در
کتابخانه
بازدید : 1640234تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
Expand شناسه کتابشناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (10)</span>آشنایی با قرآن (10)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (11)</span>آشنایی با قرآن (11)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (12)</span>آشنایی با قرآن (12)
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (13)</span>آشنایی با قرآن (13)
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره اعلی</span>تفسیر سوره اعلی
Expand تفسیر سوره غاشیه تفسیر سوره غاشیه
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره فجر</span>تفسیر سوره فجر
Expand تفسیر سوره بلدتفسیر سوره بلد
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره شمس</span>تفسیر سوره شمس
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره لیل</span>تفسیر سوره لیل
Collapse تفسیر سوره ضحی تفسیر سوره ضحی
Expand تفسیر سوره انشراح تفسیر سوره انشراح
Expand تفسیر سوره تین تفسیر سوره تین
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (14)</span>آشنایی با قرآن (14)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
هدایت و ضلالت مثل روشنایی و تاریكی است. یك چراغ موشی در یك اتاق تاریك و نسبت به آن تاریكی مطلق روشنایی است، اما نسبت به یك لامپ صد شمعی تاریكی است. باز لامپ صد شمعی نسبت به یك لامپ پانصد شمعی تاریكی است. باز لامپ پانصد شمعی نسبت به بالاترش تاریكی است. و همه اینها نسبت به خورشید تاریكی است. همان طور كه روشنایی و تاریكی امری
مجموعه آثار شهید مطهری . ج28، ص: 617
نسبی است هدایت و ضلالت هم نسبی است. اگر كسی به دهی چراغ برق بكشد و بعد به مردم ده بگوید: «شما داشتید در تاریكی به سر می بردید و من آمدم به شما روشنایی دادم» آیا مردم ده می توانند به او بگویند «چطور ما روشنایی نداشتیم؟ ! ما چراغ موشی داشتیم» ؟ نه، چون او نمی خواهد بگوید تو چراغ موشی هم نداشتی، بلكه می خواهد بگوید آنچه تو داشتی، در مقابل آنچه من به تو دادم تاریكی بود؛ شما تاریك بودید من شما را روشن كردم؛ یعنی آنچه تو قبلا داشتی نسبت به این، تاریكی بود. همین طور صبح كه خورشید طلوع می كند می گوییم: «ما در تاریكی به سر می بردیم و خورشید ما را روشن كرد» . در اینجا نمی شود گفت: «ما روشنایی داشتیم، خیابانها و خانه های ما چراغ داشت» ؛ بله، خانه ها و خیابانها چراغ برق داشت و خیلی هم چراغهایش قوی بود، ولی اینها نسبت به آنچه خورشید به ما داد تاریكی بود. پس اینها یك سلسله امور نسبی است.
وَ وَجَدَكَ عائِلاً فَأَغْنی تو را فقیر و عیالمند یافت و تو را بی نیاز كرد. پیغمبر اكرم همان طور كه یتیم بود فقیر هم بود و می دانیم كه بعد از بیست و پنج سالگی كه با تقاضای خدیجه با او ازدواج كرد، حالت بی نیازی پیدا كرد.
این سه آیه را برخی به صورت دیگری [معنا] كرده اند كه به نظر من بعید است، البته درست است ولی از نظر ظاهر بعید است. أَ لَمْ یَجِدْكَ یَتِیماً فَآوی آیا تو را یتیم نیافت پس مأوی داد؟ ! در اینجا نمی گوید «تو را مأوی داد» ، بلكه می گوید: «مأوی داد» . این را به دو صورت می توان معنا كرد: یكی اینكه تو را مأوی داد، دیگر اینكه به وسیله تو دیگران را مأوی داد. وَ وَجَدَكَ ضَالاًّ فَهَدی باز نمی گوید تو را هدایت كرد، بلكه مطلق می گوید؛ هم تو را هدایت كرد و هم دیگران را به وسیله تو هدایت كرد. وَ وَجَدَكَ عائِلاً فَأَغْنی . تو را عائل و عیالمند یافت و بی نیاز كرد، هم تو را بی نیاز كرد و هم دیگران را. خلاصه می توان معنی این سه آیه را به صورت اعم گرفت.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است