بعد از اینكه با این تشبیه و تمثیل مطلب بیان شد، با یك تنظیر
[1]از وجود خود انسان باز بر همین
موضوع قیامت و معاد استدلال می فرماید.
فَلْیَنْظُرِ اَلْإِنْسانُ مِمَّ خُلِقَ. این انسان اگر نمی خواهد از این
طلوع و غروب ها به طلوع و غروب خودش پی ببرد، از مراحل گذشته زندگی خودش كه می تواند
چیز بفهمد. به گذشته خودت نگاهی كن تا وقتی خدای متعال در كتاب آسمانی، آینده ات را بیان
می كند، استبعاد نكنی و به نظرت عجیب نیاید. این انسان در این احسن التقویم كه وقتی روی زمین
می آید بزرگترین كتاب الهی است
[2]و عالَم اكبر است
[3]، چه بوده و از كجا شروع شده؟ وقتی ببینید
انسان از كجا شروع شده و تا اینجا رسیده و وقتی به قدرت آن قادری كه چنین سازنده و آورنده و
حركت دهنده و سیر دهنده است پی بردید، دیگر مسئله معاد به نظرتان عجیب نمی آید.
فَلْیَنْظُرِ اَلْإِنْسانُ مِمَّ خُلِقَ. انسان دقت كند از چه آفریده شده است.
خُلِقَ مِنْ ماءٍ دافِقٍ. آفریده
شده از آبی جهنده (مقصود نطفه و منی است) . بعد می فرماید:
یَخْرُجُ مِنْ بَیْنِ اَلصُّلْبِ وَ اَلتَّرائِبِ. بیرون می آید از میان صلب (مهره پشت) و ترائب (استخوانهای نرم سینه) .
مجموعه آثار شهید مطهری . ج28، ص: 485
[1] - . [یعنی نظیر آوردن. ]
[2] - .
وَ اَنْتَ الْكِتابُ الْمُبینُ الَّذی
بِاَحْرُفِهِ یَظْهَرُ الْمُضْمَرُ
.
[3] - .
اَتَزْعَمُ اَنَّكَ جِ- رْمٌ صَغیرٌ
وَ فیكَ انْطَوَی الْعالَمُ الاَْكْبَرُ