در
کتابخانه
بازدید : 1640218تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (10)</span>آشنایی با قرآن (10)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (11)</span>آشنایی با قرآن (11)
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (12)</span>آشنایی با قرآن (12)
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره عبس</span>تفسیر سوره عبس
Expand تفسیر سوره تكویرتفسیر سوره تكویر
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره انفطار</span>تفسیر سوره انفطار
Expand تفسیر سوره انفطار (1) تفسیر سوره انفطار (1)
Expand تفسیر سوره انفطار (2) تفسیر سوره انفطار (2)
Collapse تفسیر سوره انفطار (3) تفسیر سوره انفطار (3)
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره مطفّفین</span>تفسیر سوره مطفّفین
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره انشقاق</span>تفسیر سوره انشقاق
Expand تفسیر سوره بروج تفسیر سوره بروج
Expand تفسیر سوره طارق تفسیر سوره طارق
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (13)</span>آشنایی با قرآن (13)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (14)</span>آشنایی با قرآن (14)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
روز دوازدهم محرم است، روز ورود اهل بیت علیهم السلام به كوفه و یكی از سخت ترین روزهایی كه بر خاندان مقدس پیغمبر اكرم گذشته است. امروز برای اهل بیت قطعا سخت تر و ناگوارتر از روز عاشورا بوده است همچنان كه روز ورود به شام هم همین طور است.
عمر سعد شب یازدهم محرم را در كربلا اُتراق كرد برای این كه كارهایش را انجام بدهد.

یكی از كارهایش دفن كردن بدن كشته های خودشان بود و بعد هم جریان آتش زدن خیمه های اباعبداللّه. كار دیگری كه انجام داد این بود كه سرهای مقدس شهدا را از بدنها جدا كرد و پیشاپیش در همان شب یازدهم به طور خصوصی به كوفه فرستاد [1]. عصر روز یازدهم اهل بیت را حركت دادند و فاصله بین كربلا تا كوفه [2]را یكسره آمدند به طوری كه صبح روز دوازدهم به دروازه كوفه رسیدند و سرهای مقدس شهدا را به استقبال آنها فرستادند، چون می خواستند سرها را همراه اسرا وارد شهر كنند.
مردی به نام مسلم- كه بنّا و گچكار بوده و علی الظاهر آدم غریب و بی خبری بوده- می گوید:

«در دارالاماره [3]كوفه مشغول گچكاری بودم كه ناگهان دیدم در شهر غلغله ای شد. » از كسی كه زیر
مجموعه آثار شهید مطهری . ج28، ص: 433
دستش كار می كرده می پرسد: «چه خبر است؟ » می گوید: «تو عجب مرد بی خبری هستی! یك خارجی خروج كرده و لشكریان خلیفه او را كشته اند و اكنون خاندان او را وارد شهر می كنند. مردم به استقبال آنها شتافته اند و شادی می كنند. » می پرسد: «این خارجی چه كسی بوده؟ » جواب می دهد: «حسین بن علیّ بن ابی طالب. » این مرد منقلب می شود و با مشتهای پر از گچ به سر خودش می زند و می گوید: «سبحان اللّه، كار دنیا به كجا رسیده؟ ! فرزند پیغمبر را شهید می كنند و بعد می گویند یك طغیانگر و خارجی [4]را از بین بردیم. »
بعد می گوید: «كار را رها كردم، آمدم ببینم چه خبر است. به نقطه ای رسیدم كه دیدم مردم چیزی را با اشاره به یكدیگر نشان می دهند. وقتی خوب نگاه كردم دیدم سر مقدس اباعبداللّه را به یكدیگر ارائه می كنند. » در اینجا تعبیرش این است: «هُوَ رَأسٌ قَمَریٌّ زُهَریّ. » یعنی سری بود ماه مانند و درخشان [5].
در ادامه می گوید: فاذا بعلی بن الحسین علی بعیر یضلع بغیر غطاء. ناگهان چشمم افتاد به علیّ بن الحسین، دیدم او را سوار بر شتری كرده اند كه جهاز ندارد در حالی كه یك پایش هم می لنگد.
وقتی مردی غریب، مانند مسلم، از دیدن این اوضاع اینچنین منقلب می شود، پس زینب سلام اللّه علیها از دیدن سر برادر چه حالی پیدا می كند كه این اشعار را می خواند:
یا هِلالاً لَمَّا اسْتَتَمَّ كَمالاً
غالَهُ خَسْفُهُ فَاَبْدی غُروبا [6]
و لا حول و لا قوّة الاّ باللّه العلیّ العظیم. و صلّی اللّه علی محمد و آله الطاهرین.
باسمك العظیم الاعظم الاعزّ الاجلّ الاكرم یا اللّه. . .
پروردگارا دلهای ما به نور ایمان منوّر بگردان، توفیق عمل صالح به همه ما عنایت بفرما، از ما موجبات هر نوع فجور دور بفرما.
پروردگارا دلهای ما را به نور خودت و به نور محبت اولیای خودت روشن بفرما، اموات ما مشمول عنایت و لطف خودت قرار بده.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج28، ص: 434
مجموعه آثار شهید مطهری . ج28، ص: 435

[1] - . مخصوصا سر مقدس اباعبداللّه و به دلیل خاصی سر حبیب بن مظاهر.
[2] - . همین فاصله بین كربلا و كوفه فعلی كه ظاهرا ده دوازده فرسخ است.
[3] - . الان هم خرابه های دارالاماره كوفه موجود است. البته این خرابه ها و پایه هایی كه الان هست مربوط است به بعدها كه دارالاماره را عظمت داده اند، در آن زمان به این وسعت و عظمت نبوده، ولی به هر حال محل، همان محل است.
[4] - . خارجی یعنی كسی كه علیه اسلام طغیان كرده و بر خلیفه بر حق مسلمین خروج كرده.
[5] - . با اینكه وقتی انسان می میرد رنگ پوستش سفید می شود و می پَرد، ولی در عین حال این شخص می گوید:

چهره ای بود نورانی و درخشان.
[6] - . [ترجمه: ای هلالی كه وقتی به كمال رسیدی، ناگهان خسوفت در رسید و غروب كردی. ]
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است