در
کتابخانه
بازدید : 1639766تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
Expand شناسه کتابشناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (10)</span>آشنایی با قرآن (10)
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (11)</span>آشنایی با قرآن (11)
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره دهر</span>تفسیر سوره دهر
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره مرسلات</span>تفسیر سوره مرسلات
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره نبأ</span>تفسیر سوره نبأ
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره نازعات</span>تفسیر سوره نازعات
Expand تفسیر سوره نازعات (1) تفسیر سوره نازعات (1)
Expand تفسیر سوره نازعات (2) تفسیر سوره نازعات (2)
Collapse تفسیر سوره نازعات (3) تفسیر سوره نازعات (3)
Expand تفسیر سوره نازعات (4) تفسیر سوره نازعات (4)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (12)</span>آشنایی با قرآن (12)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (13)</span>آشنایی با قرآن (13)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (14)</span>آشنایی با قرآن (14)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
حال ما باید با منطق اسلام خودمان آشنا بشویم. آشنا نبودن ما با منطق اسلام [باعث شده است كه ] گاهی كتابهای آن گروه را می خوانیم تحت تأثیر آن گروه واقع می شویم [و گاهی بر عكس. ]
مجموعه آثار شهید مطهری . ج28، ص: 333
مدتی بود كه كتابهایی را كه بیشتر تحت تأثیر افكار مسیحیها بود زیاد می خواندند، عده ای در مقام توجیه و تأویل برمی آمدند كه انبیا كارشان فقط نصیحت كردن و موعظه كردن و با ملایمت رفتار كردن است و بنابراین اگر در اسلام هم جهادی بوده، به نوعی توجیه و تأویل كنیم از قانون جهاد در اسلام، از امر به معروف های در بعضی موارد سخت و خشنی كه در اسلام هست، برای اینكه به نظرمان آمده بود كه این حرف روحانیت مسیحی حرف درستی است. حالا دنیا چرخیده، آن افكار روحانیت مسیحی دیگر منسوخ شده و این افكار ماتریالیستهای دنیای اروپا رایج شده كه هر چه هست فقط زور است؛ باز عده ای از این طرف افتاده اند و اگر می گوییم موسی مأموریت داشت نزد فرعون برود، می گویند از اول مأمور مبارزه با فرعون بود، غیر از مبارزه مأموریتی نداشت؛ در صورتی كه این خلاف نصّ قرآن است. قرآن وقتی مأموریت را ذكر می كند اولش می گوید اندرز.

پس این نظر ماتریالیستها را باید دور ریخت.
از نظر اسلام اندرز و نصیحت و متذكر كردن، خود یك نیروست و باید از این نیرو استفاده كرد. اما از آن طرف، آنچه كه روحانیت مسیحی می گفت كه زور مطلقا یك قدرت نامشروع است، آن هم صحیح نیست. زور مطلقا قدرت نامشروع نیست، آنچه كه نامشروع است اعمال زور به غیر حق است، یعنی انسان نه برای احقاق حق خود و برای احیای یك حقیقت، بلكه برای تجاوز به حقوق مردم اعمال زور كند. زور داشتن نه تنها نامشروع نیست بلكه كمال هم هست ولی با زور حق دیگران را پایمال كردن نامشروع است. به عبارت دیگر زور داشتن و از زور در دفاع از حق و حقیقت استفاده كردن نه تنها نامشروع نیست، بلكه در مواردی لازم و واجب است.
پس اسلام به ارزش هر دو نیرو اعتقاد دارد، هم به ارزش نیروی نصیحت و اندرز، هم به ارزش نیروی زور، و به طور مطلق نیروی زور را نامشروع نمی داند و در مواردی مشروع می داند:

فَمَنِ اِعْتَدی عَلَیْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اِعْتَدی عَلَیْكُمْ [1]. هر كسی به شما زور گفت و تجاوز كرد حق دارید به همان اندازه كه او به شما تجاوز كرده است مجازاتش كنید یعنی اعمال زور كنید. زور نداشتن و نیز زور داشتن و به طور غیر مشروع اعمال كردن گناه است، اما اصل زور داشتن نه تنها گناه نیست بلكه فضیلت است و زور داشتن و از زور در دفاع از حق و حقیقت استفاده كردن عین فضیلت و كمال فضیلت است. مكرر گفته ایم كه این شعر سعدی باید اصلاح بشود، می گوید:
من آن مورم كه در پایم بمالند
نه زنبورم كه از نیشم بنالند
می گوید من مورچه ام كه مرا زیر دست و پا له می كنند. افتخار می كند كه من مورچه ام و پایمال می شوم نه زنبور كه به دیگران نیش بزنم.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج28، ص: 334
چگونه شكر این نعمت گزارم
كه زور مردم آزاری ندارم
این غلط است، صحیحش این است:
نه آن مورم كه در پایم بمالند
نه زنبورم كه از نیشم بنالند
من نه باید مورچه باشم پایمال شوم و نه زنبور باشم دیگران را نیش بزنم. مگر راه منحصر است در این كه انسان یا مورچه باشد پایمال بشود یا زنبور باشد نیش بزند؟ ! راه سومی هم وجود دارد.

بعلاوه این چه حرفی است كه:
چگونه شكر این نعمت گزارم
كه زور مردم آزاری ندارم
آدمی كه زور مردم آزاری ندارد او هنری ندارد. این كه نمی تواند زور بگوید شكر ندارد، شكر این است كه:
چگونه شكر این نعمت گزارم
كه دارم زور و آزاری ندارم
نه اینكه چون زور ندارم آزاری ندارم. این برای انسان به هیچ وجه كمال نیست.
پس اسلام به ارزش هر دو نیرو قائل است، نه آن طور كه دنیای روحانیت مسیحی قدیم می گفت كه فقط یك قدرت و یك نیروی صحیح قابل استفاده وجود دارد و آن نیروی اندرز است، كه اغلب، شاید مقدس مآب های قدیمی ما عملاً همان فكر روحانیت مسیحی را می پسندیدند، و نه این فكر افراطی امروز كه غالبا در میان جوانها پیدا شده است و می خواهند برای نصیحت و اندرز ارزش و نیرویی قائل نباشند. در تاریخ اسلام می بینیم سیزده سال مكه دوره «قولا لَهُ قَوْلاً لَیِّنا» است، دوره نصیحت و اندرز است و اسلام از این نیرو استفاده می كند و چقدر هم موفق می شود! و از نیروی زور استفاده نمی كند. ولی بعد از مدتی كه دوره مدینه پیش می آید و اوضاع و احوال تغییر می كند این نیرو هم- نه اینكه تنها این نیرو- قابل استفاده می شود: أُذِنَ لِلَّذِینَ یُقاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَ إِنَّ اَللّهَ عَلی نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ. `اَلَّذِینَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیارِهِمْ بِغَیْرِ حَقٍّ إِلاّ أَنْ یَقُولُوا رَبُّنَا اَللّهُ [2]. آن كسانی كه مظلوم واقع شده اند خدا به آنها اجازه می دهد كه از حق خودشان دفاع كنند، آنهایی كه از شهر و دیارشان اخراج شدند و گناهی نداشتند جز اینكه گفتند: رَبُّنَا اللّهُ.

[1] - . بقره/194.
[2] - . حج/39- 40.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است