اینجا مرحوم آخوند می خواهد مطلب را درست كند، ولی نه به معنی الممكن من ذاته
أن یكون معدوما، كه از ظاهر عبارت شیخ فهمیده می شود، و نه به معنی اینكه
الممكن من ذاته أن یسلب عنه الضرورتان، بلكه ایشان می گوید: آنچه در مرتبه ذات
برای ماهیت اثبات می شود ذاتیات آن است و هر چیزی غیر از ذاتیات از آن سلب
می شود؛ در مرتبه ذات، وجود از ماهیت سلب می شود، عدم هم سلب می شود،
وحدت هم سلب می شود، كثرت هم سلب می شود، و در عین اینكه همه اینها سلب
می شوند ارتفاع نقیضین هم نیست. حاجی هم در منظومه گفته: لیست كل مَهیة إلاّ
نفسها، لا موجودة و لا معدومة و لا واحدة و لا كثیرة و لا كلیة و لا جزئیة و لا
غیرها
[1]و
[2]. پس این طور می گوییم: لیست الماهیة موجودة فی مرتبة ذاتها، ثم وجد
بعلتها. در اینجا وجود در مرتبه ذات از ماهیت سلب می شود و برای آن، وجود بالعله
ثابت می شود. بنابراین چه چیز از ماهیت سلب می شود؟ وجودِ در مرتبه ذات. این
سلب وجود در مرتبه ذات، بر وجود ماهیت تقدم دارد و این، معنی حدوث ذاتی
است.
پس وقتی می گوییم این شی ء ذاتا حادث است به این معناست كه لم یكن
موجودا فی مرتبة ذاته، ثم وجود بعلته. پس اشكال رفع می شود. در اینجا نگفتیم
ماهیت از ناحیه ذاتش اقتضای عدم دارد، و نیز نگفتیم كه الماهیة من ذاتها أن یسلب
عنه الضرورتان، بلكه همین قدر گفتیم كه لیست الماهیة موجودة فی مرتبة ذاتها، ثم
مجموعه آثار شهید مطهری . ج12، ص: 809
وجد بعلتها. این لیسیّت، تقدم بر این أیسیّت دارد.
اشكال: سلب وجود و عدم از مرتبه ذات، مستلزم ارتفاع نقیضین است
در ضمن این بحث، ایشان به اشكال دیگری هم پاسخ می گویند: اشكال این است:
شما می گویید «ماهیت در مرتبه ذاتش نه موجود است و نه معدوم» در حالی كه این،
ارتفاع نقیضین است.
[1] - . شرح منظومه، مقصد اول، فریده خامسه، غرر اول.
[2] - . گفته اند در اینجا تعبیر صحیح این است كه «لیس» را بر حیثیت مقدم بداریم.