پژوهشگر: سید احسان جوانمرد
استاد شهید مطهری با آگاهی كامل به نقش تاریخی مساجد و منابر و پتانسیل نهفته در آن،از علمای نادری است كه با داشتن تحصیلات و سوادی تحسین برانگیز،در پیشبرد اهداف نهضت،حداكثر استفاده را از منبر برد.بر این اساس در دههی 50 مسجد و منبر از مهمترین پایگاههای مبارزاتی استاد بود.ایشان در نیمهی اول این دهه با افزودن بر سخنرانیهای خود،در مساجد مختلفی به روشنگری پرداختند و طوری هدفمند و مطابق با نیاز نهضت پیش رفت كه رژیم فقط چهار سال توانست سخنرانیهای وی را تحمل كند و پس از آن ایشان را ممنوعالمنبر ساخت.
به دلیل ماهیت سیاسی دین اسلام، مسجد به عنوان كانون و محور فعالیتهای دینی، سیاسی و اجتماعی، نقش مهمی در تاریخ پر فراز و نشیب اسلام داشته است. این نقش به ویژه در تشیع به علت سرنوشت ویژه و تاریخ پرحادثهی آن و درگیریهای فراوان آن با نظامهای حاكم، از اهمیت بیشتری برخوردار است.
مسجد، محل و پایگاهی برای عناصر ناراضی و انقلابی و مقری برای تجهیز و بسیج امكانات علیه حكام و امرای ظالم بوده است. سیر جنبشهای سیاسی معاصر و نیز حركتهای انقلابی در قرون گذشته، نشاندهندهی این واقعیت است كه مسجد جایگاه بروز رفتارهای سیاسی مسلمین بوده است؛ این رفتارها در آغاز در چارچوب دعوت تعاون اسلامی آغاز میشد، ولی به دلیل نبودن مجراها و نهادهایی برای ظهور دغدغهها و تمایلات سیاسی ،خود مسجد به نوعی پایگاه سیاسی تبدیل میگردید. بطور كلی، مسجد نماد فعالیت فكری، معنوی، مذهبی و سیاسی و عمدتاً پایگاهی برای درخواست مشاركت سیاسی یا براندازی حكومت است. به همین دلیل است كه دولتهای استبدادی در جوامع اسلامی بیشترین واهمه را از مساجد داشته و دارند؛ زیرا این مراكز میتوانند نیروهای بالقوهی سیاسی را در خود متمركز كنند.
یكی از نهادهایی كه در كنار مسجد و از طریق آن، رفتارهای سیاسی مردم سازماندهی و هدایت میشود، منبر است. منبر نخست به عنوان وسیلهی ارتباطی میان امت و رهبرانش و سپس به دنبال جدایی فزایندهی منبر از حكومت به صورت مستقل، اما قدرتمند و سیاسی كه هیچگاه فرصت در افتادن با قدرتهای مستقر را از دست نمیداد، خدمت و عمل میكرد و رهبران و وعاظ انقلابی از منبر، همچون كانالی برای بیداری مردم و انتشار نظریات ضدنظام و مرام حكومت و برانگیختن تودههای مردم سود میجستند.[1]
1ـ مسجد هدایت
مسجد هدایت با توجه به سخنرانیها و جلسات تفسیر قرآن آیتالله طالقانی، یكی از كانونهای مهم پیوند نسل جوان، به ویژه دانشجویان و تحصیلكردگان، با معارف دینی بود. به طوری كه در سالها و دهههایی كه نهضت جریان داشت، بسیاری از شركتكنندگان در جلسات مسجد هدایت، جزو چهرههای فعال سیاسی یا فرهنگی شدند و عدهای از شاگردان مكتب این مسجد در راه مبارزه به شهادت رسیدند. [2] استاد مطهری با این اعتقاد كه باید برای بیداری افكار و هدایت جوانان كاری كرد و نگذاشت جوش وخروش آنها یكباره خاموش شود، [3] سالها از چهرههای مهم مرتبط با این مسجد و آیتالله طالقانی بود و در آن سخنرانی میكرد.
