در
کتابخانه
بازدید : 1638897تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (10)</span>آشنایی با قرآن (10)
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (11)</span>آشنایی با قرآن (11)
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره دهر</span>تفسیر سوره دهر
Expand تفسیر سوره دهر (1) تفسیر سوره دهر (1)
Collapse تفسیر سوره دهر (2) تفسیر سوره دهر (2)
Expand تفسیر سوره دهر (3) تفسیر سوره دهر (3)
Expand تفسیر سوره دهر (4) تفسیر سوره دهر (4)
Expand تفسیر سوره دهر (5) تفسیر سوره دهر (5)
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره مرسلات</span>تفسیر سوره مرسلات
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره نبأ</span>تفسیر سوره نبأ
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره نازعات</span>تفسیر سوره نازعات
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (12)</span>آشنایی با قرآن (12)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (13)</span>آشنایی با قرآن (13)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (14)</span>آشنایی با قرآن (14)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
حالا كه ما راه را به انسان نموده ایم و از این به بعد به خود او مربوط است كه یا شاكر باشد و یا كفور، ببینیم كافرها به كجا منتهی می شوند. إِنّا أَعْتَدْنا لِلْكافِرِینَ سَلاسِلَ وَ أَغْلالاً وَ سَعِیراً. برای گروه كفور آماده ساخته ایم سلسله ها (زنجیرها) و اغلال (غُلها) و سعیر (آتش برافروخته، یك حرارت مشتعل) . اینجا با توجه به اینكه در آیات قبل سخن از آزاد بودن انسان بود (إِنّا هَدَیْناهُ اَلسَّبِیلَ إِمّا شاكِراً وَ إِمّا كَفُوراً) انسان به یك نكته متوجه می شود و آن نكته این است: این دو راهی كه در جلو انسان وجود دارد، یك راهش راهی است كه در عین اینكه راه عبودیت است راه آزادی هم هست چون عبودیت خدا مساوی است با آزاد بودن انسان، و آن راه دیگر كه آن هم راه عبودیت و بندگی است ولی عبودیت و بندگی شهوات خود، راهِ بردگی واقعی انسان است، راه در
مجموعه آثار شهید مطهری . ج28، ص: 194
زنجیر بودن و در غل واقع شدن واقعی انسان است. در نهج البلاغه می فرماید: اَلدُّنْیا دارُ مَمَرٍّ لا دارُ مَقَرٍّ وَ النّاسُ فیها رَجُلانِ: رَجُلٌ باعَ نَفْسَهُ فَاَوْبَقَها وَ رَجُلٌ ابْتاعَ نَفْسَهُ فَاَعْتَقَها [1]. خلاصه مضمون این است كه خداوند دنیا را به منزله یك بازار آفریده است. در این بازار دنیا مردم دو گروهند: بعضی خودشان را در این بازار می فروشند و تباه می كنند، و بعضی خودشان را در این بازار می خرند و آزاد می كنند. یعنی یك گروهِ مردم می آیند در این دنیا گویی خدا اینها را آورده است برای اینكه در تمام عمر اسیر شهوات و حیوانیت خودشان باشند، اسیر پول باشند، اسیر زن باشند، اسیر فرزند باشند، اسیر لباس باشند، اسیر اتومبیل باشند، اسیر فرش باشند. در حالی می میرند كه اسیر هزارها چیز هستند، برده هزار چیزند. و گروه دیگر به حكم آنكه بنده خدا هستند از همه چیز آزادند، و بندگی او بر آزادی انسان می افزاید نه اینكه انسان را در بند می كند، و چه شعر خوبی می گوید حافظ:
خلاص حافظ از آن زلف تابدار مباد
كه بستگان كمند تو رستگارانند
تو تنها كسی هستی كه هر كس بسته به كمند تو باشد رستگار و رهاست. تمام رهاییها در بستگی به تو خلاصه می شود.
حالا كه این مطلب را دانستیم كه از این دو گروه آنها كه شاكرند، به حقیقت به آزادی خودشان باقی هستند و آنها كه كفورند خودشان را در این دنیا اسیر هزار زنجیر و هزار غل می كنند، و با توجه به اینكه آنچه در آن دنیا ظهور می كند تجسم اعمال و ملكاتی است كه در این دنیا انسان دارد، آدم می فهمد كه «ما آماده كرده ایم» (اَعْتَدْنا) یعنی چه. این آماده كردن، همان اعمال انسانهاست كه تجسم یافته اند. ما برای اینها كه خود را اسیر كرده اند آماده كرده ایم زنجیرها و غلها. این زنجیرها و غلها مظهر و ظهور همان بندگیهای كثیفی است كه انسان در دنیا دارد، و «سعیر» آتشهایی است كه از درون، اینها را ملتهب می كند.

[1] - . نهج البلاغه، حكمت 133.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است