در
کتابخانه
بازدید : 1638979تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
Expand شناسه کتابشناسه کتاب
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (10)</span>آشنایی با قرآن (10)
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره مزّمّل</span>تفسیر سوره مزّمّل
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره مدّثّر</span>تفسیر سوره مدّثّر
Expand تفسیر سوره مدّثّر (1) تفسیر سوره مدّثّر (1)
Collapse تفسیر سوره مدّثّر (2) تفسیر سوره مدّثّر (2)
Expand تفسیر سوره مدّثّر (3) تفسیر سوره مدّثّر (3)
Expand تفسیر سوره مدّثّر (4) تفسیر سوره مدّثّر (4)
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره قیامة</span>تفسیر سوره قیامة
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (11)</span>آشنایی با قرآن (11)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (12)</span>آشنایی با قرآن (12)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (13)</span>آشنایی با قرآن (13)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (14)</span>آشنایی با قرآن (14)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
حال، بعد از این قضیه و اینكه گفت بهترین راه این است كه ما قرآن را سحر و جادو بدانیم این آیات [نازل شد و] ناظر به آن قضیه است: ذَرْنِی وَ مَنْ خَلَقْتُ وَحِیداًمرا بگذار با آن كه من به تنهایی او را آفریدم كه من وحیدم در آفریدن او. یا مرا تنها بگذار با این مخلوق خودم؛ یعنی دیگر شفاعت نكن، دعا نكن، برای او واسطه نشو، او دیگر قابل هدایت نیست و باید عقوبت بشود. اینجا كلمه وَحیدا كه [به عنوان ] صفت خدا در آمده است ضمنا تعریضی است به این لقب كه آنها به ولید داده اند؛ می فرماید: منم وحید، یا مرا وحید و تنها بگذار، یعنی درباره آن كسی است كه مردم او را وحید می نامند، آن وحید دروغین.
وَ جَعَلْتُ لَهُ مالاً مَمْدُوداًو برای او مالی مبسوط و پهن شده قرار داده ام. مال ممدود یعنی یك مال گسترده. ممدود، هم به معنای گسترده آمده است هم به معنای اضافه شده، یعنی چیزی كه پی در پی بر آن اضافه می شود؛ چون او زراعت و باغ و امثال اینها داشت كه سال به سال بر منافعش افزوده می شد. وَ بَنِینَ شُهُوداًو فرزندانی حاضر با او. فرزندان زیاد داشتن در آن زمان، خودش قدرت بود. در نظاماتی كه در اجتماعات پیشین بوده است خود قبیله داشتن و فرزند زیاد داشتن ملاك قوّت و قدرت بود؛ برخلاف وضع تمدن امروز كه اوضاع شكل دیگری است و قوانین به شكل دیگری در آمده است كه هر كسی بخواهد صاحب قدرت باشد به شكل دیگری می تواند صاحب قدرت باشد و به این شكل كمتر می تواند. و بعلاوه افراد دیگری هم بودند كه فرزندانی داشتند ولی چون پول زیاد نداشتند فرزندانشان در سفرها و در شهرها برای تجارت و كارهای دیگر متفرق و پراكنده بودند، این سو و آن سو می رفتند و همیشه این دغدغه خاطر راجع به آن ناامنیهایی كه در قدیم بود برایشان وجود داشت. ولی او نوكرها و غلامهای زیادی داشت و همه كارها را آنها می كردند، لذا همه بچه هایش همراهش حاضر بودند، در هر مجلسی كه می رفت با آن ریش سفید، خودش را جلو می انداخت، این بچه ها یكی پشت سر دیگری همراهش حاضر
مجموعه آثار شهید مطهری . ج28، ص: 110
بودند و جزء جلالش بودند. جمله «وَ بَنِینَ شُهُوداً» یعنی «و پسران حاضرِ با او» یعنی نه فقط این دارای پسر است بلكه پسرانی كه همیشه همراه او در محافل و مجالس هستند و به او جلال و شكوه می دهند.