در واقع بسیاری از افرادی كه در هیچ تشكلی قرار نداشتند و در كار كمك به سایر مبارزین بودند، در فاصلهی سال 1348 به بعد، محل تجمع اصلیشان در تهران، مسجد هدایت بود. افزون بر آیتالله طالقانی و مطهری، آقایان باهنر، هاشمیرفسنجانی، امامی كاشانی وافراد مطرح دیگری نیز در این مسجد سخنرانیمیكردند.[4] گزارشهای جالب بر جای مانده از ساواكیها در این مسجد، دامنهی فعالیت مسجد، اسامی شركتكنندگان فعال و حتی برخی از نكات تاریخی بسیار جالب را نشان میدهد. در یكی از گزارشهای ساواك آمده است:
«ساعت 13:00 روز 11/9/48 در مسجد هدایت واقع در لالهزار، مطهری، واعظ پس از اداء نماز ظهر روز مزبور، مشغول وعظ گردید و ضمن گفتن یك مسئلهی شرعی، یكی از مستمعین سؤال مینماید این مسئله فتوای كیست؟ مطهری اظهار داشت فتوای حضرت آیتالله خمینی است كه ناگهان حضار با صدای بلند سه مرتبه صلوات فرستادند.»
در پایان این گزارش ضمن اینكه استاد مطهری یك واعظ افراطی خوانده شده، آمده است:
«به نظر میرسد مطهری با تبانی قبلی با (سؤالكننده) عمداً مبادرت به گفتن كلمه خمینی با نهایت احترام و القاب نموده است. »[5]
2ـ مسجد الجواد
استاد مطهری پس از كنارهگیری از حسینیهی ارشاد، در سال 1349 مسجدالجواد را به عنوان پایگاه فعالیتهای خود انتخاب نمود. استاد در این مسجد هم سخنرانی میكرد و هم كلاسهای درس تفسیر داشت. بحثهای جهاد در اسلام، رشد اسلامی و سیرهی تبلیغاتی پیامبر مربوط به این دوران است.[6]
ایشان خود علت انتخاب این مسجد را چنین ذكر كرده است:
«برای اینكه مسجدالجواد كه دارای كتابخانهی مهم و مسجد و تالار تبلیغ باشكوه است، به دست نااهل نیفتد و دستگاه دست روی آن نگذارد، اینجا آمدهام.»[7]
با آمدن استاد مطهری به این مسجد و بهدست گرفتن رهبری فعالیتهای آن، این نهاد مذهبی به صورت یكی از مراكز اصلی سخنرانیهای دینی ـ سیاسی درآمد. در این مسجد، علاوه بر آیتالله مطهری، افرادی مانند ابوالقاسم خزعلی، حسین نوری، محمدجواد باهنر، محمد مفتح، محمدتقی فلسفی، علی دوانی و امامی كاشانی سخنرانی میكردند.[8]
استاد مطهری در مسجد الجواد نیز در ضمن مباحث و سخنرانیهای دینی خود، مباحث سیاسی را نیز مطرح میكرد و مطالب تحریكآمیز و انتقادی خود را علیه رژیم بیان مینمود. ایشان در یكی از سخنرانیهای خود در مسجدالجواد میگوید:
«مملكتی با كفر میتواند ادامه پیدا كند، ولی با ظلم از بین میرود. عدالت، یعنی همبستگی اجتماعی و ظلم، یعنی گسیختگی آن. اگر كشوری دارای نظام صحیح باشد، ولی ایمان نداشته باشد و ماتریالیستی باشد ممكن است ترقی كند، ولی اگر بیایمان بوده و عدالت نداشت، از بین خواهد رفت.»[9]
با ارسال گزارش دیگری از سخنرانی استاد در مسجد الجواد كه پیرامون تقیه بحث كرده و گفته بودند:
