كلمه «تذكّر» كه در قرآن زیاد آمده است و اصلا یكی از اسماء و القابی كه قرآن به پیغمبر می دهد
مذكّ- ِر بودن است:
إِنَّما أَنْتَ مُذَكِّرٌ [1](تو یادآور هستی) به اعتبار این است كه قرآن قائل به فطرت
است، یعنی خدای متعال هر انسانی را با فطرت انسانیت یعنی با فطرت توحید و فطرت اسلام و با
اصول اسلام آفریده؛ یعنی خدای متعال هر كسی را در اصل خلقت به گونه ای آفریده است كه وقتی
این حقایق به او گفته شود مثل این است كه قبلا می دانسته و غافل بوده. فقط توجه دادن است.
انسان توجه پیدا می كند به آنچه كه خدا در سرشت و خمیره او قرار داده. مثل این است كه آدم
خواب باشد، از خواب بیدارش كنند؛ یا غافل و بی توجه باشد متوجهش كنند. یك مثال ساده:
فرض كنید شخصی در خیابان دارد می رود و غرق در خیالات و اوهام خودش است، توجه ندارد؛
یك اتومبیلی به سرعت از آن طرف دارد می آید، یكدفعه شما متوجهش می كنید. تا می گویید
مجموعه آثار شهید مطهری . ج28، ص: 511
متوجه خود باش، چشمهایش كه گویی بسته بوده یكدفعه باز می شود.
می فرماید:
فَذَكِّرْتذكر بده، همه را تذكر بده، چون این فطرت در همه هست. ولی البته مردم
دو دسته خواهند بود: عده ای كه بر فطرت اصلی باقی هستند و فطرت خدادادی را مسخ نكرده اند
[و عده ای كه آن را مسخ كرده اند، ] و هر كسی كه فطرت خدادادی را داشته باشد و بر آن فطرت
باقی باشد حالت خشیت (یعنی دلهره به اصطلاح امروز) و نگرانی در او هست.