در
کتابخانه
بازدید : 1639277تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (10)</span>آشنایی با قرآن (10)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (11)</span>آشنایی با قرآن (11)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (12)</span>آشنایی با قرآن (12)
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (13)</span>آشنایی با قرآن (13)
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره اعلی</span>تفسیر سوره اعلی
Expand تفسیر سوره غاشیه تفسیر سوره غاشیه
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره فجر</span>تفسیر سوره فجر
Expand تفسیر سوره بلدتفسیر سوره بلد
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره شمس</span>تفسیر سوره شمس
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره لیل</span>تفسیر سوره لیل
Expand تفسیر سوره ضحی تفسیر سوره ضحی
Expand تفسیر سوره انشراح تفسیر سوره انشراح
Expand تفسیر سوره تین تفسیر سوره تین
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (14)</span>آشنایی با قرآن (14)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
برویم سراغ كلمه «تسبیح» (سبح) . تسبیح یعنی تنزیه، منزه دانستن، مبرّا دانستن. خداوند متعال صفات كمالیه یا جمالیه و صفات جلالیه دارد، یا به تعبیر دیگری كه متكلمین و فیلسوفان می گویند، صفات ثبوتیه و صفات سلبیه دارد. مقصود چیست؟ صفات ثبوتیه یعنی صفاتی كه خدا را باید با آن صفات خواند و توصیف كرد، مثل همانهایی كه ما معمولا در نماز توصیف می كنیم: الحمد لله. الله اگرچه می گویند عَلَم است ولی آن هم به یك معنا صفت است. رَبِّ اَلْعالَمِینَ *(رب) . اَلرَّحْمنِ، اَلرَّحِیمِ، `مالِكِ یَوْمِ اَلدِّینِ قُلْ هُوَ اَللّهُ أَحَدٌ. «احد» از صفات كمالیه است. همین طوراَلصَّمَدُ.
صفات سلبیه آن چیزهایی است كه باید خدا را از آنها منزه شمرد، چون حكایت از یك نقص می كند. نقص یعنی آنچه كه به نیستی و به محدودیت [باز می گردد. ] هر چه كه از محدودیت وجود ناشی بشود بازگشتش به نیستی و عدم است و نقص است. در همان سورهقُلْ هُوَ اَللّهُ بعد ازاَللّهُ اَلصَّمَدُمی گوییملَمْ یَلِدْاو نزاییده است، والد نیست. اعم از این است كه پدر نیست یا مادر نیست.

وَلَدَ یَلِدُ در زبان عربی، هم درباره پدر می گویند هم درباره مادر. در فارسی به مادر «والده» به
مجموعه آثار شهید مطهری . ج28، ص: 498
معنای زاینده می گوییم ولی به پدر همان لفظ «پدر» را می گوییم و لفظی نداریم كه به پدر بگوییم زاینده. اما در عربی به پدر می گویند والد، یعنی زاینده فرزند، به مادر می گویند والده، یعنی زاینده، چون زایش از هر دو است. اصلا معنای زایش این است كه یك چیزی از درون چیز دیگر بجوشد و از او جدا شود و بیرون بیاید. مثل اینكه می گوییم آب از زمین زایش می كند، یعنی در درون زمین و در لابلای اعماق زمین هست، بعد بیرون می آید. نطفه ابتدا از وجود پدر زایش می كند و می رود در رحم مادر، بعد از رحم مادر باز زایش می كند، متولد می شود و بیرون می آید؛ پس هم پدر زاینده است هم مادر.
خدای متعال لَمْ یَلِد است، نه پدر است و نه مادر برای هیچ موجودی و هیچ مخلوقی. آنهایی كه یك مخلوقی را فرزند خدا می دانند، از تنزیه بدورند. خدا خالق موجودات است نه والد موجودات؛ یعنی خداوند با اراده خودش موجودات را ایجاد می كند نه اینكه از وجود خودش چیزی را بیرون می تراواند. اگر خدا از وجود خودش چیزی را بیرون می تراوانْد و چنین چیزی معنی می داشت، خداوند والد موجودات بود ولی این جور نیست [1]. اگر ما نسبت پدری به خدا بدهیم خدا را تسبیح نكرده ایم. زاییدن به هر معنایی، از مختصات اجسام و موجوداتی است كه این محدودیت جسمانیت را دارند. «وَ لَمْ یُولَدْ» زاییده شدن هم همین طور است. هم زاینده باید جسم و محدود باشد هم زاییده شده. خدا نه زاینده است، پس پدر نیست، و نه زاییده شده است، پس فرزند نیست. پس آنهایی كه اَب و ابن می گویند و همه را هم یك چیز حساب می كنند، خدای پدر، خدای فرزند؛ [باید به آنها گفت ] خدا نه پدر است و نه فرزند. غرض اینكه اینها را ما تنزیه می گوییم. نسبت عجز دادن ضد تنزیه است. همین طور ظلم و جهل. اینها همه از نقص و نیستی است.

[1] - . ان شاء اللّه در تفسیر سوره قُلْ هُوَ اللّهُ اَحَدٌ، اگر عمری باقی بود، عرض می كنیم. یك روایت خیلی مفصل و جامعی از حضرت امام حسین علیه السلام هست، آنجا می خوانیم.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است