در خلقت انسان، انگشتان دست را در نظر بگیرید. انگشتی كه كنارتر است و در برداشتن اشیاء
نقش خاصی دارد، نسبت به دیگر انگشتانْ كوتاه تر ولی ستبرتر است و انگشتی كه در آخر قرار
دارد، نسبت به بقیه ظریف تر و كوچك تر است. مجموع این انگشتان، چه از نظر كوتاهی و بلندی و
چه از نظر زیبایی و چه از نظر كاری كه باید انجام دهند به گونه ای خلق شده است كه باید باشد
[1].
[1] - . معنی ندارد كه بگوییم: «چرا اینها برابر نیستند و مختلف اند؟ ! بهتر این بود كه مثل سربازها كه ردیف
می ایستند، انگشتان هم ردیف، كنار هم قرار می گرفتند! » چون در این صورت دست انسان، هم بدگِل بود و هم كاری از آن ساخته نبود.