«تقیه در اسلام، یعنی مبارزهی زیرزمینی، نه اینكه طوری عمل كنید كه باعث راحتی شود. » بلافاصله ناصر مقدم عكسالعمل نشان داده، به ساواك تهران دستور میدهد كه فعالیتهای او را تحت نظر بگیرند و مسافرتهای تبلیغی او را اطلاع دهند و اعمال و رفتارش را تحت مراقبت كامل بگیرند.[10] فعالیتهای استاد مطهری در مسجدالجواد و بیان چنین اظهاراتی در سخنرانیهای خود، باعث شد كه رژیم از سوی اینگونه مساجد احساس خطر كند. از طرفی تعیین امامان جماعت و نمازهای جماعت در مساجد، خارج از كنترل رژیم بود و این ضعف، برآنان گران تمام میشد. بنابراین، ایجاد سازمان اوقاف و دخالت آن در امور مساجد بدین منظور صورت گرفت. این سازمان وظیفه داشت ضمن تعیین امام جماعت بر جلسات مذهبی در مساجد نیز نظارت كند. گزارش زیر حاكی از این مطلب است:
«با توجه به اینكه اخیراً رسم شده است در اغلب مساجد علاوه بر وعظ و تبلیغ، جلسات دیگری نیز تحت عنوان تفسیر قرآن و تدریس زبان عربی تشكیل میشود و عدهای از جوانان و طبقات دیگر در این جلسات شركت میكنند؛ اگر امام جماعت هر مسجدی جزء مخالفین دولت باشد، سعی خواهد كرد افكار شركتكنندگان در این قبیل جلسات را به دلخواه خود پرورش دهد. علیهذا چنانچه مقدور باشد به نحو غیرمحسوس از طریق سازمان اوقاف یا خود مراجع تقلید بیغرض، ترتیبی داده شود كه به تدریج كنترل تمام مساجد كشور در اختیار روحانیون موافق قرار گیرد. تصور میرود این اقدام برای جلوگیری از فعالیت مضرهی روحانیون مخالف، مؤثر باشد. »[11]
در پی این اقدام رژیم، روحانیون در برابر این حركت ایستادند و از شركت در این مساجد خودداری كردند.[12] شهید مطهری نیز به علت آنكه سازمان اوقاف در مسجد الجواد دخالت میكرد، دیگر در این مسجد حاضر نشده و اعتراض كرد.[13]
سرانجام رژیم مسجدالجواد را تعطیل كرد. علت این امر، ممانعت از سخنرانی استاد مطهری در مسجد و مقابله با ایشان بود؛ اما سازمان اوقات علت آن را اختلافات داخلی هیأت مدیره و دستور مقامات بالا اعلام میكند. در ادامهی گزارش مربوط به بسته شدن مسجدالجواد آمده:
«از نظر ظاهر بهتر است نمازخانهی مسجد باز شود، زیرا مردم متعصب چنین میپندارند كه دولت با گزاردن نماز جماعت مخالف است. »[14]
متأسفانه در یورش ساواك به مسجد الجواد تعداد زیادی از نوارهای تفسیر قرآن استاد مطهری از بین رفت.[15]
3ـ سایر مساجد
با بسته شدن مسجد الجواد، استاد فعالیتها و روشنگریهای خود را در سایر مساجد تهران و برخی از شهرستانها دنبال میكرد. مهمترین این مساجد، ارگ و جاوید است. مسجد جاوید كه محل استقرار شهید مفتح بود، یكی از محفلهای مذهبی مطرح برای انقلابیون بود.[16] شهید مفتح كه مبارزاتش علیه رژیم معروف است، مستقیماً از استاد مطهری رهنمود میگرفتند[17] و استاد نیز بسیاری از اقدامات خود را به دست ایشان انجام میداد.[18] كتاب «انسان كامل»، كه بعد از شهادت استاد تنظیم و منتشر شد، محصول سخنرانیهای ایشان در مسجد جاوید تهران است.[19] سخنرانیهای استاد در مسجد جاوید نیز مورد حساسیت ساواك قرار گرفت و دستور بررسی مجدد داده شد و از ساواك تهران و شمیرانات خواستار مراقبت بیشتر از او شدند. همچنین با اطلاع از انتشار كتاب «عدل الهی» استاد مطهری، ساواك خواستار ارسال یك نسخه از آن كتاب برای ادارهی كل امنیت داخلی میشود.[20]
