در
بازدید : 395878      تاریخ درج : 1389/7/21
Skip Navigation Links.
مقدمه
خاندان روح الله
ولادت خورشید
Expand كودكیكودكی
Expand دوران تحصیل دوران تحصیل
Expand تشكیل خانواده تشكیل خانواده
آغاز نهضت
قیام 15 خرداد
تبعید و هجرت به نجف
هجرت به پاریس
بازگشت به ایران
پیروزی انقلاب اسلامى
مشكلات مسیر انقلاب
جنگ تحمیلی و دفاع هشت ساله امام و امت
جام زهر
Expand سربازان روح الله سربازان روح الله
Expand رحلت امام خمینى قدس سرهرحلت امام خمینى قدس سره
رهبری آیت الله خامنه ای حفظه الله
Expand اساتید و مشایخ اجازه امام اساتید و مشایخ اجازه امام
Expand شاگردانشاگردان
علماء معاصر امام
Expand روح الله از منظر بزرگان  روح الله از منظر بزرگان
Expand فرازهایی از زندگی فرازهایی از زندگی
Collapse خاطرات یارانخاطرات یاران
عوامل موفقیت امام
عناصر موثر در شكل گیری شخصیت انقلابی و معنوی امام
Expand سجایای علمی و اخلاقی امام سجایای علمی و اخلاقی امام
نامه ها وسفارشات اخلاقی عرفانی امام
Expand دیدگاههادیدگاهها
Expand بزرگان از منظر امام بزرگان از منظر امام
اصل ولایت فقیه
نكته ها
سخنان برگزیده
معرفی آثار
معرفی دیگری از آثارامام خمینی
معرفی مقالاتی با موضوع امام خمینی (ره)
معرفی نرم افزارهای مربوط امام خمینی
معرفی فیلمهایی با موضوع امام (در دست تهیه)
امام خمینی در اینترنت
ضمیمه ها
 

پیش گفتار 

به فضل الهی در آغاز سال امام امیرالمؤمنین علیه السلام توفیق دیدار و گفت وگو با آیة الله هاشمی رفسنجانی سردار بزرگ انقلاب و یار دیرینه امام راحل و مقام معظم رهبری نصیب پیام حوزه شد.

ایشان عالمی گرانمایه و از شاگردان و همراهان بنیانگذار انقلاب از سال های بسیار دور هستند.

زمینه سازی انقلاب در كنار امام راحل و حضور در كوران دوران آغازین پیروزی نهضت و دفاع مقدس و مدیریت عالی وكلان نظام اسلامی در سال های پر فراز و نشیب نهضت، ایشان را دارای برجستگی ممتازی كرده است.

درایت، هوشمندی و افق بلند دیدگاه های ایشان كه فرزند فرزانه حوزه اند و از قوت ها و ضعف های احتمالی حوزه و راه درمان آن به خوبی آگاهند و از سوی دیگر آشنایی و آگاهی كاملی كه از نیازهای نظام اسلامی دارند، پیام حوزه را بر آن داشت تا در نشستی با معظم له در صدد بهره مندی از دیدگاه ها و تجربیات و نظریات ایشان درباره امام راحل و جایگاه ورابطه حوزه و نظام برآییم.

در این گفت وگو به شؤون مختلف حوزه و وظایف حوزه در قبال نظام توجه ای تام شده است و همچنین به بسترهایی كه در حوزه زمینه ساز آغاز نهضت شد، نیز پرداخته ایم.

امیدواریم این گفتار چراغ راهی برای حوزویان در پیشبرد اهداف بلند اسلام و انقلاب باشد.

آنچه در ادامه می آید، گزارشی از اولین جلسه گفت وگو با ایشان است، كه در فضایی بسیار صمیمی و گرم انجام شده است و ان شاءالله در شماره آینده گزارشی از نشستی با معظم له كه در آن به صورت كاربردی ازمسایل حوزه، در محورهای سیاستگذاری و مدیریت، نظام اداری و برنامه ریزی، نظام آموزشی، تحقیقات وتبلیغات بحث خواهد شد، را می آوریم.

