در
کتابخانه
بازدید : 1639467تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
Expand شناسه کتابشناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (10)</span>آشنایی با قرآن (10)
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (11)</span>آشنایی با قرآن (11)
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره دهر</span>تفسیر سوره دهر
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره مرسلات</span>تفسیر سوره مرسلات
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره نبأ</span>تفسیر سوره نبأ
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره نازعات</span>تفسیر سوره نازعات
Expand تفسیر سوره نازعات (1) تفسیر سوره نازعات (1)
Expand تفسیر سوره نازعات (2) تفسیر سوره نازعات (2)
Collapse تفسیر سوره نازعات (3) تفسیر سوره نازعات (3)
Expand تفسیر سوره نازعات (4) تفسیر سوره نازعات (4)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (12)</span>آشنایی با قرآن (12)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (13)</span>آشنایی با قرآن (13)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (14)</span>آشنایی با قرآن (14)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
یك فلسفه دیگر كه آن هم فلسفه مادی بود باز بر همین اساسِ اتكای به زور به وجود آمد ولی نه به آن معنا، بلكه گفت عامل تكامل جامعه زورمندها، اقویا و اغنیا نیستند؛ بر عكس، محرومان جامعه هستند، چرا؟ برای اینكه آمد یك اساسی برای تكامل جامعه درست كرد كه زیربنای جامعه ابزار تولید است، وسایلی كه با آنها مواد مورد احتیاج بشر تولید می شود، اصلاً همه چیز در ابزار تولید نهفته است، آن اگر تكامل پیدا نكند جامعه ها تكامل پیدا نمی كنند، اگر تكامل پیدا كرد جامعه ها تكامل پیدا می كنند. ابزار تولید در هر وضعی كه باشد گروهی بیشتر بهره مند می شوند گروهی محروم می مانند. وقتی ابزار تولید تغییر می كند آنهایی كه بهره مندند نمی خواهند جامعه تغییر كند، آنهایی كه محرومند می خواهند جامعه تغییر كند. پس ضعفا طرفدار تغییر و تكامل جامعه هستند نه اقویا، ضعفا عامل تكاملند نه اقویا. ولی ضعفا هم اگر بخواهند جامعه را به كمال برسانند باید كوشش كنند كه ضعیف نمانند یعنی باید كوشش كنند زور داشته باشند، فقط با زور می توانند اقویا را از پا در بیاورند. برای اینكه ضعفا به جایی برسند باز راهی غیر از زور نیست.
این فلسفه هم روی زور تكیه كرد، گفت ضعفا هم اگر بخواهند به جایی برسند باید تكیه شان روی زور باشد، كوشش كنند متحد و متفق بشوند، تشكیلات و تنظیمات داشته باشند، به وسایل مختلف كسب قدرت كنند و تنها و تنها با قدرت است كه ضعفا می توانند به حق خودشان نائل بشوند.
این فلسفه هم آمد به دین حمله كرد، گفت: خیر، ما دین را قبول نداریم چون دین همیشه طرفدار اقویا بوده. او می گفت من دین را قبول ندارم به دلیل اینكه دین همیشه طرفدار ضعفا بوده، این گفت من دین را قبول ندارم چون دین همیشه طرفدار اغنیا بوده. مهمل بافی را شما ببینید تا كجاهاست! الآن هم دنیای اروپا تحت تأثیر این دو مكتب است، مكتب زور جناب نیچه و مكتب زور- به این معنا كه عرض كردم- از كارل ماركس كه ماركسیسم بر این اساس اظهار نظر می كند.
روحانیت مسیحی می گفت اصلاً زور مطلقا یك قدرت نامشروع است و تنها قدرت مشروع نصیحت و اندرز است. اینها گفتند اصلاً اندرز قدرتی در عالم نیست تا صحبت مشروع و نامشروعش بشود. یك قدرت بیشتر در عالم وجود ندارد و آن زور است و از قدرت زور باید استفاده كرد.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است