در
کتابخانه
بازدید : 1635733تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (10)</span>آشنایی با قرآن (10)
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (11)</span>آشنایی با قرآن (11)
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره دهر</span>تفسیر سوره دهر
Expand تفسیر سوره دهر (1) تفسیر سوره دهر (1)
Expand تفسیر سوره دهر (2) تفسیر سوره دهر (2)
Expand تفسیر سوره دهر (3) تفسیر سوره دهر (3)
Expand تفسیر سوره دهر (4) تفسیر سوره دهر (4)
Collapse تفسیر سوره دهر (5) تفسیر سوره دهر (5)
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره مرسلات</span>تفسیر سوره مرسلات
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره نبأ</span>تفسیر سوره نبأ
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره نازعات</span>تفسیر سوره نازعات
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (12)</span>آشنایی با قرآن (12)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (13)</span>آشنایی با قرآن (13)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (14)</span>آشنایی با قرآن (14)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
نَحْنُ خَلَقْناهُمْ وَ شَدَدْنا أَسْرَهُمْ . در آیه سوره قمر خواندیم كهأَمْ یَقُولُونَ نَحْنُ جَمِیعٌ مُنْتَصِرٌ. قریش به قدرت و قوّت خودشان خیلی می بالیدند. اولاً افرادشان افراد قوی و نیرومندی بودند، قهرمان و
مجموعه آثار شهید مطهری . ج28، ص: 238
پهلوان در میانشان زیاد بود. ثانیا با یكدیگر متحد و متفق بودند. ثالثا در میان عرب بعد از عام الفیل ارزش فوق العاده ای پیدا كرده بودند. خیلی «من من» و «ما ما» می گفتند. قرآن می فرماید:

نَحْنُ خَلَقْناهُمْ وَ شَدَدْنا أَسْرَهُمْ خود اینها را ما آفریدیم، استحكام بدنی آنها یا نیروی اجتماعی آنها را ما به آنها داده ایم، مخلوق ما هستند. این مخلوق در مقابل خالقش چه می اندیشد؟ ! در واقع آیه این طور می خواهد بگوید: ما اگر آنها را دعوت می كنیم نمی خواهیم برای اسلام از آنها نیرو بگیریم، رحمت ما اقتضا كرده كه اینها را هدایت كنیم و نجاتشان بدهیم و الاّ اسلام اگر افرادی بخواهد نیاز به اینها دارد؟ ! وَ إِذا شِئْنا بَدَّلْنا أَمْثالَهُمْ تَبْدِیلاًو اگر بخواهیم، ما به جای اینها افراد دیگری را می آوریم كه آنها معین و كمك اسلام باشند. مگر اسلام فقط به اینها احتیاج دارد؟
اینجا نكته ای هست كه بعضی از مفسرین مثل [صاحب ] كشّاف و فخر رازی طرح كرده اند ولی شاید درست به نكته توجه نكرده اند. گفته اند چرا قرآن می فرماید: وَ إِذا شِئْنا بَدَّلْنا أَمْثالَهُمْ تَبْدِیلاً، نفرمود: وَ اِنْ شِئْنا. . . ؟ اِذا و اِنْ معنی نزدیك به یكدیگر دارند ولی اِنْ معنی اگرِ محض را می دهد. در مورد كاری كه نمی خواهد بشود یا شدنش احتمالی است «اگر» گفته می شود. مثلاً یك وقت شما این طور می گویید: اگر فردا وقت كردم پیش شما می آیم؛ یعنی ممكن است بیایم ممكن است نیایم. ولی یك وقت می خواهید به صورت قاطع بگویید كه خواهم آمد، می گویید فردا ساعت فلان كه فارغ شدم خواهم آمد؛ آنگاه كه فارغ می شوم می آیم. این «آنگاه كه فارغ می شوم می آیم» معنایش این است كه یك وقتی هست كه من در آن وقت فارغ خواهم شد و خواهم آمد. اِذا یعنی آنگاه. در زبان عربی می گویند هر وقت اِذا گفته شود یعنی آن كار محقق خواهد شد اما اگر اِنْ گفته شود یك امر اگری است، وعده اینكه محقق خواهد شد داده نشده است. بعضی مفسرین گفته اند:

