در
کتابخانه
بازدید : 1639631تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (10)</span>آشنایی با قرآن (10)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (11)</span>آشنایی با قرآن (11)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (12)</span>آشنایی با قرآن (12)
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (13)</span>آشنایی با قرآن (13)
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره اعلی</span>تفسیر سوره اعلی
Collapse تفسیر سوره غاشیه تفسیر سوره غاشیه
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره فجر</span>تفسیر سوره فجر
Expand تفسیر سوره بلدتفسیر سوره بلد
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره شمس</span>تفسیر سوره شمس
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره لیل</span>تفسیر سوره لیل
Expand تفسیر سوره ضحی تفسیر سوره ضحی
Expand تفسیر سوره انشراح تفسیر سوره انشراح
Expand تفسیر سوره تین تفسیر سوره تین
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (14)</span>آشنایی با قرآن (14)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
در آن روز، آن روز غاشیه، آن روزی كه همه مردم را در یك جا گرد آورده و آن روزی كه گناهان اهل گناه بر آنها احاطه كرده است مردم دو چهره هستند یعنی مردم را در دو چهره و در دو قیافه و از نظر كلی در دو گروه خواهی دید. گو این كه گروه صلحا خودشان دو گروه هستند: گروه سابقین و گروه اصحاب یمین، ولی از یك نظر كه حساب بكنیم گروه سُعَدا یك گروه اند و گروه اشقیا گروه دیگری؛ گروه مردود شده ها و شكست خورده ها و گروه موفقها. اما درباره گروه اول می فرماید: وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ خاشِعَةٌچهره هایی سرافكنده، خاشع، شرمگین، شكست خورده. اینها چه كسانی و چگونه هستند؟ عامِلَةٌ ناصِبَةٌآیا اینها عمل نكرده اند یا عمل كرده اند؟ عمل كرده اند اما چه عملی؟ عملهایی كرده اند كه جز نصب یعنی تعب و رنج و خستگی چیزی به آنها نرسیده. نتیجه اعمالشان فرسوده كردن خودشان است. عامِلَةٌ ناصِبَةٌعمل كننده هایی ناصب، در تعب، فرسوده، رنج كشیده، خسته شده، دستِ خالی از نظر كار خیر. تَصْلی ناراً حامِیَةًاینها می رسند یا می رسانند خود را (كه باز همان تجسم اعمالشان است) به آتشی حامی، داغ. هر آتشی داغ است، ما آتش سرد نداریم، اما می خواهد بگوید كه اگر آن آتش با آتشهای دیگر مقایسه شود این آتشهای دیگر باید گفت آتش نیست، اینها آتش سردند آن، آتش گرم است. تُسْقی مِنْ عَیْنٍ آنِیَةٍ. تشنه است، كه خداوند انسان را با فطرت سیری ناپذیر آفریده است كه سیراب نمی شود مگر به معرفت خدا، وصال حق، ذكر خدا و یاد خدا. ولی چون آنچه كه آشامیده اند حقیقت نبوده بلكه باطل بوده است، در آنجا از چشمه ای جوشان نوشانیده می شوند. لَیْسَ لَهُمْ طَعامٌ إِلاّ مِنْ ضَرِیعٍ.
به كمك روایات از یك جهت و دلایل علمی از جهت دیگر، این مطلب مسلّم شده است كه آنچه در آن جهان هست جز مكتسبات این جهان چیزی نیست. مثلا در مورد غیبت چنین فرمود (ظاهرا حدیث نبوی است) : الغیبة ادام كلاب النار غیبت خورش سگان جهنم است؛ یعنی آن كسی كه امروز روحش دارد از غیبت تغذیه می كند [الآن به صورت یك سگ جهنمی درآمده و دارد از این مردار می خورد. ] این خودش یك حقیقتی است: انسان با هر عملی از اعمال خودش به نوعی روحا تغذیه می كند. وقتی كه انسان دارد غیبت می كند خیال می كند كه دارد حرف می زند و فقط به مخاطب تحویل می دهد، حساب آن را نمی كند كه بیش از مقداری كه دیگری تحویل می گیرد خودش تحویل می گیرد.
در [تفسیر] آیه سوره مطفّفین گفتیم كه انسان نسبت به عمل خودش، هم عامل است هم
مجموعه آثار شهید مطهری . ج28، ص: 521
معمول. آدم خیال می كند وقتی عمل می كند او عامل و عمل كننده است و عمل معمول است یعنی این فاعل است و او مفعول، این علت است و او معلول. قرآن می فرماید: انسان هر عملی كه مرتكب می شود، در همان حال كه او علت است و عملش معلول، عملش هم علت است و خودش معلول. یعنی اگر او عمل را می سازد عمل هم او را می سازد. انسان از عمل خودش واقعا به نوعی تغذیه می كند؛ یعنی حرف زدن برای انسان نوعی چیز خوردن است، گوش كردن نوع دیگر چیز خوردن است، نگاه كردن نوع دیگر چیز خوردن است، فكر كردن نوع دیگر چیز خوردن است.

