در
کتابخانه
بازدید : 1639522تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (10)</span>آشنایی با قرآن (10)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (11)</span>آشنایی با قرآن (11)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (12)</span>آشنایی با قرآن (12)
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (13)</span>آشنایی با قرآن (13)
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره اعلی</span>تفسیر سوره اعلی
Expand تفسیر سوره غاشیه تفسیر سوره غاشیه
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره فجر</span>تفسیر سوره فجر
Expand تفسیر سوره بلدتفسیر سوره بلد
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره شمس</span>تفسیر سوره شمس
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره لیل</span>تفسیر سوره لیل
Collapse تفسیر سوره ضحی تفسیر سوره ضحی
Expand تفسیر سوره انشراح تفسیر سوره انشراح
Expand تفسیر سوره تین تفسیر سوره تین
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (14)</span>آشنایی با قرآن (14)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
خود پیغمبر اكرم یك سلسله از هدایتها را قبل از آنكه وحی به طور رسمی بر ایشان نازل شود، به حكم عقل وافر خدادادی داشتند. چرا پیغمبر معروف به «محمد امین» بود؟ او مردی بود كه به حكم عقل فطری هیچ وقت خیانت را بر امانت ترجیح نمی داد و امانت را از آن جهت كه امانت بود می پسندید. اگر پیغمبر مبعوث به رسالت هم نمی شد، در تمام عمر یك دروغ هم نمی گفت. این هدایت، قبل از وحی بود. پیغمبر اگر هم مبعوث به رسالت نمی شد، در تمام عمر یك ذره از جاده امانت و جاده عفاف بیرون نمی رفت.
گذشته از این، هدایتهای دیگری هم در دوره قبل از بعثت شامل حال پیغمبر می شد كه خود ایشان بعدها می فرمود كه من گاهی در ایام كودكی چیزهای عجیب و غریبی احساس می كردم و می فهمیدم مثل اینكه قوه ای مراقب من است و از من نوعی مراقبت می شود. از جمله می فرمود: من بچه بودم كه داشتند خانه عبداللّه بن جُدعان [1]را می ساختند، و از نیروی بچه ها استفاده می كردند و آنها را تشویق می كردند كه سنگها را بیاورند كنار ساختمان [2]. بچه ها سنگ را در دامنشان می گذاشتند و می آوردند. من رفتم با بچه ها همراهی كنم. تا خواستم سنگ را در دامنم بگذارم گویا دستی آمد و زد و دامنم از دستم افتاد. احساس كردم من نباید این كار را بكنم [3].
همچنین خود ایشان می گویند: در ایامی كه چوپانی می كردم شبی گوسفندها را با شخص دیگری در بیرون مكه می چراندیم. من در عمرم در مجالس عروسی و جشن و سرور اهل مكه شركت نكرده بودم. آن شب در خانه یكی از رؤسای مكه مجلس جشن و سرور برپا بود و صدای آن بلند بود. به آن كسی كه همراهم بود گفتم: من تا به حال در این مجالس شركت نكرده ام، دلم می خواهد بروم ببینم آنجا چه می گذرد. مقداری كه راه آمدم خوابم گرفت. گفتم: مقداری استراحت
مجموعه آثار شهید مطهری . ج28، ص: 616
می كنم و بعد می روم. خوابیدم و وقتی بیدار شدم دیدم صبح شده. فهمیدم كه دستی هست كه نمی گذارد من بروم.
خلاصه، چنین چیزهایی هم بوده كه هیچ ربطی به عالم وحی ندارد.
برخی انسانها كه اصلا پیغمبر نبوده اند و یا هنوز به پیغمبری نرسیده بوده اند مشمول این طور عنایات بوده اند. سید بن طاوس خیلی از این طور قضایا در مورد خودش نقل می كند. او می گوید:

شبی ابریقی را آب كردم و گذاشتم روی پشت بام برای اینكه سحر كه بیدار می شوم همان جا وضو بگیرم و مشغول تهجد شوم. (شب را می خواسته روی پشت بام بخوابد. ) وقتی در تاریكی شب رفتم سراغ ابریق، هر چه آن را كج كردم با اینكه سنگین بود و پر از آب، آب از آن نمی ریخت.

گفتم در این، رازی هست. با آب دیگری وضو گرفتم. صبح كه هوا روشن شد دیدم موشی توی ابریق افتاده. احساس كردم چون این آب با میته نجس شده بوده خدا نمی خواسته كه من با آن وضو بگیرم. این مسئله مسئله خیلی عجیبی هم نیست؛ یعنی این طور مسائل برای اولیاءاللّه زیاد رخ می دهد.
با همه اینها هدایت عقل هدایت عقل است و هدایت مخفی فرشته نیست. هدایت فرشته یك درجه بالاتر است. باز هدایتی كه از طریق وحی به وسیله جبرئیل می شود درجه ای بالاتر است.

خدا می تواند به پیغمبر بگوید: ای پیغمبر! ما به تو عقل دادیم و تو را هدایت كردیم و اگر به تو عقل نداده بودیم تو گمراه بودی. همچنین با آن نیروی مرموزی كه همیشه همراه تو داشتیم تو را هدایت كردیم و اگر آن نبود تو آن درجه از هدایت را نداشتی و گمراه بودی. از همه بالاتر اگر وحی ما نبود تو نمی دانستی كتاب چیست و ایمان چیست. در سوره شوری می فرماید: وَ كَذلِكَ أَوْحَیْنا إِلَیْكَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنا ما كُنْتَ تَدْرِی مَا اَلْكِتابُ وَ لاَ اَلْإِیمانُ [4].
پس وقتی هدایت و ضلالت درجات و مراتب دارد می فهمیم آنچه برای سید بن طاوس هدایت است برای امام او ضلالت است.

[1] - . یكی از اشراف مكه است كه حلف الفضول در خانه او بسته شده است.
[2] - . در قدیم هم خانه های مكه را با سنگ می ساختند.
[3] - . بچه عرب ها فقط پیراهن بلند می پوشیدند و معمول نبود كه شلوار بپوشند. لذا دامن را كه بلند می كردند كشف عورت می شد.
[4] - . شوری/52.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است