پیام حوزه: 

در این گفت وگو بنا داریم به مساله امام قدس سره و حوزه علمیه از زاویه دید جنابعالی كه ازیك سو از یاران دیرین و نزدیك حضرت امام و از علمای بزرگ حوزه و دارای پیشینه ای قوی در حوزه هستید و از سوی دیگر از بنیانگذاران نهضت اسلامی هستید و در تمام دوران پرفراز و نشیب قبل و بعد از پیروزی انقلاب در راس هرم اداره نظام قرار داشته اید و ملقب به سردار سازندگی هستید بپردازیم.

در آغاز و قبل از گفت وگو درباره حضرت امام قدس سره، از حضرت عالی می خواهیم درباره دوران طلبگی و تحصیلاتتان و وضع حوزه علمیه در آن دوران صحبت بفرمایید.

آیة الله هاشمی رفسنجانی: 

بسم الله الرحمن الرحیم، طلبگی ام از سال 1327 شروع می شود و تا سال 1343 به جز دوران كوتاهی كه در زندان یا تهران بودم، در حوزه حضور داشتم.

در این مدت بیشتر وقتم را در مطالعه و تحصیلات حوزوی سپری كردم، مقاطعی هم به كارهای فرهنگی و انتشاراتی و تبلیغی پرداختم.

سال 1327 كه وارد حوزه شدم، نوجوانی چهارده ساله بودم و تا آن زمان در روستا زندگی می كردم و ازمسایل كشور و جهان و تحولاتی كه اتفاق افتاده بود، چندان اطلاعی نداشتم.

با ورودم به حوزه خوشبختانه در موقعیت مناسبی قرار گرفتم و خیلی زود با حوزه و شرایط آن -بیش از طلبه های دیگر- آشنا شدم.

پدرم به خاطر بستگی فامیلی مان با آقایان اخوان مرعشی، من را به آنان سپرد و خیلی زود جزء افرادآن خانواده شدم. اخوان مرعشی در آن زمان از افاضل حوزه و افرادی اهل معاشرت بودند و با بسیاری ازشخصیت ها و طلبه های فاضل حوزه ارتباط داشتند. معمولا در منزل آن ها رفت و آمد بود. از این روخیلی زود با همه چهره های حوزه از آیة الله بروجردی كه در راس همه بودند تا سطوح پایین تر آشنا شدم.در مدرسه ها نیز با طلبه های هم سطح خودم كار می كردم و با آنان آشنا بودم. در نتیجه در زمان كوتاهی تقریبا همه حوزه را شناختم.

آشنایی با حضرت امام قدس سره 

 

چند ماه پس از ورودم به قم نیز منزل مسكونی ما به مقابل منزل حضرت امام قدس سره منتقل شد. این همسایگی اعث شد تا با معظم له آشنا شوم.

وضع حوزه در آن دوران 

آن موقع رسالت مهم حوزه درس خواندن بود و حوزویان در تحصیل بسیار جدی بودند.

مرحوم آیة الله بروجردی با توجه به وضع آن دوران، این رسالت را برای حوزه تعیین كرده بودند. چون در زمان رضاخان حوزه تقریبا متلاشی شده بود و می بایست آن را سر و سامان می دادند. از این رو ایشان حوزه محدودی كه از آیة الله حائری یزدی باز مانده بود به دست گرفته و آن را توسعه دادند.

در آن موقع، رسالت اول حوزه این بود كه روحانیت را كه در زمان رضاخان از صحنه های اجتماعی حذف شده بود، دوباره شكل دهد و احیا كند. برای این كار یك دوره زمانی طولانی لازم بود تاطلبه های مبتدی مدارج عالی را طی كنند در درس خارج هم شركت كنند. ده، پانزده سالی وقت می خواست تا حوزه، حوزه واقعی شود. از این رو اهمیت چندانی به بقیه مسایل داده نمی شد.

وضعیت سیاسی و فرهنگی حوزه و جامعه در آن دوران 

در خارج از حوزه نیز روحانیون، مثل آیة الله كاشانی و فدائیان اسلام، فعالیت هایی داشتند.شخصیت های نادری هم از خود حوزه با آن ها در ارتباط فعال بودند. این فعالیت های بیرونی بر روی حوزه تاثیر می گذاشت و برای طلاب جوان جالب بود، گرچه همت اولیه ما همان درس خواندن بود.

