در
کتابخانه
بازدید : 1638886تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (10)</span>آشنایی با قرآن (10)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (11)</span>آشنایی با قرآن (11)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (12)</span>آشنایی با قرآن (12)
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (13)</span>آشنایی با قرآن (13)
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره اعلی</span>تفسیر سوره اعلی
Expand تفسیر سوره غاشیه تفسیر سوره غاشیه
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره فجر</span>تفسیر سوره فجر
Expand تفسیر سوره بلدتفسیر سوره بلد
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره شمس</span>تفسیر سوره شمس
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره لیل</span>تفسیر سوره لیل
Expand تفسیر سوره ضحی تفسیر سوره ضحی
Expand تفسیر سوره انشراح تفسیر سوره انشراح
Expand تفسیر سوره تین تفسیر سوره تین
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (14)</span>آشنایی با قرآن (14)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
كلمه «اعلی» مفهوم «برتر» را می دهد؛ نظیر كلمه «اكبر» یا «اعظم» است كه در مورد خدا به كار
مجموعه آثار شهید مطهری . ج28، ص: 494
می بریم. مثلا می گوییم اَللّهُ اَكْبَرُ یا می گوییم اَلرَّبُّ اَعْلی. «اكبر» اسم تفضیل از «كبیر» است؛ كبیر یعنی بزرگ، و اكبر یعنی بزرگتر. «اعلی» نیز اسم تفضیل از «عالی» است؛ عالی یعنی برین، و اعلی یعنی برترین. منتها در اینجا یك نكته هست كه این نكته را در روایات اهل بیت به ما تذكر داده اند كه وقتی ما به خدای متعال «اكبر» یا «اعلی» می گوییم این توهّم برای ما پیدا نشود كه خدا را با اشیاء مقایسه می كنیم و در مقایسه با اشیاء او را بزرگتر یا برتر از اینها به حساب می آوریم. اگر ما این جور فكر كنیم دچار یك نوع شرك خفی هستیم. عظمت و كبریایی و علوّ ذات حق به نحوی است كه اصلا قابل مقایسه نیست و مقایسه در آنجا معنی ندارد.
حال در مقام مثال عرض می كنم: شما دو شی ء محدود را می توانید با یكدیگر مقایسه كنید؛ هر اندازه هم كه یكی از دیگری بزرگتر باشد، اگر محدود باشند باز قابل مقایسه اند. مثلا حجم شیئی كه یك سانتی متر مكعب است با حجم بزرگترین ستاره ها كه خورشید هم در برابر آن یك ذره حساب می شود، باز قابل مقایسه است، یعنی این یك چندمِ اوست. شما حجم یك اتم را با خورشید یا بزرگترین ستاره ها در نظر بگیرید، باز مقایسه هست، یك كسر یك چندم در اینجا هست ولو در مخرج كسر بسیار صفر بگذارید حتی از اینجا تا خورشید، ولی باز بالأخره مقایسه است و یك چندم شمرده می شود كه این یك چندم اوست، چون بالأخره او متناهی است این هم متناهی. میان متناهی و متناهی می شود مقایسه كرد ولو اینكه فاصله اینها آنقدر زیاد باشد كه در تصور بشر نمی گنجد و نمی شود گفت یك هزارم یا یك میلیونم یا یك میلیاردم و. . . بلكه اصلا بشر برای آن عدد ندارد؛ ولی در عین اینكه عدد ندارد، میان اینها یك رابطه مقایسه ای هست، یعنی این یك چندم اوست ولو یك چندمی كه بشر نمی تواند در خیال خود بگنجاند.
اما میان متناهی و نامتناهی اصلا قیاس كردن غلط است. مثلا اگر ما بگوییم: فضای عالم و ابعاد عالم غیرمتناهی است، بعد یك بُعدی مثلا بعد این اتاق را در نظر بگیریم و بگوییم: بعد این اتاق بزرگتر است یا بعد عالم؟ این یك چندم اوست؟ اگر واقعا ابعاد عالم غیرمتناهی باشد (چون ثابت نیست كه غیرمتناهی باشد) اصلاً «یك چندم» معنی ندارد. در مورد خداوند حتی از این هم بالاتر است. اصلا در مقابل عظمت پروردگار چیزی به تصور انسان نمی آید كه در مقابل او چیزی باشد. این است كه به ما فرموده اند كه وقتی می گویید اَللّهُ اَكْبَرُ، این جور خیال نكنید كه خدا بزرگتر است از مخلوقات خودش، یعنی وقتی كه مخلوقات را (آن بزرگها مثلا بزرگترین ستاره ها را) در مقابل خدا می گذاریم بگوییم خدا از اینها بزرگتر است؛ بلكه بگویید: خدا بزرگتر است از هر چه كه من او را به آن توصیف كنم، اَكْبَرُ مِنْ أنْ یوصَفَ من خدا را به هر عظمتی كه توصیف كنم باز نتوانسته ام او را آنچنان كه هست توصیف كرده باشم، باز او را به اندازه فهم خودم توصیف كرده ام.
حال، از اینجا شما می فهمید كه چرا در نماز این همه ما تسبیح و تنزیه داریم. خود اَللّهُ اَكْبَرُ
مجموعه آثار شهید مطهری . ج28، ص: 495
هم تسبیح و تنزیه است. در ركوع می گوییم: سُبْحانَ اللّهِ یا: سُبْحانَ رَبِّیَ الْعَظیمِ وَ بِحَمْدِهِ در سجود می گوییم: سُبْحانَ اللّهِ یا: سُبْحانَ رَبِّیَ الاَْعْلی وَ بِحَمْدِهِ. در ركعت سوم و چهارم به جای حمد و سوره می گوییم: سُبْحانَ اللّهِ وَ الْحَمْدُ لِلّهِ وَ لا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ وَ اللّهُ اَكْبَرُ، كه سُبْحانَ اللّه و اَللّهُ اَكْبَر آن تنزیه است.

نماز ما با اَللّهُ اَكْبَرُ كه تنزیه است شروع می شود، وارد قرائت می شویم، قرائت می كنیم، خدا را با حمدی كه خود او نازل كرده می خوانیم و سوره ای را كه خود او نازل كرده می خوانیم، بعد باز می گوییم: اَللّهُ اَكْبَرُ. می رویم به ركوع، بلند می شویم: اَللّهُ اَكْبَرُ. می رویم به سجود، بلند می شویم: اَللّهُ اكْبَرُ. سجود دوم، بلند می شویم: اَللّهُ اَكْبَرُ. در بند بند نماز اَللّهُ اَكْبَر آمده. همه، این معناست كه من هر كه باشم، هر مقدار عارف باشم ولو پیغمبر باشم، خدا را كه توصیف می كنم به اندازه معرفت خودم توصیف می كنم. با اینكه میان توصیف ما خدا را و توصیف پیغمبر خدا را فاصله، غیر متناهی است در عین حال پیغمبر می فرمود: خدایالا اُحْصی ثَناءً عَلَیْكَ اَنْتَ كَما أثْنَیْتَ عَلی نَفْسِكَ [1]من نمی توانم تو را آنچنان كه شایسته ذات مقدس توست توصیف كنم، تو آنچنان موصوفی كه خودت خودت را توصیف می كنی. بله پیغمبر در وقتی كه دیگر از خود بیخود است و او زبان خداست و خداست كه دارد از زبان او حرف می زند، توصیف او همان توصیف حقیقی است. این كلمه «اعلی» .

[1] - . مصباح الشریعة با تصحیح سید جلال الدین محدث، ص 51.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است