وَ مَهَّدْتُ لَهُ تَمْهِیداًو برای او فراهم كرده ام فراهم كردنی، یعنی اسباب و وسایل و نعمتها را به او داده ام. اما او به جای اینكه شاكر نعمت پروردگار خودش باشد و به حقیقت تسلیم بشود (همچنان كه بودند افراد دیگری كه بعضی از آنها احیانا ثروتمند هم بودند و بعد از نزول قرآن، آن ثروت خودشان را در راه خدا مصرف كردند) برعكس، همه چیز را به حساب خودش گذاشته است. حتی گفته بود كه اگر محمد راست می گوید و جنّت و بهشتی هست قطعا بهشت هم مال من خواهد بود چون نشان می دهد كه من عزیز خدا هستم و شانس من شانس دیگری است. اگر دنیای دیگری باشد و نعمتهایی بخواهد باشد باز شانس من آنجا هم كار خواهد كرد.
ثُمَّ یَطْمَعُ أَنْ أَزِیدَبعد از این همه كفران نعمت هنوز هم طمع دارد كه من بر آن بیفزایم؛ دیگر گذشت. نوشته اند كه بعد از نزول این آیات، ثروت او شروع كرد به رفتن و تمام شدن و تدریجا رفت و رفت كه وقتی مرد فقیر بود.
كَلاّ إِنَّهُ كانَ لِآیاتِنا عَنِیداًاین مردی است كه نسبت به آیات ما عنود و عنید و پر از عناد است، یعنی نسبت به آیات ما با یك نظر بی طرفی نگاه نمی كند، با چشم عناد نگاه می كند.
سَأُرْهِقُهُ صَعُوداًسختیها در پیش دارد. این را از گردنه های بسیار بلند خواهیم دواند و تعقیبش خواهیم كرد. وقتی می خواهند بگویند كه تو مشقتهای خیلی بزرگی در پیش داری، می گویند گردنه های خیلی بزرگی در پیش روی تو هست؛ چون- می دانید- وقتی كه انسان راه می رود، مخصوصا در قدیم كه پیاده یا با مال می رفتند، راهِ هموار یك وضع دارد، به گردنه ها رسیدن وضع دیگری دارد و [همراه با] تحمل مشقتها و بدبختیهای خیلی زیاد است. سَأُرْهِقُهُ صَعُوداًعن قریب او را در یك سختیهایی تعقیب خواهیم كرد و فراخواهیم گرفت و مقهور خواهیم كرد. مگر او چه كرده است؟ قرآن فقط این قسمتش را نقل می كند: آن وقتی كه آمد در مجلس قریش و حرفهایش را زد و بعد گفتند: بالاخره تو چه طرحی می ریزی، طرح تو در این زمینه چیست، پس ما در زمینه پیغمبر و قرآن چه بگوییم، می فرماید: إِنَّهُ فَكَّرَ وَ قَدَّرَدر آنجا به فكر فرو رفت، اول مدتی فكر كرد. وقتی قرآن خودِ فكر كردن را نقل می كند معنایش این است كه به فكر فرو رفت كه یك راهی پیدا كند و الاّ اگر به آنچه كه می گفت اعتقاد داشت دیگر فكر نداشت، فورا می گفت. وقتی به او می گویند پس چه بگوییم، به فكر فرو می رود كه ما در این زمینه چه بگوییم.

فكر می كند كه چه بگوید، نه فكر می كند كه آن چیست. ببینید چقدر فرق می كند! یك وقت انسان درباره یك موضوع فكر می كند كه آن چیست؛ این فكرْ مقدس است. و یك وقت فكر می كند كه
مجموعه آثار شهید مطهری . ج28، ص: 111
در این زمینه چه بگوید، یعنی آن را چگونه بنمایاند. به فكر فرو رفت كه حالا چه بگوییم، چه محملی برایش بتراشیم، چه توجیهی بكنیم. إِنَّهُ فَكَّرَدر اندیشه فرو رفت وَ قَدَّرَ پی در پی اندازه گیری كرد، پس و پیش كرد. قَدَّرَ معنایش این است كه یك چیزی به ذهنش می آمد، بعد حساب می كرد آن را بگوییم یا آن دیگری را، اندازه گیری می كرد این را بگوییم بهتر است یا آن را، این جور بگوییم یا آن جور، شقوق مطلب را می گرفت و روی اینها حساب می كرد. فَقُتِلَ كَیْفَ قَدَّرَ.

قُتِلَ همان معنایی است كه ما در «مرده باد» می گوییم: خاك بر سرش، كشته باد چنین مردی، چگونه آخرش اندازه گیری كرد؟ ! كار اندازه گیری اش به كجا رسید كه بیاید بگوید جادو است!
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است