خیلی وقتها دیده می شود كه بعضی از این جمله «
لَكُمْ دِینُكُمْ وَ لِیَ دِینِ » معنای دیگری كه درست
ضد این معنایی است كه من عرض كردم، استنباط می كنند كه درست نیست. می گویند قرآن صلح و
سازش با همه ادیان دیگر را اعلام كرده ولو آن ادیان دیگر ادیان شرك باشد، چون گفته:
لَكُمْ
دِینُكُمْ وَ لِیَ دِینِ دین شما مال خودتان دین من هم مال من؛ یعنی ما به دینهای همدیگر كاری
نداریم، شما به دین من كار نداشته باشید من هم به دین شما كار ندارم، با همدیگر در صلح و صفا
زندگی می كنیم و می توانیم زندگی مسالمت آمیز داشته باشیم، دین نمی تواند منشأ اختلاف و جنگ
و دعوا بشود،
لَكُمْ دِینُكُمْ وَ لِیَ دِینِ.
این مطلب درست نیست، این آیه درست عكس این قضیه را می گوید. آنها پیشنهاد صلح و
صفا كردند و قرآن می خواهد به آنها بگوید كه بین ما و شما به هیچ وجه صلح پذیرفته نیست؛
چون صلح پذیرفته نیست و امیدی به صلح نیست، همین طور كه من هرگز به دین شما نخواهم
آمد امیدی نیست كه شما به دین من بیایید؛ پس شما یك طرف جوی ما یك طرف جوی، تا آینده
تكلیف را روشن كند. نه اینكه می خواهد بگوید كه من كاری به دین شما ندارم، شما هم كاری به
دین من نداشته باشید، با همدیگر در صلح و صفا هستیم. اگر این جور می بود، قریش پیشنهادی
نمی دادند، قرآن هم با جمله «
قُلْ یا أَیُّهَا اَلْكافِرُونَ » این جور خطاب محكمی به آنها نمی كرد.