اما كلمه «دَسّیها» ؛ این كلمه هم جالب است. كلمه «دَسّی» از «دَسَّ» است. «دَسَّ» را وقتی به باب
تفعیل ببرند «دَسَّسَ» می شود. ولی در زبان عربی یك قاعده استثنایی هست و آن این است كه
كلماتی كه دو حرف آخر آنها عین یكدیگرند وقتی آنها را به باب اِفْعال یا تفعیل ببرند، چون
سنگین می شوند یكی از آن دو حرف را تبدیل به «یاء» می كنند. مثلا «اَمْلَلَ» را «اَمْلَیَ» و «دَسَّسَ»
را «دَسَّیَ» می كنند. بعد در مواردی كه این «یاء» متحرك باشد و ماقبلش مفتوح، طبق قاعده تبدیل
به «الف» می شود. مثلا «اَمْلَیَ» تبدیل به «اَمْلی» و «دَسَّیَ» تبدیل به «دَسّی» می شود.
پس كلمه «دَسّیها» در اصل و ریشه زبان عربی «دَسَّسَها» بوده و تدریجا برای اینكه از ثقلش
بیفتد تبدیل به «دَسّیها» شده.
حال «دَسَّ» و «تدسیس» به چه معناست؟ این تعبیر هم در مسئله تهذیب و اصلاح نفس
خیلی جالب و پرمعناست. «دَسّ» به معنای داخل كردن یك جنس قلابی در یك جنس اصلی
است به طوری كه فهمیده نشود و مخفی باشد. فرض كنید كسی یك گندم [غیر مرغوب ] را با گندم
خوب كرمانشاهی به طوری مخلوط كند كه كسی نفهمد. به این كار می گویند «دَسّ» . این تعبیر در
مورد نوشته ها هم به كار می رود. اگر یك نوشته اصلی و حقیقی وجود داشته باشد كه متعلق به
مؤلفی عالم و دانشمند یا متعلق به امام یا پیغمبر باشد و كلام دیگری را به گونه ای در لابلای آن
مخلوط كنند كه هر كس آن را بخواند خیال كند همه آن متعلق به مؤلف اصلی است [به این كار
«دَسّ» می گویند. ] این مطلب در كتابها زیاد است، حال به علتها و دلیلهای مختلف.