در
کتابخانه
بازدید : 1640466تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
Expand شناسه کتابشناسه کتاب
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (10)</span>آشنایی با قرآن (10)
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره مزّمّل</span>تفسیر سوره مزّمّل
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره مدّثّر</span>تفسیر سوره مدّثّر
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره قیامة</span>تفسیر سوره قیامة
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (11)</span>آشنایی با قرآن (11)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (12)</span>آشنایی با قرآن (12)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (13)</span>آشنایی با قرآن (13)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (14)</span>آشنایی با قرآن (14)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
راجع به اینكه نحوه عجله ای كه پیغمبر اكرم در وسط وحی می فرموده چگونه بوده است، در همین جا مفسرین دو جور گفته اند. بعضی- همین طور كه راجع به آن آیه عرض كردم- گفته اند گاهی یك سوره تمامْ یكجا وحی می شد یا پنج آیه، ده آیه پشت سر یكدیگر وحی می شد. این آیات همین طوری كه بر قلب مقدس رسول خدا وارد می شد هنوز وحی ادامه داشت پیغمبر از اول شروع می كرد به تكرار كردن.
ولی بعضی دیگر (در این آیه بالخصوص) مثل تفسیر المیزان می فرمایند به این شكل نبوده كه پیغمبر اكرم وقتی كه آیات شروع می شد، در وسط از اول با خودش تكرار می كرد مثل كسی كه دارد می گیرد و در حالی كه می گیرد ذهنش مشغول تكرار كردن است، بلكه (خلاصه حرفشان این است) نتیجه حالت انسی كه پیغمبر اكرم به وحی داشت و با آن شدتی كه می گرفت، همین طور كه به تدریج آیات بر ایشان وحی می شد بسا بود كه نصف یك جمله گفته شده بود ولی قلب و ذهن پیغمبر كه دیگر با وحی متحد و یكی و مأنوس شده بود آن قسمت دیگر را قبل از آنكه جبرئیل به آن حضرت القاء كند به زبان می آورد. هنوز آن نیمه دیگر از ناحیه جبرئیل بر قلب او نیامده بود او به زبان می آورد. به او گفته شد كه این كار را نكن، بگذار آنچه را كه فرشته به تو می گوید اول او بگوید بعد تو به زبان بیاور.
البته این مطلب هم هست كه قرآن دو نوبت و به دو گونه بر پیغمبر وحی شده است، یكی به نحو اجمالی و كلی كه آن در یك نوبت و یك شب بوده است. به نحو كلی و اجمالی یعنی یك حالت روحی به پیغمبر اكرم داده شد كه آن خود حقیقت قرآن بود به طور سر بسته- نه به صورت آیه آیه و كلمه به كلمه- در روح مقدس پیغمبر اكرم. بعد همینها حالت باز شدگی پیدا می كرد كه این وحی ثانوی كه به صورت آیه آیه بود و در طول 23 سال نازل شد وحی تفصیلی بود.
پس علت اینكه پیغمبر اكرم گاهی جمله ای را كه به طور تفصیل به او داشت وحی می شد می گفت و هنوز قسمتی به طور تفصیل گفته نشده بود او می گفت، این بود كه قرآن به نحو اجمالی در روح و حافظه او قبلاً وجود داشت و نزول كرده بود. فرمود: لا تُحَرِّكْ بِهِ لِسانَكَ لِتَعْجَلَ بِهِ این ادب را رعایت كن، زبانت تكان نخورَد، زبانت را به حركت میاور كه در گرفتن وحی یا در به زبان آوردن آنچه وحی نشده (به تعبیر ایشان) شتاب كرده باشی. همه این كارها را تو می كنی به دلیل
مجموعه آثار شهید مطهری . ج28، ص: 164
آن نگرانی ای كه داری كه مبادا چیزی از وحی الهی فوت بشود. آن به عهده ماست: إِنَّ عَلَیْنا جَمْعَهُ وَ قُرْآنَهُ گرد آوردن همه این وحیهای متفرّق و متشتّت با خود ماست و قرائت كردن همه اینها بر عهده ماست نه اینكه تو بخواهی قبلاً تلفظ كنی. بیان و توضیح و تفسیر اینها هم با ماست. تو فقط گیرنده باش. فَإِذا قَرَأْناهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ بگذار ما اول بر تو قرائت كنیم، تو بعد از قرائت ما قرائت كن.

ثُمَّ إِنَّ عَلَیْنا بَیانَهُ توضیح و تفسیر اینها هم با ماست كه برای تو حقایقش را توضیح بدهیم كه بعد تو برای مردم بگویی.
اینها جمله هایی بود كه در وسط اینكه وحی داشت نازل می شد و پیغمبر اكرم به آن شكل عجله می فرمود و شتاب می كرد، این دستور برای پیغمبر رسید كه شتاب مكن. بعد دنباله همان مطلب اول راجع به قیامت ذكر می شود: كَلاّ بَلْ تُحِبُّونَ اَلْعاجِلَةَ. `وَ تَذَرُونَ اَلْآخِرَةَ.
تا اینجا دو مطلب مطرح بود: یكی اینكهأَ یَحْسَبُ اَلْإِنْسانُ أَلَّنْ نَجْمَعَ عِظامَهُ [1]واقعاً انسان خیال می كند كه ما او را زنده نخواهیم كرد، استخوانهای متلاشی شده او را گرد نخواهیم آورد؟ بعد فرمود: چرا، قادر هستیم. آنگاه فرمود: اینها همه بهانه گیری است، انسان دلش نمی خواهد قیامتی باشد و حساب و كتابی باشد. آن حس بیزاری و تنفّری كه از اعتدال و از حساب و كتاب بودن و از حق بودن و به حقوق رسیدگی كردن پیدا كرده، او را وادار كرده كه چنین حرفی بزند.
سؤال دوم این بود كه قیامت كِی هست؟ هر دو را قرآن جواب داد كه این سؤالها در واقع بهانه جویی است. حال اینجا هم راجع به سؤال دوم عین همان را (بَلْ یُرِیدُ اَلْإِنْسانُ لِیَفْجُرَ أَمامَهُ) می فرماید: كَلاّ بَلْ تُحِبُّونَ اَلْعاجِلَةَ. `وَ تَذَرُونَ اَلْآخِرَةَ. یعنی سخن مگو در این موضوعات، حقیقت در باره این انسان چیز دیگر است. ای انسانها! عمده این است كه شما این نقد را دوست دارید و از آخرت اعراض دارید، بعد آن اعراض از آخرت خودتان را به صورت سؤالهای به اصطلاح منطقی و اشكال طرح می كنید.

[1] - . قیامة/3.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است