البته بعد از شهریور بیست روحانیت از انزوای خفه كننده ای كه دیكتاتوری در جامعه ایجاد كرده بود،بیرون آمده بود. جامعه مذهبی نیز از شرایط بسیار حاد سانسور و ایذاء خارج شده بود و تقاضای چشمگیری در حوزه مسایل دینی به وجود آمده بود و مردم با علاقه مندی زیاد با حوزه و روحانیت ارتباط پیدا می كردند.

طلبه شدن من نیز، خود، نشانی از این علایق مردمی است. من نوجوانی بودم ساكن روستای بهرمان در جلگه نوق رفسنجان كه یازده فرسخ تا شهر فاصله داشت، و هنوز شهر را ندیده بودم. وضع راه ها ووسایل حمل و نقل به گونه ای نبود كه روستاها بتوانند ارتباط جدی با شهرها داشته باشند. من در نوق ودر آن سنین به طلبگی علاقه مند شدم، تا آن موقع در مكتب تحصیل می كردم كه در آن جا كتاب هایی مثل نصاب، بوستان سعدی و معراج و امثال این ها علاوه بر كتاب های معمول مدارس خوانده می شد.

این علایق عمیق در چنین محیطی عمق التهاب و اشتیاق مردمی را می رساند. یك مداحی آمده بودنوق و آیة الله بروجردی را به مردم معرفی كرد. گرچه این مرد تنها مداحی می كرد و كار دیگری هم نداشت ولی اطلاعاتش از اهالی روستا بیشتر بود و از زبان او با حوزه آشنا شدیم.

البته پدر من نیز از دروس حوزوی و حوزه و روحانیت آگاهی داشت و با اینكه شغل او غیر از كارتبلیغی و روحانیت بود، لباس روحانی می پوشید و وقت زیادی هم صرف مطالعه كتب دینی می كرد.

فكر می كنم در خیلی از جاهای ایران شرایط همین گونه بود. از این رو افرادی كه برای طلبگی به حوزه می آمدند، عاشق كارشان بودند و تردیدی در انتخابشان نداشتند.

البته آن موقع تحقیرات توده ای ها و لیبرال ها و عوامل آن ها بر ضد آخوندها رواج داشت و رسوبات دوران استبداد پهلوی هم بود، ولی در مقابلش این عشق هم بود.

در خود حوزه هم صحنه های شیرین و تلخ بسیار بود. فعالیت هایی هم انجام می شد. آن موقع فدائیان اسلام فعال بودند، جبهه ملی هم بسیار فعال بود و قضیه ملی شدن صنعت نفت جزء مهم ترین خواسته های ملی آن روز محسوب می شد. حرف های بزرگی هم زده می شد و می گفتند اگر نفت ملی شود به هر ایرانی در روز چقدر می رسد و می گفتند هر روز یا سر هر ماه می آورند و در خانه افراد می دهندو توجه نمی كردند كه در ثروت سرانه كشور این قدر سهم پیدا می كنند.

فضای آزاد، خوب و سازنده ای بعد از شهریور بیست به وجود آمده بود. دولت شاه هم كه تازه به قدرت رسیده بود، جوان و خیلی ضعیف بود و اصلا امكان كنترل نداشت، ساواك هم شكل نگرفته بود،توسعه مبارزات بر محور ملی شدن نفت فشار زیادی روی انگلیس داشت چون نفت و مسایل سیاسی واجتماعی و اقتصادی كشور تحت نفوذ انگلستان بود و در مبارزات عامل عقب ماندگی ایران انگلیسی هاهم معرفی می شدند و حزب توده هم نقش زیادی در دامن زدن به آن موضوع داشت و تا حدودی هم درست و بجا بود.

