در
کتابخانه
بازدید : 1639451تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
Expand شناسه کتابشناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (10)</span>آشنایی با قرآن (10)
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (11)</span>آشنایی با قرآن (11)
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره دهر</span>تفسیر سوره دهر
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره مرسلات</span>تفسیر سوره مرسلات
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره نبأ</span>تفسیر سوره نبأ
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره نازعات</span>تفسیر سوره نازعات
Collapse تفسیر سوره نازعات (1) تفسیر سوره نازعات (1)
Expand تفسیر سوره نازعات (2) تفسیر سوره نازعات (2)
Expand تفسیر سوره نازعات (3) تفسیر سوره نازعات (3)
Expand تفسیر سوره نازعات (4) تفسیر سوره نازعات (4)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (12)</span>آشنایی با قرآن (12)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (13)</span>آشنایی با قرآن (13)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (14)</span>آشنایی با قرآن (14)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
اینجا مقدمه كوچكی عرض بكنم و آن اینكه روح و اساس در تعلیمات انبیا مسئله ایمان به غیب است. مقصود از غیب چیست؟ غیب در اصطلاح قرآن نقطه مقابل شهادت است. شهادت یعنی اموری، واقعیاتی، عالمی كه برای انسان قابل حس و لمس است. این دنیایی كه الآن ما در آن
مجموعه آثار شهید مطهری . ج28، ص: 304
هستیم به تعبیر قرآن دنیای شهادت است. این زمین ما جزئی از دنیای شهادت است، خورشید ما جزئی از دنیای شهادت است. تمام ستاره ها، كهكشانها، دریاها، كوهها، همه این چیزهایی كه انسان با حواس خودش می تواند با اینها ارتباط برقرار كند یعنی از اینها آگاه بشود شهادت گفته می شود. آگاه شدن به عالم شهادت اختصاص به انسان ندارد، حیوانها هم در حدود خودشان با عالم شهادت آشنا هستند. آن آشنایی كه یك حیوان با مسكن خودش دارد، با مادر خودش دارد، با غذای خودش دارد، با محیط خودش دارد، آگاهی به عالم شهادت است. یك بچه انسان هم از همان ابتدا به این عالم شهادت آگاهی و اعتقاد و ایمان پیدا می كند. پیغمبران آمده اند برای اینكه ما را به عالمی دیگر و به حقایقی دیگر كه آن عالم نامش «غیب» و آن حقایقْ غیب است متوجه و آگاه و مؤمن كنند كه ما نپنداریم كه عالم هستی منحصر به همین عالم محسوسات و عالم ملموسات ماست، و به اصطلاح می خواهند درجه شناخت ما را بالا ببرند.
آیا غیب و شهادت دو مفهوم نسبی است؟ ممكن است كسی این طور خیال بكند كه غیب و شهادت یك امر نسبیِ به این معناست كه هر چیزی هم غیب است هم شهادت، برای كسی غیب است برای كسی شهادت. مثلاً این سالن الآن برای ما شهادت است ولی برای مردمی كه در خیابان هستند غیب است. الآن خیابان و اوضاع خیابان برای ما غیب است ولی برای مردمی كه آنجا هستند شهادت است. البته ممكن است در مواردی چنین كلمه ای به كار برده شود ولی آنچه كه قرآن می گوید: اَلَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ ، بدیهی است كه معنی ندارد این باشد كه مردم ایمان پیدا كنند كه همین عالم شهادت برای عده ای شهادت است برای عده دیگر غیب است، تهران برای ما شهادت است مشهد فعلاً برای ما غیب است، برای كسانی كه الآن در مشهدند مشهد شهادت است و تهران غیب؛ بعد بگوییم قرآن فرموده است ایمان به این گونه غیب نسبی پیدا كنید، یعنی ایمان داشته باشید كه شما كه در تهران هستید مشهد از شما پنهان است. این كه دیگر گفتن ندارد. آیا پیغمبران آمده اند چنین مطلبی را به ما بفهمانند؟ نه.
آن غیبی كه در مقابل شهادت است یعنی حقایق و واقعیاتی كه با حواس انسان قابل درك نیست یعنی احساس كردنی و لمس كردنی نیست بلكه درك كردنی است. روی این حساب، عالم آخرت عالم غیب است یعنی عالم آخرت را با این چشم ظاهر نمی شود دید، با چشم باطن می شود دید. با گوش باطن صداهای عالم آخرت را می توان شنید ولی با این گوش ظاهر نمی توان شنید.

