در
کتابخانه
بازدید : 1639344تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
Expand شناسه کتابشناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (10)</span>آشنایی با قرآن (10)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (11)</span>آشنایی با قرآن (11)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (12)</span>آشنایی با قرآن (12)
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (13)</span>آشنایی با قرآن (13)
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره اعلی</span>تفسیر سوره اعلی
Expand تفسیر سوره غاشیه تفسیر سوره غاشیه
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره فجر</span>تفسیر سوره فجر
Expand تفسیر سوره بلدتفسیر سوره بلد
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره شمس</span>تفسیر سوره شمس
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره لیل</span>تفسیر سوره لیل
Expand تفسیر سوره ضحی تفسیر سوره ضحی
Expand تفسیر سوره انشراح تفسیر سوره انشراح
Expand تفسیر سوره تین تفسیر سوره تین
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (14)</span>آشنایی با قرآن (14)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
اینجا مقدمه كوچكی عرض كنم. انسان با همه موجودات دیگر و حتی با همه جاندارهای دیگر تفاوتهایی دارد كه از جمله آنها تفاوت راهی است كه در زندگی در آن راه حركت می كند. می رویم سراغ حیوانات [1]. هر حیوانی به حكم طبیعت و غرایزی كه دارد، یك راه زندگی مشخصی دارد و مثل این است كه روی ریل حركت می كند. قطار فقط روی همین دو خط آهن می تواند حركت كند و نمی تواند ذره ای این طرف یا آن طرف برود؛ می رود تا می رسد به مقصد. حیوانات به حكم اینكه طبیعت و غرایز مشخص و معینی دارند، همه افراد انواعشان از یك راه و از یك مسیر و روی یك خط حركت می كنند. انسان وقتی نگاه می كند می بیند كه همه اسبهای عالم یك جور زندگی می كنند (تا آنجا كه به خود این حیوان مربوط است) ، همه آهوهای عالم یك جور زندگی می كنند، همه گرگهای عالم هم یك جور زندگی می كنند، همه گربه های عالم هم یك جور زندگی می كنند، همه سگها هم یك جور زندگی می كنند. اصلا طبیعت اسبی یك طبیعت و سرشت خاصی است، همین طور طبیعت سگی و. . . . در حیوانات كوچكتر هم همین طور است؛ طبیعت پروانه ای طبیعت خاصی است و نیز طبیعت مگسی و پشه ای و. . . . انسان نمی تواند در انواع حیوانات، یك نوع را پیدا كند كه گروههای مختلف این نوع راههای مختلف و متضادی در زندگی داشته باشند.
اما انسان یك وضع خاصی دارد كه این وضع خاص سبب شده است كه بعضی از این فلسفه های جدید [2]می گویند: اصلا انسان در میان همه موجودات، موجودی است فاقد سرشت و طبیعت، و بعد خودش برای خودش طبیعت و ماهیت می سازد و خودش به خودش ماهیت می دهد. این مطلب از نظر معارف اسلامی تا حدودی درست است. اینكه انسان بكلی فاقد هر گونه سرشت باشد، از نظر معارف اسلامی غلط است، بلكه قضیه این است كه اولا انسان دارای سرشتهای گوناگونِ متضاد است، و ثانیا در عین اینكه دارای سرشتهای گوناگونِ متضاد است، هیچ گونه اجباری به پیروی از یكی از این سرشتها ندارد [3]؛ یعنی به او عقل و اراده ای داده شده است كه به حكم آن عقل و اراده می تواند از هركدام از این سرشتها كه بخواهد استفاده كند. آنوقت این سرشتها برای انسان حكم موتورهای متعدد دستگاهی را دارد كه در عین حال كلیدش در دست متصدی این دستگاه مكانیكی است؛ یعنی اوست كه می تواند یكی را روشن كند و دیگری را روشن نكند، و وقتی كه روشن می كند به یكی مثلا بیشتر گاز بدهد و به دیگری كمتر، یا تعادل را حفظ كند.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج28، ص: 588
در فرهنگ و معارف اسلامی مطلب به این صورت در مورد انسان تعبیر شده است كه خداوند متعال انسان را از سرشتهای گوناگون آفرید بدون اینكه انسان را مجبور كرده و به شكلی ساخته باشد كه اجبار داشته باشد از سرشتهای خودش پیروی كند. به تعبیر حدیث معروفی كه در كافی هست: «خداوند فرشتگان را از عقل محض و نور محض آفریده» و به همین جهت برای آنها امكان كار حیوانی وجود ندارد و نمی توانند كار حیوانی بكنند؛ فرشته اصلا غریزه حیوانی ندارد و سرشت حیوانی در او نیست. مثلا آیا جبرئیل می تواند عاشق یك زن بشود، یا غذایی و یا یك پست و مقام مادی او را به سوی خودش جذب كند؟ ! نه، او یك موجود یك طبیعتی و یك سرشتی است و چون یك سرشتی است فقط و فقط به مقتضای همان تك سرشتی بودن خودش عمل می كند و او جز جنبه عِلوی و جنبه خدایی، نه چیز دیگری را می بیند و نه به چیز دیگری گرایش دارد و نه می تواند ببیند و گرایش داشته باشد. لذا جای فرشتگان هم ثابت است: وَ ما مِنّا إِلاّ لَهُ مَقامٌ مَعْلُومٌ [4]. برای فرشتگان بالارفتن ممكن نیست؛ یعنی جایی را ندارند كه بالا بروند، هر چه می توانند داشته باشند از همان اول داشته اند.
حیوان نیز از نظر سرشتهای فطری، تك سرشتی است و حیوان محض است. در او از سرشت مَلَك چیزی وجود ندارد. همان طور كه ملك فاقد سرشت حیوانی است حیوان فاقد سرشت ملكی است. این كه می گوییم «سرشت» واقعا مقصودمان سرشت است، نه اینكه یك تعبیر باشد.

[1] - . حیوانات را كه بیان كنیم، مطلب در گیاهان و جمادات روشن تر است.
[2] - . اگزیستانسیالیسم.
[3] - . وقتی این سرشتها متضاد است، انسان نمی تواند در آنِ واحد به یك شكل معین تابع همه آنها باشد.
[4] - . صافّات/164.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است