پیام حوزه:

جنابعالی در آن دوران تا چه مقطعی تحصیل كردید و اساتید و بزرگانی كه درمحضرشان تلمذ كردید، چه كسانی بودند؟

آیة الله هاشمی رفسنجانی:

اولا وضع حوزه در آن دوران به گونه ای بود كه تقریبا همه چیز در آن بدون برنامه و آزاد بود. بعضی ها ازنصاب و بعضی ها از جامع المقدمات شروع می كردند و در دوره سطح از امثله تا كفایه خوانده می شد،انتخاب استاد هم مباحثه و درس و محل سكونت همگی آزاد بود. طلبه اگر می توانست در مدارس حجره ای پیدا می كرد والا در خانه های مردم اتاق اجاره می كرد.

حوزه راهنمای رسمی نداشت، البته افرادی بودند كه طلاب را راهنمایی و كمك می كردند ولی فضاكاملا آزاد و انتخابی و نوعا هم عاشقانه بود.

من به سرعت درس هایم را خواندم، فكر می كنم در ظرف شش تا هفت سال سطح را تمام كردم. تا سه سال حتی تابستان ها از قم بیرون نرفتم، آن موقع تابستان های قم خیلی سخت بود و وسایل تبرید هم نبود، بعد از سه سال وقتی برای اولین بار به روستای خودمان برگشتم، قسمت زیادی از لمعه را خوانده وبه ادبیات مسلط بودم. همه متن الفیه و متن تفتازانی و متن تهذیب المنطق كه محور كتاب حاشیه ملاعبدالله است و مقدار زیادی از قرآن و همه اشعاری كه به صورت شاهد مثال در كتاب های ادبیات حوزه مثل مغنی و سیوطی، و كتب دیگر است را از حفظ داشتم.

خیلی از طلبه ها آن موقع این گونه بودند. قسمت های زیادی از قرآن را حفظ كرده بودم، تا آن موقع منبر نرفته بودم و تنها درس می خواندم، سه سال و نیم بعد هم بخشی از قوانین، رسایل و مكاسب، كفایه راكه آن موقع تدریس می شد، تمام كردم. البته درس هایی هم در كنار دروس رسمی حوزه مثل درس منظومه و بحث های فلسفی خوانده بودم.

پیام حوزه:

الان هم، همین متون دروس اصلی حوزه است و تغییرات اندك بوده است، مثلا قوانین رااصول فقه كرده اند، در بخش ادبیات هم مغنی الادیب می خوانند، یك سری دروس عمومی هم اضافه شده است.

آیة الله هاشمی رفسنجانی:

آن زمان حاشیه ملاعبدالله و در كنار آن شمسیه را می خواندیم، یك چیزهایی درس های رسمی وجدی حوزه بود و درس هایی هم خودمان انتخاب می كردیم، مثلا جامی و شمسیه را هم می خواندیم.

به هرحال در ظرف شش سال تا هفت سال به درس خارج رسیدم. مدتی درس آیة الله بروجردی می رفتم. درس ایشان تنها دو یا سه روز در هفته و آن هم تكراری بود، ولی برای ما خیلی مفید بود. درس اصلی من درس امام قدس سره بود و در درس فقه و اصول ایشان شركت می كردم. مقدار زیادی هم به درس مرحوم آیة الله داماد رفتم. در درس آقای شریعتمداری نیز در مقطع تابستان كه ایشان مبحث نكاح راتدریس می كردند شركت كردم، مقداری هم از درس های آیة الله گلپایگانی و آیة الله مرتضی حائری استفاده كردم.

پیام حوزه:

اجازه بفرمایید به موضوع حضرت امام قدس سره بپردازیم، جناب عالی اشاره ای جامعه شناسانه به وضع آن روز حوزه های علمیه، داشتید، به علاوه خودتان فرمودید و در افواه هم مشهور است كه تا همین اواخر حوزه به تحصیلات به ویژه فقه و اصول منحصر بود، سؤالی كه به ذهن می آید، این است كه چه زمینه هایی در حوزه وجود داشت كه -امام راحل قدس سره وامثال ایشان كه قبل از حضرت ایشان هم بودند- به وجود بیایند و رشد كنند و در قضیه حضرت امام قدس سره حوزه با ایشان همراهی كند و نهایتا بعد از یك دوره زمانی خاص كه زمینه ها و بسترها فراهم شد. انقلابی عظیم را سامان دهند؟

