در
کتابخانه
بازدید : 1639874تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (10)</span>آشنایی با قرآن (10)
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (11)</span>آشنایی با قرآن (11)
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره دهر</span>تفسیر سوره دهر
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره مرسلات</span>تفسیر سوره مرسلات
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره نبأ</span>تفسیر سوره نبأ
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره نازعات</span>تفسیر سوره نازعات
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (12)</span>آشنایی با قرآن (12)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (13)</span>آشنایی با قرآن (13)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (14)</span>آشنایی با قرآن (14)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
در اینجا من به یك روایت و یك بیان برخورد كردم كه اتفاقا این بیان از یك مفسر سنّی (فخر رازی) است و عجیب است كه [آن روایت ] به طور اجمال در روایت شیعه آمده است ولی گویا مفسرین مفهوم این روایت را درست توجه نكرده اند. فخر رازی به صورت یك احتمال- ولی معلوم می شود ریشه این احتمال از قبل هم بوده است- ذكر كرده است و آنچه كه فخر رازی جزو احتمالات ذكر كرده بر همه اینها می چربد و علاوه بر این، روایتی كه در تفسیر علیّ بن ابراهیم قمی هست همین معنا را توجیه می كند و آن این است: اصلاً مقصود از همه اینها خود آیات قرآن است. در روایت است كه وَ اَلْمُرْسَلات یعنی خود این آیات. وَ اَلْمُرْسَلاتِ عُرْفاً [سوگند به این آیاتِ [1]] فرستاده شده به معروف، اینهایی كه پیامی كه برای انسان آورده اند معروفها، خیرها، نیكیهاست. فَالْعاصِفاتِ عَصْفاًاین آیاتی كه با سرعت عجیبی حركت می كنند، مانعها را از سر راهشان برمی كنند. فخر رازی حرف خوبی می زند، می گوید: تاریخ گواه این مطلب است. پیغمبر
مجموعه آثار شهید مطهری . ج28، ص: 247
اسلام چه داشت جز همین آیات؟ و همین آیات بود كه كاخهای عظیم ظلم را از بیخ و بن كند، مثل یك باد بسیار سریع آمد و آنچه كه باید كَنده بشود از جای خودش كَند و دور ریخت. وَ النّاشِراتِ نَشْرا. سوگند به این آیاتی كه ناشر و نشركننده هستند نشر كردنی، پخش كننده هستند پخش كردنی، پخش كننده حقایق اند، باز كننده حقایق اند. فَالْفارِقاتِ فَرْقا. فارقند، فاروقند، حق را از باطل جدا می كنند، حقیقت را از خطا جدا می كنند، صحیح و نادرست را از یكدیگر جدا می كنند، كه گفتیم «فرقان» اسم قرآن است. فَالْمُلْقِیاتِ ذِكْراً. این آیات هستند كه در دلها ذكر (بیداری، تنبّه، آگاهی) را تلقین و القاء می كنند. عُذْراً أَوْ نُذْراً. یا به صورت اِعذار یا به صورت اِنذار. در حقیقت هر دو یك معنی دارد؛ انذار یعنی بیم دادن، اعذار یعنی اتمام حجت كردن [2].
اتفاقا این معنی با جمله های بعد هم تناسب بیشتری دارد، چون این سوره مثل سوره الرحمن جمله ای [3]دارد كه بند بند مكرر می شود. در سوره الرحمن می گوییم: فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ *. آنجا پی درپی عرضه داشتن نعمتهاست، نعمت و نعمت ذكر می كند، بعد می گوید: ای جن و انس! كدام یك از این نعمتها را می توانید تكذیب كنید؟ ولی اینجا برعكس، جنبه انذار و اعذار دارد، ده بار جملهوَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِینَ (وای به تكذیب كنندگان! ) تكرار می شود. اگر ما وَ الْمُرْسَلات را آیات بدانیم تكذیب، تكذیب همان آیات است و اینكه بعد تكرار می شود: وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِینَ *، یعنی وای به كسانی كه محتوای این آیات را تكذیب كنند! محتوای این آیات چیست؟ مبدأ، معاد.
قرآن ركن اساسی دعوتش كه همه دعوتهای دیگرش بر اساس آن است مبدأ شناسی و معاد شناسی است. هر تعلیم دیگر خودش را بر اساس مبدأ و معاد بنا نهاده است. اگر اخلاق دارد بر اساس مبدأ و معاد است، تعلیم و تربیت دارد بر اساس مبدأ و معاد است، اگر اقتصاد دارد بر اساس مبدأ و معاد است، قوانین جزایی و حقوق دارد بر اساس مبدأ و معاد است. ركن اساسی تعلیمات قرآن مبدأ و معاد است و لذا ما می بینیم بیشترین آیات قرآن متوجه ایندو است و عجیب این است كه با این همه توجهی كه قرآن ما را به مبدأ و معاد می دهد باز ما كوشش می كنیم خود تعلیمات قرآن را از مسیر مبدأ و معاد خارج كنیم و به مسیر دیگری بیندازیم!
این احتمال فی حد ذاته چسبنده تر از احتمالات دیگر است و بعلاوه روایتی در تفسیر علیّ
مجموعه آثار شهید مطهری . ج28، ص: 248
بن ابراهیم این مطلب را تأیید می كند. تقریبا جای تردید برای ما باقی نمی ماند كه وَ الْ- مُرْسَلات را این طور باید معنی كنیم، و اگر این گونه معنی كنیم مؤیّدهایی هم از جای دیگر دارد، مخصوصا «وَ اَلْمُرْسَلاتِ عُرْفاً. `فَالْعاصِفاتِ عَصْفاً» كه اثر اجتماعی بزرگ آیات قرآن را ذكر می كند كه مثل باد به سرعت حركت می كند و از جایی به جایی منتقل می شود. اگر یادتان باشد، در سوره مباركه مدّثّر جمله ای داشتیم كه در آنجا تفسیر المیزان به این نكته توجه كرده بود. آن جمله این بود: وَ ما هِیَ إِلاّ ذِكْری لِلْبَشَرِ [4]. نیست این (هِیَ به قرآن و آیات قرآن برمی گردد) مگر مایه تذكر و تنبّه و بیداری برای بشر، «برای بشر» نه برای یك قوم معیّن. این نكته را هم توجه داشته باشید.

[1] - . [چند ثانیه ای از نوار افتادگی دارد. ]
[2] - . سؤال: اگر مطابق قول آن گروه مقصود ملائكه باشد باید بگوییم: و المرسلون، و الناشرون.
استاد: نه، مفسرین گفته اند [صیغه مؤنث ] به اعتبار جماعت است. اگر درباره ملائكه هم وَ الْ- مُرْسَلات بگوییم، از این جهت اشكالی نیست چون سخن روی جماعت است. وقتی جماعت باشد ضمیر را مؤنث می آورند؛ یعنی سوگند به جماعت مرسلات. اگر درباره انسانهای مرد هم گفته بشود باز مرسلات می گویند. از این جهت اشكال ندارد.
[3] - . تعبیر «ترجیع بند» چون در اشعار می گویند شاید درست نباشد.
[4] - . مدّثّر/31.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است