از استاد مطهری برای سخنرانی در مساجد شهرستانها نیز دعوت میشد؛ این امر ساواك را نسبت به سفرهای تبلیغی استاد نیز حساس كرده بود. یكی از این مساجد، مسجد امام علی(ع ) در اصفهان بود كه از مراكز مبارزه علیه رژیم به شمار میرفت. سابقهی مبارزاتی این مركز، از سال 1352 با حضور استاد مطهری و دكتر بهشتی آغاز میشود. این دو بزرگوار اقدام به برگزاری كلاسها و بحثها و سخنرانیهایی تحت نظر حجتالاسلام علیاكبر اژهای در این مسجد نمودند.[21]
دایرهی فعالیتهای استاد فقط به مساجد داخل كشور محدود نمیشد؛ ایشان از جمله افرادی بودند كه به مسجد هامبورگ آلمان نیز، كه مدتی محل استقرار شهید بهشتی بود، از نظر مذهبی و فرهنگی كمك میرساندند.[22]
ممنوعیت از سخنرانی و حضور بر منابر
ممنوع المنبر كردن روحانیون و وعاظ، اولین اقدام ساواك برای جلوگیری از فعالیت آنها بود. ساواك معمولاً روحانیون مبارز و مخالف را فرا میخواند و به آنها تذكر میداد تا از بیان مسائل سیاسی پرهیز كنند و در پایان نیز از آنها تعهدنامهای مبنی بر عدم انجام فعالیتهای خلاف مصالح مملكت میگرفت؛ ولی چون آنها از دستورات ساواك سرپیچی میكردند، علیرغم اذعان ریاست ساواك به این مطلب كه « ممنوع المنبر كردن آنها نتیجهای نداشت»، ساواك آنها را ممنوعالمنبر میكرد.[23] به دنبال سخنرانیهای استاد در مساجد مختلف و اظهار سخنانی كه ساواك آن را خلاف مصالح و امنیت ملی ارزیابی میكرد، ساواك شمیرانات در تاریخ 14/2/1354، استاد مطهری را احضار و به او ابلاغ كرد كه در صورت عدم تغییر رویهی خود، تصمیمات شدیدی دربارهاش اتخاذ خواهد گردید.
پس از این احضاریه، سازمان امنیت داخلی با تنظیم یك بولتن سه برگی خطاب به نصیری، رئیس ساواك، ضمن ارائهی شرح مختصری از فعالیتهای استاد در پایان چنین اعلام نظر میكند:
«با عرض مراتب بالا و اینكه اولاً دستگیری روحانی یاد شده موجبات بزرگ شدن وی و بالا رفتن وجههی او در بین عناصر متعصب مذهبی و دانشجویان افراطی خواهد شد؛ ثانیاً قرار گرفتن این شخص در رأس گروه فلسفهی دانشكدهی الهیات، اصولاً وجود وی در دانشگاه، با توجه به مقاصد سوء این شخص، به هیچ وجه به مصلحت نمیباشد؛ ثالثاً ادامهی سخنرانیهای مشارالیه در محافل مذهبی صحیح نیست؛ علیهذا مستدعی است در صورت تصویب اولاً: به ادارهی كل چهارم اعلام شود كه ادامهی خدمت نامبرده در دانشگاه تهران به مصلحت نیست. ثانیاً: با همكاری شهربانی كشور از ادامهی سخنرانیهای وی مخالفت به عمل آید و مراقبت از او كماكان ادامه یابد. موكول به رأی عالی است.»
