در
کتابخانه
بازدید : 1639358تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (10)</span>آشنایی با قرآن (10)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (11)</span>آشنایی با قرآن (11)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (12)</span>آشنایی با قرآن (12)
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (13)</span>آشنایی با قرآن (13)
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره اعلی</span>تفسیر سوره اعلی
Expand تفسیر سوره غاشیه تفسیر سوره غاشیه
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره فجر</span>تفسیر سوره فجر
Expand تفسیر سوره بلدتفسیر سوره بلد
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره شمس</span>تفسیر سوره شمس
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره لیل</span>تفسیر سوره لیل
Expand تفسیر سوره ضحی تفسیر سوره ضحی
Collapse تفسیر سوره انشراح تفسیر سوره انشراح
Expand تفسیر سوره تین تفسیر سوره تین
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (14)</span>آشنایی با قرآن (14)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
پس اگر اینجا گفته شود «وَ وَضَعْنا عَنْكَ وِزْرَكَ بعلی» مطابق با واقع گفته شده. یعنی این بار سنگین را به كمك این مرد كه برای تو به منزله هارون است برای موسی، از دوش تو برداشتیم و تو را سبك بار كردیم. پیغمبر فرمود: یا علی أنت منی بمنزلة هارون من موسی. این حدیث از احادیث متواتر شیعه و سنی است. پیغمبر اكرم در هیچ جنگی نبود الاّ اینكه علی علیه السلام را همراه خودش می برد، ولی در جنگ تبوك علی علیه السلام را نبرد؛ چون جنگ تبوك فقط جنگ نمایشی بود؛ یعنی نمی رفتند برای اینكه واقعا بجنگند، بلكه می رفتند برای اینكه قدرت و شوكت مسلمین را به شمال جزیره العرب كه رومیها بودند نشان بدهند. حضرت رسول حضرت امیر را به جای خودشان در مدینه گذاشتند. بعد حضرت امیر به عنوان دلتنگی عرض كرد كه یا رسولَ اللّه در این سفر شما من را همراه خودتان نمی برید؟ ! فرمود: ای علی! آیا دوست نداری تو خلیفه من باشی و برای من همان باشی كه هارون برای موسی بود؟ بعد همین جا فرمود: أنت منی بمنزلة هارون من موسی؛ یعنی رابطه و نسبت تو به من نسبت هارون است به موسی، با یك تفاوت: إلا أنه لا نبی من بعدی.

هارون پیغمبر بود چون بعد از موسی می توانست پیغمبر بیاید، ولی تو پیغمبر نیستی. منهای امر نبوت، همه چیزِ روابط من با تو همان رابطه موسی با هارون است. هارون وزیر موسی بود، علی وزیر پیغمبر است.
وَ وَضَعْنا عَنْكَ وِزْرَكَ . [كار دعوت را] سبك كردیم، آسان كردیم، تو دعوت كردی مردم پذیرفتند. پیغمبر وقتی كه دعوت كرد و بعد تدریجا در دوران مدینه مردم آمدند و فوج فوج در دین خدا وارد می شدند، اینجا بود كه بار دوش پیغمبر برداشته و [كار او] آسان شده بود و كارش را انجام داده بود.
اَلَّذِی أَنْقَضَ ظَهْرَكَ آن بار سنگینی كه استخوانهای پشت تو را به صدا در آورده بود. «ظَهر» یعنی پشت. «نقض» آن وقتی است كه مثلا روی سقفی چوبی بار سنگین زیادی بگذارند كه صدای جرق جرق این چوبها شنیده شود و نزدیك باشد بشكنند. می خواهد بگوید این بار آنقدر سنگین بود كه استخوانهای پشت تو را به صدا درآورده بود و چطور ما بارِ به این سنگینی را از دوش تو به زمین نهادیم و تو موفق شدی!
وَ رَفَعْنا لَكَ ذِكْرَكَ. بار را پایین آوردیم، در عوض نام تو را، آوازه تو را بلند كردیم، نام تو را قرین نام حق قرار دادیم، فریاد أشهد أن لا إله إلا الله كه بلند می شود پشت سرش أشهد أن محمدا رسول الله است.
تا اینجا منّتها و اِنعامهای الهی است. بعد این را به صورت یك فلسفه بیان می كند. تا اینجا گویی یك امر شخصی بود كه تو چنین بودی ما چنین كردیم. بعد مطلب را به صورت یك اصل و
مجموعه آثار شهید مطهری . ج28، ص: 631
یك فلسفه ذكر می كند، و بعد كه این اصل و فلسفه را ذكر فرمود، یك نتیجه گیری می كند: فَإِنَّ مَعَ اَلْعُسْرِ یُسْراً. `إِنَّ مَعَ اَلْعُسْرِ یُسْراً. اصل كلی این است كه مشقت و سختی با خودش آسانی دارد.

آسانیها در سختیهاست. در ابتدا چقدر كار تو مشكل بود! بار تو آنچنان سنگین بود كه استخوانهای پشت تو را به صدا در آورده بود، و دشمن كوشش می كرد كه نام تو را بكلی محو كند، ولی عكس شد و این، قانون الهی است.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است