خود وحی یك غیب است، از سنخ عالم شهادت نیست، یعنی پیغمبر اكرم در حالی كه وحی بر او نازل می شد (قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ اَلْقُدُسِ [1]یا: نَزَلَ بِهِ اَلرُّوحُ اَلْأَمِینُ. `عَلی قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ اَلْمُنْذِرِینَ [2]) با
مجموعه آثار شهید مطهری . ج28، ص: 305
غیب وجود خودش یك حقیقت غیبی را احساس می كرد كه با این حواس قابل احساس نبود.

گاهی پیش می آمد در حضور جمع و در همان اتاقی كه دیگران هم بودند حالت وحی به پیغمبر اكرم دست می داد، در واقع یك دنیای بزرگ در همان اتاق وجود داشت، ولی مگر كسانی كه آنجا بودند درك می كردند؟ ! مثلاً به چشمهایشان می دیدند؟ ! به گوشهایشان می شنیدند؟ ! آیات قرآن كه بر پیغمبر اكرم خوانده می شد آیا افراد عادی دیگری كه آنجا بودند اینها را احساس می كردند؟ نه.

بله، اگر كسی می بود كه او هم چشم باطن و گوش باطنش باز بود احیانا او هم حس می كرد. در نهج البلاغه هست كه امیرالمؤمنین علی علیه السلام می فرماید: وَ لَقَدْ جاوَرْتُ رَسولَ اللّهِ (صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) بِحِراءَ حینَ نُزولِ الْوَحْیِ [3]. در كوه حراء، من مجاور و همراه پیغمبر بودم و در اولین باری كه وحی بر ایشان نازل شد من آنجا بودم و صدای ناله شیطان را در حین نزول وحی به پیغمبر شنیدم و بعد به حضرت عرض كردم: یا رسولَ اللّه من چنین صدایی را شنیدم. پیغمبر فرمود: بله، تو می شنوی آنچه من می شنوم و می بینی آنچه من می بینم اما تو پیغمبر نیستی. علی آنجا بود، چیزهایی می شنید و می دید. حال اگر یك فرد عادی آنجا می بود چیزی احساس نمی كرد. یا اگر در حین نزول وحی فرض كنید دستگاهی آنجا می بود و اشعه ایكس روی قلب و مغز پیغمبر می انداختند، آیا چیزی احساس می شد؟ ! اشعه ایكس هم بالاخره همین ماده را نشان می دهد، چیز دیگری را نشان نمی دهد. وحی غیب است، خدای متعال غیب مطلق و غیب الغیوب است. ملائكه همه غیب هستند. ملائكه وجود دارند. از جمله چیزهایی كه به نص قرآن مجید یك نفر مسلمان باید به آن ایمان داشته باشد همین طور كه به ذاتِ اَللّه و به رُسُل و پیغمبران و به كتب آسمانی و به الیوم الآخر (روز قیامت) ایمان دارد، ایمان به ملائكه است. در بعضی آیات هست: كُلٌّ آمَنَ بِاللّهِ وَ مَلائِكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ [4]. از جمله ایمان به جبرئیل- یعنی ایمان به اینكه یك حقیقتی به نام جبرئیل وجود دارد و آن غیب است و واسطه وحی به پیغمبر اكرم است- جزء ایمان است. اگر كسی بگوید من اسلام را قبول دارم ولی ملائكه را قبول ندارم، به نص قرآن مجید اسلامش اسلام نیست. ایمان به ملائكه جزء ایمان اسلامی است. همه چیزهایی كه انسان به آنها ایمان می آورد چیزهایی است كه جزء عالم شهادت نیست یعنی یك حقیقتِ غیبیِ برتر و بالاتر است كه انسان باید فكرش را بیشتر بالا ببرد.
اینكه عرض می كنیم آیاتی كه در مكه نازل شده است بیشتر ناظر به اصول است، مقصودم از «اصول» آن امور غیبی است كه یك نفر انسان باید به آنها ایمان پیدا كند. خداوند متعال غیب
مجموعه آثار شهید مطهری . ج28، ص: 306
مطلق است. ملائكه غیب هستند. وحی كه نوعی ارتباط است میان یك انسان به نام پیغمبر و ملائكه و رُسُل الهی كه وحی را می فرستند، غیب است و باید به آن ایمان آورد. به قیامت و عالم آخرت و روز جزا كه غیب است باید ایمان آورد. اینها اساس دین است. اینها را نمی شود توجیه و تأویل كرد.

[1] - . نحل/102.
[2] - . شعراء/193 و 194.
[3] - . نهج البلاغه صبحی صالح، خطبه 192.
[4] - . بقره/285.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است