آیة الله هاشمی رفسنجانی:

البته این كه گفته می شود فعالیت اصلی حوزه فقه و اصول بود، به این معنا نیست كه در حوزه فعالیت های دیگری نبود. طلبه ها نوعا بخشی از هزینه زندگی خود را از ناحیه منبر و تبلیغ تامین می كردند، زیرا شهریه ها جزئی بود. تبلیغ برای طلبه ها یك بخش جدی از كارشان بود و اكثر آن ها منبرمی رفتند. این كار نیازمند مطالعات جنبی زیادی بود. از سوی دیگر، محیط سیاسی نسبتا آزاد بود ومسایل جدی در كشور مطرح می شد. در تبلیغات هم حرف های تند چه در زمینه مسایل مذهبی و چه درباره مسایل اجتماعی مطرح می شد و روحانیون موضع گیری می كردند. بنابراین در حوزه در كنارتحصیل فقه و اصول یك جریان سازنده سیاسی اجتماعی نیز وجود داشت.

دروس دیگری هم كه در حوزه رایج بود، به شكل گیری شخصیت و تفكر طلاب كمك می كرد، تفسیرجایگاه خاصی داشت، نهج البلاغه بستر مواعظ و منبرهای طلاب بود، بحث های اخلاقی هم در حوزه كم نبود، فلسفه تقریبا جزء درس های ما بود كه در حد منظومه و برای بعضی ها در حد اسفار جزء برنامه هاحساب می شد. ارتباطات گسترده ای هم طلاب با جامعه آن روز داشتند.

اما امام تحت این شرایط كه از آن صحبت كردیم، ساخته نشدند. شخصیت امام قبلا ساخته شده بود.هنگامی كه با امام قدس سره آشنا شدیم، معظم له را همان گونه یافتیم كه ده سال بعد نهضت را آغاز كردند وجامعه ایشان را شناخت.

الآن سال صدم میلاد امام را پشت سر گذارده ایم. ایام زندگانی ایشان با پر فراز و نشیب ترین دوران تاریخ ایران مقارن شده بود. امام قدس سره تقریبا دوره مشروطه و بعد از مشروطه و دوران اشغال ایران از سوی خارجی ها در دو جنگ جهانی را درك كردند، از سویی دیگر حضرت ایشان ذاتا انسانی بسیار مستعد وخوش فكر بودند، شخصیت ذاتی ایشان از شخصیت های نادر روزگار است و تا آن جایی كه اساتید وبزرگان را دیده ام، مثل ایشان خیلی كم بوده اند.

در كنار این ها در دوره رضاخان كه جامعه تحت فشار و استبداد بود امام قدس سره به عرفان رو آورده بودند.توجه به عرفان و نفس مرحوم آیة الله شاه آبادی كه استاد امام قدس سره بودند، ایشان را متحول كرده بود و در كنارمقام علمی ممتاز، از ایشان شخصیتی استثنایی به وجود آورده بود.

ما در همه حالات، تدریس، مذاكرات، مزاح ها، تندی ها و تلخی ها و حتی تحلیل های ایشان جرقه های عرفانی می دیدیم. در یك جمع بندی استعداد ایشان قوی بود، خوب درس خوانده بودند ومبانی فقهی و اصولی حوزوی را در اختیار داشتند. از شرایط تاریخی قبل از آمدن رضاخان و دوره مشروطه و شكست مشروطه و حالت خشمی كه به نیروهای مسلمان دست داد، آگاهی داشتند، ازچگونگی برباد رفتن نتایج مشروطه كه توسط لیبرال ها، چپی ها، عمال اجانب و سلطنت خواهان آلوده شد و توسط نظامی های رضاخان مصادره شد و عملكرد غرب زده هایی كه باعث این تفرقه شدند، باخبربودند. عوامل موفقیت و به هم خوردن مشروطه را هم می دیدند، دوران حضور یك نظامی قلدر مثل رضاخان كه بسیار عوامانه، ولی خیلی جدی با مسایل كشور برخورد می كرد را لمس كرده بودند. جنایات غربی ها در دوران اشغال ایران كه خیلی ها را تحت تاثیر قرار داده بود، را هم مشاهده كرده بودند. تاثیرمنفی حذف روحانیت از زندگی مردم هم برای امام قدس سره خیلی جدی بود.

