در
کتابخانه
بازدید : 1639202تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
Expand شناسه کتابشناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (10)</span>آشنایی با قرآن (10)
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (11)</span>آشنایی با قرآن (11)
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره دهر</span>تفسیر سوره دهر
Expand تفسیر سوره دهر (1) تفسیر سوره دهر (1)
Collapse تفسیر سوره دهر (2) تفسیر سوره دهر (2)
Expand تفسیر سوره دهر (3) تفسیر سوره دهر (3)
Expand تفسیر سوره دهر (4) تفسیر سوره دهر (4)
Expand تفسیر سوره دهر (5) تفسیر سوره دهر (5)
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره مرسلات</span>تفسیر سوره مرسلات
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره نبأ</span>تفسیر سوره نبأ
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره نازعات</span>تفسیر سوره نازعات
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (12)</span>آشنایی با قرآن (12)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (13)</span>آشنایی با قرآن (13)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (14)</span>آشنایی با قرآن (14)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
اما خدا انسان را طوری آفریده است كه در عین اینكه همه غرایز حیوانات را دارد به علاوه یك سلسله غرایز بیشتر، اسیر همین غرایز هم نیست، یعنی چنین نیست كه اجبار داشته باشد از غرایز خودش پیروی كند، می تواند عملی انجام بدهد بر ضد مقتضای غرایز، با اراده ای كه آن اراده تابع یك نیروی دیگر به نام عقل و اندیشه است. مثلاً یك حیوان وقتی تشنه می شود و این تشنگی رویش فشار می آورد خود به خود اراده آب خوردن در او پیدا می شود و می رود آب می خورد.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج28، ص: 192
وقتی گرسنه می شود خود به خود اراده غذا خوردن در او پیدا می شود و دنبال غذا می رود. ولی انسان این مقدار هم اسیر غرایز خودش نیست، نسبت به اینها هم آزاد است. انسان است كه می تواند تشنه بشود ولی در عین حال در مقابل تشنگی خودش مقاومت كند؛ گرسنه بشود، در مقابل گرسنگی خودش مقاومت كند؛ میل جنسی، او را تحریك كند و در مقابل میل جنسی خودش مقاومت كند؛ یعنی آزاد است حتی از درون خودش. هیچ اجباری ندارد حتی در مقابل درون خودش.
یك انسان كه روزه می گیرد، این نشانه انسانیت است، نشانه این است كه من یك موجود كمال یافته ای هستم كه اسیر تحریكات غرایز خودم نیستم، گرسنه هستم ولی نمی خورم، تشنه هستم و نمی آشامم، میل جنسی دارم و مع ذلك اشباع نمی كنم. آزادی و رهایی حتی نسبت به غرایز درون خودش؛ یعنی خداوند انسان را اسیر این غرایز نیافریده و معنی اینكه انسان مكلف است همین است. انسان تا كودك است هنوز خصلت حیوان را دارد یعنی هنوز تابع همان محركات غریزی محض است و لهذا شما اگر بچه دو ساله تان مریض باشد هر چه- مثلاً خربزه- برایش مضر باشد نمی توانید به او بگویید نخور! آیا می توانید او را از درونش قانع كنید كه با اینكه خربزه را دوست دارد نخورد؟ نه، باید خربزه را به او نشان ندهید یا اگر دید هر جور هست نگذارید آن را بخورد. ولی همین كودك وقتی كه به كمال عقلانی رسید با یك مسئله دیگر مواجه است. پزشك تشخیص داده است كه او فلان بیماری را دارد. با خود می گوید حالا كه من این بیماری را دارم و خوردن این غذا برای من خوب نیست، من علی رغم میل نفسانی خودم نمی خورم و نباید بخورم.

این باز خیلی آزادی است كه انسان حتی از محركات درونی و تحریكات داخلی خودش هم آزاد است. وقتی كه از تحریكات داخلی اش هم آزاد است این آزادی برای او راه دیگری معین می كند؛ یعنی حالا كه آزاد است، راهی به سوی كمال دارد كه این راه را فقط با این آزادی می تواند طی كند، و راهی است بسیار عالی و بسیار خطرناك. قهرا به هر نسبت كه عالی باشد به همان نسبت هم خطرناك است. آدم اگر سوار الاغ بشود پاهایش تا زمین نیم متر فاصله دارد، ارتفاعش از زمین نیم متر است، و اگر سقوط كند مثلاً پهلویش درد می گیرد یا خراشی در پایش ایجاد می شود، از آن بیشتر نیست. ولی وقتی كه سوار اسب می شود و پاهایش تا زمین یك متر فاصله دارد، اسب او را بالاتر برده ولی در مقابل، خطرش هم بیشتر است. سوار هواپیما كه می شود و بیست و هفت هزار پا یا ده كیلومتر از زمین فاصله می گیرد خیلی فرق دارد با اینكه الاغ یا اسب یا اتومبیلی را سوار شود؛ می بینید هزار كیلومتر را در یك ساعت طی می كند، ولی اگر سقوط كند دیگر تكه بزرگش گوشش است.
به همان نسبت كه راه انسان عالی و متعالی است سقوط انسان هم خطرناك است. إِنَّ كِتابَ *
مجموعه آثار شهید مطهری . ج28، ص: 193
اَلْأَبْرارِ لَفِی عِلِّیِّینَ. `وَ ما أَدْراكَ ما عِلِّیُّونَ. `كِتابٌ مَرْقُومٌ. `یَشْهَدُهُ اَلْمُقَرَّبُونَ [1]. ان شاءاللّه در سوره وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفین به این آیات می رسیم. كتاب ابرار (كه در اینجا هم سخن از ابرار است) ، آن نوشته ابرار در آن بالا بالاها قرار گرفته است. اینها خیلی بالا رفته اند. اِنَّ كِتابَ الْفُجّارِ لَفی سِجّینٍ [2]. از یك طرف بالاترین نقطه ها و اوجهای هستی، و از طرف دیگر پایین ترین گودالهای هستی. انسان به همین دلیل آنقدر امكان بالا رفتن دارد كه هیچ موجودی چنین نیست. جبرئیل امین هم عقب نشینی می كند. و انسان می تواند آنقدر سقوط كند كه هیچ موجودی به آن پایه نیست، آیا در ردیف انعام؟ بَلْ هُمْ أَضَلُّ [3]*.
به هر حال عالی ترین استعداد انسان همان است كه برایش امكانات زیاد فراهم كرده (امكان خیلی بالا رفتن و قهرا امكان سقوط خطرناك كردن هر دو را برای او به وجود آورده) و [راهی كه انسان می پیماید] راه آزادی و اختیار است: إِنّا هَدَیْناهُ اَلسَّبِیلَ إِمّا شاكِراً وَ إِمّا كَفُوراً. حالا كه به این مرحله از استقلال و كمال رسیده است، ما راه را به او نشان می دهیم، از این به بعد به خود او مربوط است كه شاكر باشد یا كافر.
در آیات بعد، از هر دو قسمت توضیح می دهد، هم قسمت شاكرها و هم قسمت كافرها. با اینكه اول صحبت شاكرها بوده بعد صحبت كافرها (إِمّا شاكِراً وَ إِمّا كَفُوراً) ولی سخن كفور را چون می خواهد مختصر بیان كند جلو می اندازد و سخن شاكر را چون مفصل است تأخیر می اندازد.

[1] - . مطفّفین/18- 21.
[2] - . مطفّفین/7.
[3] - . فرقان/44.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است