تمام اینها غذا می شود ولی نه غذای جسمانی، غذای غیر جسمانی برای روح انسان. آن كسی كه غیبت می كند همین الآن به صورت یك سگ درآمده است و دارد گوشت دیگران را می خورد. این كه فرمود: غیبت خورش سگهای جهنم است یعنی شخص غیبت كننده همین الآن كه اینجا هست [این گونه است، ] الان به صورت یك سگ جهنمی درآمده است و دارد از این مردار می خورد (وَ لا یَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضاً أَ یُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ یَأْكُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتاً [1]) ، همین الان دارد مثل یك سگ كه روی یك مردار افتاده است گوشت مردار را می خورد. در قیامت هم همین است.
ولی یك چیزهایی هست كه انسان وقتی كه با آنها تغذیه می كند زمانی كه بیرون می رود واقعا احساس می كند كه نیرو گرفت، پر و بال پیدا كرد. انسان وقتی كه از یك معلم یك درس یاد می گیرد، یك حقایقی را یاد می گیرد، حكمت عملی را یاد می گیرد، حكمت نظری را یاد می گیرد، مطلبی را می شنود كه قلب او را روشن می كند، زمانی كه از آنجا بیرون می رود حالتش درست حالت آدمی است كه قبلا گرسنه بوده و رمق نداشته و بعد یك غذای مقوّی خورده است (مثل كسی كه روزه هفده ساعته را گرفته، بعد موقع افطار رسیده و یك غذای مقوّی حسابی خورده، حس می كند كه نیرو گرفته) . با شنیدن این گونه حقایق و وارد شدن این امور در روحش واقعا نشاط پیدا می كند. یا وقتی كه انسان یك كار نیكی انجام می دهد: عبادتی می كند، قرآنی می خواند، دعایی می خواند، قدم خیری برای مردم بر می دارد، خدمتی می كند برای رضای خدا، احسانی می كند، بعد احساس سبك بالی می كند.
بر عكس، اگر انسان مدتی مثلا دو ساعت غیبت می كند، در وقتی كه غیبت می كند یك نوع لذت نفرت آوری هم دارد و یك لذت نفرت آوری می برد (مثل این كه وقتی انسان یك شی ء بد بو را دارد می خورد، هم لذت می برد هم از بویش متعفن است) ولی بعد از دو ساعت كه كارش تمام می شود بیشتر احساس ناراحتی و اضطراب می كند. آن شبه غذاست. از آن نظر كه انسان می خورد غذاست، از آن نظر كه اگر تا قیامت هم بخورد سیر نمی شود بلكه گرسنه تر می شود شبه غذاست.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج28، ص: 522
یَوْمَ نَقُولُ لِجَهَنَّمَ هَلِ اِمْتَلَأْتِ وَ تَقُولُ هَلْ مِنْ مَزِیدٍ [2]به جهنم می گوییم: پرشدی؟ می گوید: هنوز هم هست؟ بدهید. در این راهها انسان این جور می شود؛ خودش تبدیل می شود به یك جهنم. اینها غذاست چون انسان می خورد، شبه غذاست چون در انسان سیری ایجاد نمی كند، هر چه می خورد انگار چیزی نخورده، بلكه گرسنه تر می شود و رنج بیشتری نصیبش می شود.
لهذا می فرماید: برای اینها در آن جا هم طعامی نیست مگر از ضریع. ضرع و مضارع و مانند اینها به معنی «مشابه» است. ضریع در اینجا یعنی چیزی شبه غذا. در عربستان یك نوع خار بوده است كه تلخ و بد بو بوده كه حیوان اگر از اینها می خورد هیچ تغذیه نمی كرد، به آن می گفتند ضریع، یعنی چیزی كه شباهت به گیاه دارد ولی خاصیت گیاه را ندارد. آنچه كه در آن دنیا هست چون در این دنیا اسم و لغت ندارد، قهرا یك لغتی كه شبیه و نظیر آن باشد می آورند. آنها هم غذا و طعامی ندارند مگر از چیزی كه شبیه غذاست، هم خوردنی است هم سیرنكردنی، چون بعد می فرماید:

لا یُسْمِنُ وَ لا یُغْنِی مِنْ جُوعٍ تا آخر دنیا هم كه از آن غذا بخوری نه یك ذره چاقت می كند و نه یك ذره گرسنگی ات را رفع می كند. اینها برخی چهره هاست.

[1] - . حجرات/12.
[2] - . ق/30.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است