این پیشنهاد در تاریخ 20/3/54، به رؤیت نعمتالله نصیری، رئیس وقت ساواك، میرسد و او در ذیل نامه مینویسد: «موافقت میشود حضوراً در مورد این قبیل افراد مذاكره نمایید. » سپس پرویز ثابتی، مقام عالی امنیت، به حضور رئیس ساواك میرود و او را متقاعد به انجام تصمیمات فوق مینماید و در تاریخ 22/3/54 یعنی دو روز بعد ذیل نامه دستور زیر را صادر میكند: « مذاكره شد طبق نظریه اقدام شود. ثابتی 22/3/54 .»[24]
قبل از شروع ماههای محرم و صفر، ساواك دربارهی اقدامات روحانیون در این ماه دستوری بدین شكل صادر میكند:
«با فرا رسیدن ماههای سوگواری محرم و صفر احتمال دارد عدهای از وعاظ و روحانیون افراطی مذهبی، فرصتی پیدا كنند كه برخی از مسائل و موضوعات را در قالب مطالب تحریكآمیز و خلاف مصالح عمومی مملكت در بالای منبرها عنوان و تبلیغات سوئی بنمایند، لذا یك نسخهی ده برگ صورت اسامی وعاظ ممنوعالمنبر به پیوست ارسال میگردد…»
به پیوست این نامه، اسامی 124 روحانی و واعظ ممنوع المنبر آمده است كه استاد مطهری یكی از آنها بود.[25]
زمانی كه این دستور صادر گردید، استاد مطهری در مسجد ارگ برنامهی سخنرانی داشت. ایشان در تقویم سال 54، روز دوم تیر نوشت:
«در این روز، جلسهی مسجد ارگ كه دو شب باقی مانده بود، ممنوع شد.»[26]
[1] - یدالله هنری لطیفپور، فرهنگ سیاسی شیعه و انقلاب اسلامی 1342ـ 1357، مركز اسناد انقلاب اسلامی، تهران 1379، صص 156ـ157
[2] - راعی گلوجه، پیشین، صص 55ـ56
[3] - كردی، پیشین، سند شمارهی 171، ص 226
[4] - جعفریان، پیشین، ص 335
[5] - كردی، پیشین، سند شمارهی 68، ص 138
[7] - علی دوانی، خاطرات من از استاد شهید مطهری، پیشین، ص57
[8] - جعفریان، پیشین، ص 337
[9] - كردی، پیشین، سند شمارهی 141، ص 203
[10] - عالمجاودان استاد شهید مرتضی مطهری، وزارت اطلاعات مركز بررسی اسناد تاریخی، تهران 1382، صص 39ـ40
[11] - كردی، پیشین، سند شمارهی 138، صص 200ـ201
[12] - مهناز میزبانی و منیژه صدری و حشمتالله سلیمی، نقش مساجد و دانشگاهها در پیروزی انقلاب اسلامی، مركز اسناد انقلاب اسلامی، تهران 1383، ص43
[13] - كردی، پیشین، سند شمارهی 156، ص 220
[14] - همان، سند شمارهی 152، صص 211ـ212
[15] - محمدخردمند، پیشین ،ص 129
[16] - جعفریان، پیشین، ص 336
[17] - واثقی، پیشین، ص 71
[18] - واعظ زاده خراسانی، پیشین، ص 96
[19] - سیری در زندگانی استاد مطهری، پیشین، ص 87
[20] - عالم جاودان، پیشین، ص 40
[21] - میزبانی و صدری و سلیمی، پیشین، ص 160
[22] - جمشید آموزگار، فراز و فرود دودمان پهلوی، ترجمهی اردشیر لطفعلیان، مركز ترجمه و نشر كتاب، تهران 1375، ص 226
[23] - تقی نجاریراد، ساواك و نقش آن در تحولات داخلی رژیم شاه، مركز اسناد انقلاب اسلامی، تهران 1378، ص 172
[24] - عالم جاودان، پیشین، صص 45ـ46
[25] - احمد نقیبزاده و وحید امانیزوارم، نقش روحانیت شیعه در پیروزی انقلاب اسلامی، مركز اسناد انقلاب اسلامی، تهران1382، صص 116ـ117
[26] - خردمند، پیشین، ص 136
منبع: http://www.irdc.ir