این ها چیزهایی بود كه آثارش در افكار و زندگی سیاسی ایشان بعدا هویدا شد. پس برای شناخت شخصیت امام قدس سره باید به عوامل تاریخی 20 الی 30 سال قبل از شهریور بیست برگشت و اقتضائات آن را بررسی كرد.

از این رو ایشان را باید ساخته شده قبل از دوران گسترش حوزه در قم به حساب آورده و حتی گسترش حوزه قم را محصول تلاش ایشان دانست.

آیة الله بروجردی را امام قدس سره از بروجرد دعوت و حوزه را تقویت كردند. منتهی افكاری كه ایشان داشت،با سیاستی كه آقای بروجردی و اطرافیانشان داشتند، سازگار نبود و شرایطی پدید آمد كه امام قدس سره از متن اصلی جریانات خارج شده و تنها به تربیت طلاب پرداختند. و افكارشان را تقویت و توسعه دادند. تا این كه با گذشت سال ها زمینه های مساعد فراهم شد و حدود هفت - هشت سال قبل از شروع نهضت، وضع حوزه و جامعه امام را متوجه كرد كه منویات ایشان قابل اجراست.

پیام حوزه:

در بین بزرگان حوزه در آن زمان گستره وسیعی از آراء و عقاید وجود داشت ولی نهضت امام یك پارچه و همه گیر شد.

حوزه وروحانیت در آغاز نهضت در سال های 42 و به ویژه در اوج نهضت به گونه ای باایشان همراه شد كه اگر كسی هم نظر و هم رای ایشان نبود، عملا در حاشیه قرار گرفت. به نظر جنابعالی چه عواملی باعث این همدلی در حوزه شد؟

آیة الله هاشمی رفسنجانی:

اكثریت طلاب و روحانیون آن زمان حوزه بویژه شاگردان امام كسانی بودند كه از دهه بیست در قم بودند و از نزدیك شاهد مبارزات جبهه ملی و فدائیان اسلام، حزب توده و به خصوص نهضت آقای كاشانی بودند. آنان دوران خفقان بعد از دولت مصدق را نیز لمس كرده بودند.این خاطرات و مشاهدات برای روحانیان بسیار سازنده بود. از سویی دیگر نیروی عظیمی كه در حوزه شكل یافته و رشد كرده بودیكنواختی محیط حوزه و دوری از صحنه های سیاسی و اجتماعی را نمی پسندید، از این رو از سال سی وپنج به بعد كارهای انتشاراتی گسترده و فراگیر در حوزه شروع شده بود و نشریاتی مانند مكتب اسلام وپس از آن مكتب تشیع منتشر می شد. در كنار اینها ارتباط با دانشگاه ها آغاز شد و از طریق امتحان مدرسی عده ای از طلاب وارد دانشكده معقول و منقول شده بودند و پلی ارتباطی بین حوزه و دانشگاه ایجاد كرده بودند كه حرف های جدیدی از این طریق به حوزه های علمیه منتقل شد. در تهران نیز شخصیت های ملی مذهبی فعالیت های خوبی داشتند كه برای طلاب پرجاذبه بود.

مجموعه این وقایع و تحولات برای طلبه های آن زمان و بویژه شاگردان امام قدس سره سازنده بود و باعث این همراهی و همدلی شد، البته در زمان آیة الله بروجردی امكان حركتی برخلاف نظر ایشان در حوزه وجودنداشت و محكوم به شكست بود و هیچ كس مخالفت با ایشان را تحمل نمی كرد. ایشان نیز مصلحت حوزه و جامعه اسلامی را در آن زمان اهتمام به تحصیل و حفظ آرامش می دانستند.

پس از رحلت آیة الله بروجردی شرایط جدیدی در حوزه به وجود آمد و زمینه بروز شخصیت و افكارامام پدید آمد.

