خود مسیحیت نمی تواند زیر بار این حرف در همه جا برود. تنها در شهوت جنسی آمده اند این
حرف را زده اند كه شهوت جنسی در ذات خودش بد است و پلیدی و آلودگی است و اگر كسی
بتواند در تمام عمر مجرد زیست كند و اساسا جنس مخالف را لمس نكند، آن مردی كه در همه
عمر زنی را لمس نكند و آن زنی كه در همه عمر مردی را لمس نكند، او مقدس زندگی كرده است
مجموعه آثار شهید مطهری . ج28، ص: 204
چون از گیر این شر رها شده و خودش را به این شر نیالوده است، ولی می گویند این كار را فقط
یك اقلیت می توانند انجام بدهند و همانها هم صلاحیت دارند كه رهبر مذهبی باشند. پاپ از میان
كاردینالها انتخاب می شود و شرط كاردینال بودن این است كه در همه عمر زنی را لمس نكرده
باشد. حالا در عمل آیا چنین چیزی وجود دارد یا وجود ندارد (چون امری است بر خلاف طبیعت
و فطرت) باید كتابهای تاریخ خود فرنگیها را خواند، بعد ببینید كه چه افتضاحاتی در این كلیساها
به وجود آمده و چه نامها روی اینها گذاشته اند! عجیب است! اگر كسی تاریخهایی كه خود فرنگیها
نوشته اند مخصوصا تاریخ تمدن ویل دورانت را- كه بیش از بیست جلدش تا حالا چاپ شده
است- بخواند، بخشهایی كه مربوط به تاریخ ایتالیا می شود كه به زندگی پاپها مربوط است، می بیند
كه چه غوغایی بوده است!
جاحظ در كتاب البیان و التبیین- كه در قرن سوم هجری نوشته شده و از كتب بسیار معتبر
اسلامی است- داستانی را نقل می كند، می گوید یك وقتی بیست تا دزد در اطراف بغداد یا در
نواحی شامات كه در آن نواحی مسیحی زیاد بوده
[1]به جایی حمله می كنند یا سر گردنه ای را
می گیرند، بعد پلیس دولتی اطلاع پیدا می كند و اینها را تعقیب می كند. اینها فرار می كردند و آنها هم
رد اینها را می گرفتند. خود این دزدها نقل كرده بودند كه ما در بین راه كه می رفتیم دیر یك راهبی
را پیدا كردیم و رفتیم داخل این دیر، آنجا مخفی شدیم، گفتیم آنها دیگر نمی فهمند و همین طور هم
شد، پلیس دولتی آمد و رد شد. آنجا دیدیم یك كشیشی است و بیست تا دختر تارك دنیا. اینها
وقتی كه مطمئن می شوند كه پلیس آمد و رد شد و رد اینها را پیدا نكرد هریك از آنها سراغ یكی از
آن دختران تارك دنیا می رود. بعد آنجا می نویسد كه «اذا قد سبقهم القسیس كلهم» دیدند یك باكره
وجود ندارد و آقای كشیش قبل از آنها كار همه آنها را ساخته است! البته اینكه یك مرد عزب را
در میان بیست زن و دختر قرار دهند یك امر غیر طبیعی است و این كار از اساس غلط است.
[1] - . می دانیم كه تا قرن چهارم و پنجم و ششم هنوز بسیاری از مردم این منطقه ها یا مسیحی بوده اند یا یهودی و یا مجوسی، اسلام تدریجا بر ادیان غلبه كرد. آن غلبه سیاسی در قرن اول پیدا شد و الاّ غلبه فكری در طول چند قرن پیدا شد و در آن زمانها تا قرن چهارم و پنجم و ششم در اكثر بلاد ایران كلیسا و دیر مسیحی، آتشكده های زرتشتی و معابد یهودی زیاد دیده می شد.