در
کتابخانه
بازدید : 1640470تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
Expand شناسه کتابشناسه کتاب
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (10)</span>آشنایی با قرآن (10)
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره مزّمّل</span>تفسیر سوره مزّمّل
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره مدّثّر</span>تفسیر سوره مدّثّر
Expand تفسیر سوره مدّثّر (1) تفسیر سوره مدّثّر (1)
Collapse تفسیر سوره مدّثّر (2) تفسیر سوره مدّثّر (2)
Expand تفسیر سوره مدّثّر (3) تفسیر سوره مدّثّر (3)
Expand تفسیر سوره مدّثّر (4) تفسیر سوره مدّثّر (4)
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره قیامة</span>تفسیر سوره قیامة
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (11)</span>آشنایی با قرآن (11)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (12)</span>آشنایی با قرآن (12)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (13)</span>آشنایی با قرآن (13)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (14)</span>آشنایی با قرآن (14)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
ولید در یك وقت دیگری آمد در مجمع قریش، حرفش را تكرار كرد و گفت: من می گویم این حرفهایی كه شما می زنید هیچ كدام قابل قبول نیست. حرفی بزنید كه قابل قبول باشد. به او گفتند:

پس چه بگوییم؟ آخر یك حرفی باید بزنیم. اینجاست كه قرآن به تفصیل نقل می كند (بعد، از رو جمله به جمله می خوانیم) . كمی فكر كرد و در خودش فرو رفت و حرفهایش را حساب كرد و پس و پیشِ حرفهایش را اندازه گرفت كه چه بگویم، باز به فكر فرو رفت و پی درپی چهره خودش را درهم می كشید و با گوشه چشم به این طرف و آن طرف نگاه می كرد و آخر كه خیلی فكر كرد گفت كه به عقیده من نوعی جادوست. (مقصودش این بود كه اگر ما این را جادو بدانیم بهتر می توانیم توجیه كنیم. ) گفتند: به چه دلیل ما می توانیم این حرف را بزنیم؟ گفت: به دلیل قدرت خارق العاده ای كه دارد. شما می گویید این آدم دیوانه است. حرف دیوانه كه اینقدر نمی تواند در مردم اثر داشته باشد. می گویید كاهن است. كاهن یك آدم غیبگو است، غیبگویی می كند ولی او كه نمی تواند یك كار خارق العاده ای انجام بدهد. آن كه كار خارق العاده انجام می دهد كه میان زن و شوهر، پدر و پسر، دوست و دوست تفرقه می اندازد، با یك قدرت خارق العاده ای افرادی را از جایی به جایی می كشد، كار او به جادو شبیه تر است: اِنْ هذا اِلاّ سِحْرٌ یُؤْثَرُ. جادو هم یك امری است یادگرفتنی. ممكن است كار جادو كردن را از جایی یاد گرفته باشد.
با این جمله شاید باز حرف او نسبت به حرفهای دیگران برای فریب دادن مردم اثر بیشتری داشت. اما این یك امر موقت است، چرا؟ چون جادو یك نوع تأثیری است كه روی نفوس معیّن صورت می گیرد. حالا ماهیت جادو چیست؟ قدر مسلّم این است كه جادو در یك حدی كه افرادی را بتوانند با یك نیروی روحی تحت تأثیر قرار بدهند یا خیال آنها را تحت تأثیر خودشان قرار بدهند، چنین چیزی در دنیا وجود دارد. ولی جادو حداكثرِ كارش این است كه یك فرد معیّنی
مجموعه آثار شهید مطهری . ج28، ص: 108
(جادوگر) افراد خاصی را می تواند تحت نفوذ خودش قرار بدهد، چیزی را كه آنها نشنیده اند در خیال آنها بیاورد كه شنیده اند، چیزی را كه آنها ندیده اند در خیال آنها بیاورد كه دیده اند. اما جادو دیگر نمی تواند این كار را بكند كه بعد از آنكه آن مجلس گذشت و سالها فاصله شد، بعد از آنكه جادوگر هم مرد و دیگر جادوگری در دنیا وجود ندارد آن كار یا سخنش اثر خودش را كما فی السابق برای همیشه ادامه بدهد. این دیگر كار حقیقت است. آنچه كه حقیقت است می تواند بدون در نظر گرفتن فرد و شخص معیّن در همه مردم علی السّویه اثر كند یعنی در افرادی هم كه هنوز به دنیا نیامده اند و وقتی كه به دنیا می آیند صاحب سخنْ خودش از دنیا رفته، به همان شكل اثر می گذارد. قهرا دیگر این حرف [كه كار پیغمبر جادو است ] بی معنی می شود. [جادو] دیگر نمی تواند اثر خودش را باقی بگذارد.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است