پیام حوزه:

حضرت امام قدس سره بنیانگذار شكل نوینی از حكومت یا به تعبیری دقیق تر «حكومت دینی» هستند و نظامی كه با این كمال و گستردگی قبل از ایشان بی سابقه است و در گذشته حتی در مباحث فكری و تئوریك هم با این وسعت مطرح نشده است. حضرت امام قدس سره براساس چه مبنایی این تئوری والا و كامل ولایت فقیه و حكومت دینی را مطرح كردند؟

آیة الله هاشمی رفسنجانی:

از حضرت امام قدس سره چه در سال های قبل از نهضت و چه سال های اول بعد از پیروزی انقلاب به جزبحث های ولایت فقیه كه در نجف تدریس كردند، مطلبی نشنیدم كه بیانگر شكل حكومت باشد، اماروشن بود كه در حكومت باید قوانین و احكام اسلامی در همه زمینه ها اعم از سیاست خارجی و داخلی و اقتصادی و فرهنگی اجراء شود و نقض نشود.

هدف حكومت در افكار ایشان مشخص بود، اما این كه شكل حكومت چگونه باشد، من چیزی نشنیدم. ممكن است مطالبی داشته باشند كه دیگران شنیده باشند.

ما احساس می كردیم، وظیفه ما، نهی از منكر و امر به معروف است و باید مواظب باشیم كه احكام اسلامی اجرا شود. لذا هر جا خلاف این را می دیدیم، براساس تكلیف عمل می كردیم. اگر مردم خلافی می كردند در موعظه ها می گفتیم و اگر دولت تخلف می كرد در مخالفت های سیاسی اعلام و برخوردمی كردیم.

اما این كه چگونه نهضت به این جا رسید كه ولایت فقیه به این شكل مبنایی مطرح شود. ریشه آن درعقاید شیعه است. اساسا تكون شیعه در مساله امامت است گرچه در زمان پیامبر شیعه بروز و حضورداشته، اما یك جبهه نبوده است و در بحث خلافت و امامت كه آن را حق مسلم دوازده امام معصوم ازاهل بیت علیهم السلام می دانسته است، متكون شده است. در تمام تاریخ هزار و چهارصد ساله اسلام، همواره محور شیعه امامت بوده است.

فقه قوی و مستحكم شیعه نیز در همه زمان ها از صدر تاكنون بر این پایه استوار است و علما و فقهای جامع الشرایط نواب امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) هستند.

در حكومت ها هم گاهی افرادی از قاجاریه یا صفویه كه می خواستند مسلمان تر از دیگران باشند برای كارهایشان از علما اجازه می گرفتند تا خیالشان راحت باشد،كه تصرف عدوانی در امور جامعه نمی كنند.

این تفكر اصولا همزاد با تكون شیعه بوده و هیچ وقت هم از آن جدا نشده، منتهی در مقام عمل برخیلی ها این فكر مسلط شده بود كه در زمان غیبت و قبل از ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)،تحقق ولایت و حكومت فقیه امكان تحقق ندارد.

از این رو به نظارت همگانی و امر به معروف و نهی از منكر قانع بودند و كم كم این تفكر، برای علما وحوزه ها فرهنگ شده بود. از این رو علمایی كه در فكر ایجاد حكومت افتادند نادر بودند.

با اوج گیری مبارزه بحث ایجاد حكومت و ولایت فقیه جایگاه خاصی در مباحث فكری یافت. درآغاز در داخل كشور این بحث شروع شد كه اصولا آیا باید دنبال حكومت باشیم یا نه؟ یكی از آقایان قم كتابی نوشت و در آن كتاب به رغم تلقی موجود كه هدف امام حسین علیه السلام را تنها نهی از منكر و امر به معروف می دانست، مدعی شد كه هدف حضرت بالاتر از امر به معروف بوده و ایشان دنبال حكومت بوده اند. بسترهای فكری آن زمان باعث شد تا این بحث مخالف و موافق پیدا كرد.