چرا در اینجا كلمه اِذا آورده اند و حال آنكه در بعضی موارد دیگر شبیهِ این، كلمه اِنْ آورده شده است؟
جواب این سؤال روشن است و آن این است كه در واقع سخنِ این است كه وقتی پیغمبر اینها را به اسلام دعوت می كرد اینها ضمنا این فكر را هم می كردند كه اسلام به ما احتیاج دارد كه ما باید به اسلام ایمان بیاوریم و اسلام از ما كسب نیرو كند. و لهذا در بعضی موارد معجزه ای كه از پیغمبر می خواستند به صورت مزد بود: اگر می خواهی ما ایمان بیاوریم، این مكه آب ندارد چشمه ای اینجا جاری كن. اگر می خواهی ما ایمان بیاوریم فلان مقدار از طرف خدای خودت پول، اشرفی، سكه حسابی بیاور تا ما ایمان بیاوریم. آن كه ایمان نیست. اینجا قرآن می گوید كه اسلام به هیچ قومی احتیاج ندارد. اقبال یك جمله خیلی عالی دارد، می گوید: من تاریخ را مطالعه كردم، هیچ وقت مسلمین اسلام را نجات نداده اند، همیشه اسلام مسلمین را نجات داده. خیلی سخن بزرگی است!
اینجا وقتی كه می فرماید: وَ إِذا شِئْنا بَدَّلْنا أَمْثالَهُمْ تَبْدِیلاً(آنگاه كه بخواهیم به جای اینها امثال
مجموعه آثار شهید مطهری . ج28، ص: 239
اینها را می آوریم) می خواهد بگوید كه چنین چیزی خواهد شد، اینها هلاك می شوند، قومی نیرومند و بلكه نیرومندتر از اینها پیدا خواهد شد كه آنها به اسلام گرایش پیدا خواهند كرد و پرچم اسلام را به دوش می گیرند. این، مضمونی است كه در آیات متعددی از قرآن و در روایات زیادی آمده است. وقتی كه آیهیَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَیْرَكُمْ ثُمَّ لا یَكُونُوا أَمْثالَكُمْ [1](در سوره اَلَّذینَ كَفَروا) نازل شد، از پیغمبر سؤال كردند: آن قومی كه خواهند آمد و به اسلام گرایش پیدا خواهند كرد و آنها از مـ- ـا بهتر هم خواهند بود كدام قوم است؟ پیامبر زد به زانوی سلمان و فرمود: قومِ این، فارِس، از مردم فارِس می آیند؛ یعنی ای قریش! اسلام به شما احتیاج ندارد؛ اگر دعوت می كند، برای نجات شماست.
بعد می فرماید: إِنَّ هذِهِ تَذْكِرَةٌ فَمَنْ شاءَ اِتَّخَذَ إِلی رَبِّهِ سَبِیلاًآنچه كه ما بیان می كنیم یك تنبّه است، یادآوری است، دعوت است، موعظه است، حالا هر كس دلش می خواهد راهی به این وسیله به سوی پروردگار خودش اتخاذ كند هر كس هم نمی خواهد، نخواهد. بر می گردد به آیات اول سوره: إِنّا هَدَیْناهُ اَلسَّبِیلَ إِمّا شاكِراً وَ إِمّا كَفُوراًهر كسی می خواهد شاكر باشد، راه به سوی پروردگار را بگیرد. وَ ما تَشاؤُنَ إِلاّ أَنْ یَشاءَ اَللّهُ إِنَّ اَللّهَ كانَ عَلِیماً حَكِیماً. چون در ابتدای این سوره و در اینجا صحبت از این است كه هر كسی هر چه بخواهد [همان را انجام دهد، لذا این مطلب را می فرماید. ] منطق قرآن منطق امرِ بین امرین است یعنی نه منطق تفویض است و نه منطق جبر.

منطق جبر می گوید انسان مشیتی ندارد فقط مشیت خدا حاكم است و انسان یك ابزار بلا اراده ای است. منطق تفویض می گوید انسان به خود وانهاده شده است و اصلاً مشیت الهی هیچ دخالتی ندارد، فقط مشیت انسان است. قرآن می گوید: مشیتِ شماست و مشیت خدا پشت آن است، یعنی مشیت شما قائم به مشیت خداست، اگر مشیت الهی نباشد نه شما هستید و نه مشیتی. وَ ما تَشاؤُنَ إِلاّ أَنْ یَشاءَ اَللّهُ ُ شما مشیتی و حتی وجودی نمی توانید داشته باشید مگر اینكه مشیت الهی در كار باشد. ولی خدا علیم و حكیم است و هیچ كاری را بدون حكمت نمی كند. یُدْخِلُ مَنْ یَشاءُ فِی رَحْمَتِهِ *خدای حكیم هر كه را بخواهد در رحمت خود وارد می كند؛ یعنی هر كسی را كه در رحمت خودش وارد می كند، به صورت گزاف نیست، بر اساس یك منطق و یك حكمت است كه همان حكمت عمل است كه هر عملی پاداشی داشته باشد. و صلّی اللّه علی محمد و آله الطاهرین.
باسمك العظیم الاعظم الاعزّ الاجلّ الاكرم یا اللّه. . .
پروردگارا دلهای ما به نور ایمان منوّر بگردان، نیتهای ما خالص بفرما، به ما لیاقت و
مجموعه آثار شهید مطهری . ج28، ص: 240
صلاحیت و استعداد دخول در رحمت خودت را عنایت بفرما.
پروردگارا حاجات مشروعه ما را برآور، اموات ما مشمول عنایت و مغفرت خودت قرار بده.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج28، ص: 241

[1] - . محمّد/38.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است