إِنَّهُ یَعْلَمُ اَلْجَهْرَ وَ ما یَخْفی . معنایش ظاهر و روشن است: خدا می داند آشكار را و پنهان را. این جمله،
جمله كلی است كه در همه جا صادق است ولی در این مورد بلاتشبیه مثل این است كه یك كسی
با شما دارد حرف می زند، یك چیزی در نیت او هست، شما نیت او را می دانید ولی او درباره آنچه
كه در ضمیرش دارد چیزی به شما نمی گوید؛ یك خواسته ای در ضمیرش دارد، حالا به هر دلیلی
- مثلا خودش را لایق نمی داند یا گفتن آن را خلاف ادب می داند- نمی گوید، بعد شما همانی را كه
او در ضمیر دارد، به او می گویید كه فلان چیز را ما به تو خواهیم داد، ما آنچه را كه تو بگویی هم
می دانیم، آن را هم كه نگویی ما درون دلت را می دانیم.
اینجا گویی چنین است كه پیغمبر اكرم به صورت یك آرزو در باطنش بود كه ای كاش من
مجموعه آثار شهید مطهری . ج28، ص: 508
این جور می بودم كه هر چه كه بر من وحی می شود همین جور ثبت قلب من بشود؛ ولی این را
هیچ وقت از خدا نمی خواسته، ادبش اقتضا نمی كرده [یا به علت دیگری ] به صورت دعا هیچ وقت
از خدا نخواسته ولی در آن باطنِ باطن قلب پیغمبر چنین خواسته و آرزویی بوده.
قرآن می گوید خدا هر چه كه آشكار و پنهان است همه را می داند؛ به صورت یك ملاطفت
سخن می گوید: ما آن ته دلت را می دانیم كه تو چنین چیزی از ما می خواهی، به تو دادیم.
وَ نُیَسِّرُكَ لِلْیُسْری . آن قسمت اول این گونه بود: ما تو را قاری می سازیم، اینچنین قاری
می سازیم كه فراموشی در كار نباشد. بعد باز صحبت همان سازندگی پیغمبر است:
وَ نُیَسِّرُكَ
لِلْیُسْری ما تو را میسّر و متمكّن و قادر خواهیم ساخت برای آن آسان ترینش؛ آسان ترینش از چه؟
جمله بعد تفسیر می كند:
فَذَكِّرْ إِنْ نَفَعَتِ اَلذِّكْری . مقدمه ای ذكر می كنیم.