در
کتابخانه
بازدید : 1638959تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
Expand شناسه کتابشناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (10)</span>آشنایی با قرآن (10)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (11)</span>آشنایی با قرآن (11)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (12)</span>آشنایی با قرآن (12)
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (13)</span>آشنایی با قرآن (13)
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره اعلی</span>تفسیر سوره اعلی
Expand تفسیر سوره غاشیه تفسیر سوره غاشیه
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره فجر</span>تفسیر سوره فجر
Expand تفسیر سوره بلدتفسیر سوره بلد
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره شمس</span>تفسیر سوره شمس
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره لیل</span>تفسیر سوره لیل
Expand تفسیر سوره ضحی تفسیر سوره ضحی
Expand تفسیر سوره انشراح تفسیر سوره انشراح
Expand تفسیر سوره تین تفسیر سوره تین
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (14)</span>آشنایی با قرآن (14)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
ضمنا با اینكه هیچ كدام از فقر و غنا را قطع نظر از طرز رفتار انسان و از نظر نهایی نمی شود گفت نعمت مطلق یا نقمت مطلق است، ولی در عین حال قرآن در تعبیر، میان ایندو فرق گذاشته، چون در غنا دادنِ چیزی است و خدا نعمتی را در اختیار انسان قرار داده و در فقر ندادن چیزی است؛ یعنی خدا یكی را با دادن نعمت آزمایش می كند و دیگری را با ندادن نعمت. قهرا كار آن كسی كه خدا با نعمت دادن او را مورد آزمایش قرار داده مشكل تر است از كار كسی كه خدا با بازگرفتنِ نعمت او را مورد آزمایش قرار داده است.
پس خلاصه حرف در مورد قوم عاد و قوم فرعون این بود كه خدا به اینها نعمتهای زیادی داد ولی آنها این نعمتها را سبب و وسیله طغیان و فساد قرار دادند. بعد به طور كلی می فرماید: فَأَمَّا اَلْإِنْسانُ . . . . اینجا همان طور كه بعضی از مفسرین فرموده اند مطلبی مقدَّر است؛ یعنی این گونه بوده:

خدای متعال انسان را تحت مراقبت خود دارد و دائما و لحظه به لحظه با هر حالتی انسان را مورد آزمایش قرار می دهد، فَأَمَّا اَلْإِنْسانُ إِذا مَا اِبْتَلاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَكْرَمَنِ. تعبیر خیلی عجیبی است! انسان آنگاه كه خدا او را از طریق مثبت مورد امتحان و آزمایش قرار می دهد و نعمتهایش را در اختیارش قرار می دهد، به جای اینكه بگوید: «عجب مسئولیت سنگینی! خدا من را مورد چه امتحان بزرگی قرار داده! » و به جای این كه فهمش این باشد كه این امتحان خداست پس من باید ببینم چطور از عهده این امتحان برمی آیم، می گوید: «به به! پس معلوم می شود من پیش خدا خیلی عزیزم. پس كار ما تمام است و خر ما از پل گذشته است» . «فَأَكْرَمَهُ » به معنی این است كه خدا نعمتی در اختیار انسان قرار داده، و «فأكرمن» به معنی این است كه انسان می گوید:

«پس من عزیزكرده خدا هستم» .
ضمنا كسی كه این طور فكر می كند انسانی است كه همه چیز را در داشتن خلاصه می كند؛ یعنی اگر از او بپرسید: «سعادت چیست؟ » می گوید: پول داشتن. اگر بپرسید: «عزت و شرافت و تقرب خدا در چیست؟ » می گوید: در پول داشتن. و چون پول دارد خودش را سعادتمند و عزیز و شرافتمند و مقرب به خدا می داند.
چنین انسانی قهرا وقتی باز مورد امتحان قرار بگیرد و خدا بر او روزی را تنگ بگیرد باز به جای اینكه با خودش فكر كند كه یك امتحان الهی به این صورت برای من پیش آمده و این یك امتحان ثانوی است، می گوید: «دیگر خدا ما را زده و خوار كرده، كار ما از این حرفها گذشته» : وَ أَمّا إِذا مَا اِبْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَیْهِ رِزْقَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَهانَنِ.
قرآن می گوید: نه در آنجا خدا تو را عزیز كرده و نه در اینجا خدا تو را زده، بلكه تلقی تو از آن داشتن و این نداشتن باید امتحان باشد.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج28، ص: 541
كَلاّ بَلْ لا تُكْرِمُونَ اَلْیَتِیمَ. اینجا خطاب به انسان است مخصوصا در وقتی كه [نعمت ] دارد.

قرآن می گوید: كَلاّ، سكوت! حرف نزن! مُهمَل نگو! بَلْ لا تُكْرِمُونَ اَلْیَتِیمَ . تو می گویی «من عزیز خدا هستم» ؟ ! بیچاره! تو [نعمت ] داری و در حالی كه داری، یتیم پیش تو مُكْرَم و محترم نیست؛ یعنی مال یتیم را می خورید و به یتیم كمك نمی كنید و یكدیگر را به كمك فقرا تشویق نمی كنید.

این چه عزتی است؟ ! نداشتن صد درجه بهتر از این داشتن است و صد درجه بر این داشتن شرافت دارد. كَلاّ بَلْ لا تُكْرِمُونَ اَلْیَتِیمَ رها كن! حرف نزن! بس كن! سكوت! شما مردمی هستید كه یتیم را احترام نمی كنید.
در اینجا نفرمود: «شما به یتیم كمك نمی كنید» بلكه مسئله علاوه ای می گوید، می فرماید:

«شما یتیم را احترام نمی كنید» .
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است