را می گذاریم حدوث ذاتی، ولی شما نتوانستید این را ثابت كنید. حداكثر چیزی كه ثابت كردید این است: عدم اقتضای وجود و عدم اقتضای
مجموعه آثار شهید مطهری . ج12، ص: 803
عدم بر وجود [مثلا انسان ] مقدم است. پس ثابت نشد كه وجود انسان بر عدم خودش مقدم است.
این اشكال معضلی است كه در اینجا ذكر كرده اند. [به عبارت دیگر: ] شما می خواهید بگویید ممكن در مرتبه ذاتش موجود نیست و الآن هم كه موجود است، این وجودْ در مرتبه ذات نیست. قبول است، ولی آیا عدم در مرتبه ذات هست؟ شما می خواهید تقدم عدم بر وجود را به نحوی ثابت كنید. اگر ثابت كردید این كه الآن موجود است، در مرتبه ذاتش عدم است، می توانید بگویید: عدمش بر وجودش تقدم دارد. ولی شما می گویید «این در مرتبه ذاتش موجود نیست» . ما می گوییم: در مرتبه ذاتش معدوم هم نیست. این كه وجود در مرتبه ذاتش نیست، غیر از این است كه عدم در مرتبه ذاتش باشد.
توجه بفرمایید! حدوث یعنی تقدم عدم شی ء بر وجودش. پس باید در مرتبه ای كه مقدم بر وجود شی ء است عدم شی ء صدق كند. اگر ثابت كردیم كه در مرتبه مقدم بر وجود شی ء، عدم شی ء صدق می كند حدوث را ثابت كرده ایم.

مستشكل در اینجا می گوید مرتبه ذات ماهیت كه مقدم بر وجود است، همان طور كه مرتبه وجود نیست و بر وجود تقدم دارد، مرتبه عدم هم نیست. پس آنچه كه مقدم بر وجود است ذات ماهیت است در حالی كه آنچه ما می خواهیم ثابت كنیم تقدم عدم ماهیت بر وجود است. ما قبول داریم كه در تحلیل عقلی، ذات ماهیت بر وجودش تقدم دارد، ولی این ذات بر عدم هم تقدم دارد و مرتبه ذات مرتبه عدم نیست. اینكه می گوییم «ذات بر وجود و بر عدم تقدم دارد» به این معناست كه از مرتبه ذات، هم وجود سلب می شود و هم عدم. كسی كه قائل به حدوث ذاتی می شود می خواهد تقدم عدم شی ء بر وجود شی ء را ثابت كند و ما می گوییم نمی توانید این را اثبات كنید؛ چون آنچه كه در تحلیل عقلی تقدم ذاتی بر وجود دارد ماهیت است. اگر شما ثابت كردید كه ماهیت در مرتبه ذاتش معدوم است و در مرتبه زائد بر ذاتش موجود است، حدوث ذاتی را ثابت كرده اید. ولی شما نمی توانید ثابت كنید كه ماهیت در مرتبه ذاتش معدوم است. شما فقط می توانید ثابت كنید كه ماهیت در مرتبه ذاتش خودش است و نه موجود است و نه معدوم.
پس ما به بوعلی می گوییم: شما می خواهید چیزی به نام حدوث ذاتی درست كنید و قبول هم كرده اید كه حدوث یعنی تقدم عدم شی ء بر وجود شی ء. همچنین
مجموعه آثار شهید مطهری . ج12، ص: 804
گفتید كه تقدم عدم شی ء بر وجود شی ء منحصر به عدم زمانی نیست. حال می خواهیم ببینیم آیا بالاخره شما تقدم عدم شی ء بر وجود شی ء را توانسته اید اثبات كنید؟ ما می گوییم شما نتوانسته اید این را اثبات كنید. آنچه بر وجود شی ء تقدم دارد عدم شی ء نیست، بلكه ماهیت است و ماهیت در آن اعتباری كه تقدم دارد «لیست إلاّ هی» است، یعنی نه موجود و نه معدوم است. نه ماهیت معدوم تقدم دارد بر وجود و نه ماهیت موجود، بلكه ذات ماهیت كه نه موجود و نه معدوم است بر وجود تقدم دارد.
بله، یك چیز دیگر هم بر وجود تقدم دارد و آن امكان ذاتی ماهیت است.

امكان ذاتی، عدم ماهیت نیست، بلكه عبارت است از عدم استحقاق وجود و عدم.

ما قبول داریم كه این عدم استحقاق بر وجود تقدم دارد، اما این هم عدم شی ء نیست.

شما به حسب اعتبار عقل می گویید: الماهیة قُرّر فأَمكن فأُوجب فوجب فأُوجد فوجد. ما همه اینها را قبول داریم. «قُرّر» یعنی مرتبه ذات ماهیت. «أَمكن» یعنی همین عدم استحقاق وجود و عدم. بعد مرتبه ایجاب است و بعد مرتبه وجوب و بعد مرتبه ایجاد. همه اینها بر وجود مقدم اند، ولی عدم ماهیت بر وجود مقدم نیست.
پس ما قبول كردیم كه ذات ماهیت بر وجودش تقدم دارد [1]، و نیز قبول كردیم كه امكان و ایجاب و وجوب و ایجاد ماهیت مقدم است بر وجود، ولی ثابت نشد كه عدم ماهیت مقدم بر وجود است.
وقتی می گوییم «ماهیت باطل الذات و هالك الذات است» معنایش این نیست كه ذات ماهیت عدم است. قبول است كه ماهیت در ذاتش موجود نیست، اما معدوم هم نیست. این بود اشكالی كه در اینجا مطرح است [2].

[1] - . این كه این تقدم چه تقدمی است فعلا مورد بحث ما نیست. مرحوم آخوند می گوید این از قبیل تقدم بالطبع است.
[2] - . ما در این جلسه به ترتیب كتاب بحث نكردیم.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است