در
کتابخانه
بازدید : 1639612تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (10)</span>آشنایی با قرآن (10)
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره مزّمّل</span>تفسیر سوره مزّمّل
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره مدّثّر</span>تفسیر سوره مدّثّر
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره قیامة</span>تفسیر سوره قیامة
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (11)</span>آشنایی با قرآن (11)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (12)</span>آشنایی با قرآن (12)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (13)</span>آشنایی با قرآن (13)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (14)</span>آشنایی با قرآن (14)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
اینجا كلمه ای هست كه لازم است آن را توضیح بدهیم. ریشه یابی كلمات ضمناً به روان شناسی دینی كمك می كند، یعنی به مفاهیم دینی یك مفهوم خاص روان شناسی می دهد. ببینید كارهای بد را قرآن چه می نامد؟ در یك درجه اش می گوید كفر. در یك درجه می گوید فسق یا فسوق و یا می گوید فجور. اما كفر به معنی پوشاندن است چون كفر به عقیده مربوط می شود. كافر از آن جهت كافر گفته می شود كه حقیقتی را درك می كند ولی رویش را می پوشاند، برخلافش عقیده دیگری را اظهار می دارد. روی حقیقت را می پوشاند. فسق و فجور- كه در مورد عمل گفته می شود- معانیِ نزدیك به یكدیگر دارند. اصل فسق این است: مثلاً در مورد میوه ها یا گیاههایی كه پوستی دارند و بعد پوست را می شكافند و می خواهند از آن بیرون بیایند، عرب این را فَسَقَ اطلاق می كند. فجور همان ماده فَجر و انفجار و شكافتن است.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج28، ص: 151
مطلبی را در بعضی از كتابهایی كه بر اساس روان شناسی است خواندم، نوشته بود كه هر خطایی و هر گناهی برای انسان، اگر انسان خوب دقت كند، نوعی انفجار است. مثل دیگی كه در آن مقداری آب باشد و درش كاملاً بسته باشد و منفذی نداشته باشد، بعد زیرش آتش كنند و بعد یكدفعه منفجر بشود؛ یعنی یك عملی كه (من نمی دانم چه تعبیر بكنم غیر از خود انفجار) گویی وجود انسان را می شكافد. یك وقت انسان یك كار آگاهانه می كند. مثلاً حرف می زند؛ بخواهد حرف بزند می زند، نخواهد حرف نمی زند. یا نگاه می كند؛ بخواهد نگاه كند می كند بخواهد نگاه نكند نمی كند. ولی گاهی شما دیده اید كه انسان حتی در حرف زدن و بیشتر در خندیدن یا گریستن به [حالت انفجار می رسد] . انسان گاهی تحت تأثیر یك موضوعی می خواهد خیلی شدید گریه كند، بعد به زحمت خودش را حفظ می كند و نگه می دارد. یك وقت می بینید بی اختیار به اصطلاح معروف بغضش تركید. این كأنه یك حالت انفجار مانندی است. در خندیدن هم همین طور است.

یك موضوع خنده آوری پیش می آید و در یك مجلسی است كه انسان مناسب نمی داند در این مجلس بخندد. خودش را ضبط می كند و محكم نگه می دارد، بعد خنده خیلی فشار می آورد، می بینید بی اختیار پِكّی می كند و به اصطلاح منفجر می شود.
گناه به طور كلی [انفجار است ] چون از مسیر فطرت خارج شدن است. انسان اگر در مسیر فطرت عمل كند، اگر حقوق و حدود بدن و نفس را روی اعتدال رعایت كند به گناه نمی افتد. ولی وقتی كه از شرایط اعتدال خارج می شود این گناهان مثل یك حالت انفجاری [رخ می دهد. ] نگاه گناه آمیز می كند، نوعی انفجار است. حرف گناه آمیز می زند، همین طور. مثلاً انسان به عللی درونش پر از عقده و پر از حقد و كینه و حسادت و امثال اینها می شود. بعد در یك جایی یك حرفی را كه عقل یك بچه هم می فهمد كه نباید بگوید و اگر بگوید به ضرر خودش است- درست مثل كوه آتشفشان كه بی اختیار از درونش آتش بیرون می زند- می گوید؛ یك وقت می بینی كه از درون این آدم این حرفها یا به صورت فحش یا به صورت غیبت و یا به صورت دیگر بیرون آمد كه بعدها چقدر خودش را ملامت می كند كه این چه كاری بود كردم. ولی اگر حساب بكنی، می بینی اگر آن عقده ها در درون او نمی بود، اگر آن حقدها و كینه ها و حسادتها در درونش نمی بود و اگر این تنورهای پرآتش در درونش نمی بودند این حرف از دهانش بیرون نمی آمد.
بنابراین معمولاً چنین است: صفات رذیله، ملكات رذیله، كینه ها، حقدها، جحودها، عداوتها، دشمنیها، بدخواهیها در درون انسان جمع می شود و جمع می شود، آنهاست كه انسان را وادار به یك عمل غیر معتدلی می كند. وقتی كه انسان خودش را از این عقده ها و از این حقدها و كینه ها و حسادتها، از این امور درونی پاك می كند، بعد روشن می بیند كه فلان حرف را نباید گفت فلان حرف را باید گفت، و از این قبیل. بی اختیار هم نمی شود. ولی وقتی كه پر از این همه عقده ها باشد
مجموعه آثار شهید مطهری . ج28، ص: 152
همیشه گناه از او مانند یك انفجار سر می زند. می بینید اینجا قرآن گناهها را به صورت «فجور» ذكر كرده است.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است