در سال های آخر مبارزه این فكر در جامعه گسترش یافته و جدی شد، امام راحل نیز بحث ولایت فقیه را در نجف شروع كردند. البته منظورم از سال های آخر، ده سال آخر مبارزه است، البته در آن زمان این فكركه به زودی مبارزه پیروز می شود و رژیم شاه شكست می خورد و می توانیم سیستم حكومت را تغییردهیم، در اذهان چندان جدی نبود و تصور می كردیم تا به آن جا برسیم، خیلی وقت داریم. اما سرعت تحولات و حوادث، ما را مقداری برای ایجاد سیستم اسلامی به عجله واداشت.

به هر حال گرچه بحث امامت و ولایت ریشه در عقاید شیعه دارد، ولی مشكلات و مصائب طولانی،بین شیعه و این فرهنگ فاصله انداخته بود. به طوری كه شما در كتاب های فقهی و بحث های علمای گذشته افراد نادری، مثل مرحوم نراقی را می بینید كه به این بحث بیشتر پرداخته اند. ولایتی كه آن موقع زیاد از آن بحث می شد، ولایت در امور حسبیه و در حد ضرورت های جامعه بود. اما بعدا یك نوع برگشتی به مهم ترین مساله شیعه شد، همچنان كه در آن روایت معروف می فرماید:

بنی الاسلام علی خمس علی الصلوة والزكوة و الصوم و الحج والولایة و لم یناد بشی ء كمانودی بالولایة ...كه این روایت نشان می دهد مهم ترین ركن در افكار سلف شیعه ولایت بوده است.

پیام حوزه:

اگر اجازه بفرمایید سؤالی جامعه شناسانه از وضع آن روز مردم داشته باشیم; زمانی كه نهضت به پیروزی رسید پس از یك دوره پنجاه ساله تلاش حكومت پهلوی برای دین زدایی بود، كشف حجاب، اختلاط زن و مرد، برنامه های مبتذل سینما و مطبوعات، رادیو،تلویزیون، در آن دوران، رواج مراكز فساد و تبلیغ و ترویج بی بند و باری پنجاه سال آن هاحكومت كردند و برای این كه فرهنگ دینی مردم را از بین ببرند تلاش كردند. اما وقتی امام ندای این نهضت را بلند كرد، مردمی كه پنجاه سال تحت بمباران تبلیغات فرهنگی فاسد پهلوی بودند به این نهضت پیوستند و همراهی كردند و خواستار حكومت دینی شدندو استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی محوری ترین شعار این مردم شد. علت این مساله راچه می دانید؟ و چرا آن وضعیت تبلیغاتی كمتر در مردم اثر كرد و آنان به این صراحت دعوت را پذیرفتند و پیروی كردند؟.

آیة الله هاشمی رفسنجانی:

برای پاسخ گویی به این سؤال از بعد جامعه شناسی باید عوامل خرد و كلان بسیاری را به حساب آورد.

باید توجه داشت كه گرچه حكومت ها می توانند در زمینه فرهنگ و عقیده سازی كارهایی را انجام دهند، ولی معمولا نمی توانند فرهنگ و عقاید مردم را برای مدتی طولانی بسازند و مطابق نظر خویش باربیاورند، البته اگر حكومتی صد در صد محبوب باشد و روابط خوبی با مردم داشته و برنامه درستی هم داشته باشد، می تواند به تدریج نسل ها را به شكلی كه می خواهد، بار بیاورد.

در تاریخ ایران همواره مهاجمینی در صدد نابودی فرهنگ و اعتقادات مردم بوده اند ولی همواره همین افكار اصیل و فطریات مردم، جریان مهاجم را بلعیده و در خودش هضم كرده است. حتی مغول هاكه آمدند و آن گونه رفتار كردند، مدتی بعد خودشان اسلام و فرهنگ ایران را تا حدودی پذیرفتند و با آن مخلوط شدند.

در كنار این ها، تلاش و فعالیت فرهنگی و تبلیغی روحانیت را نیز نباید از نظر دور داشت، روحانیت همیشه حتی در زمان پهلوی به ویژه بعد از پهلوی اول در همه جا حضور داشته و مواظب افكار و عقایدمردم بوده است. مراجعات اصلی مردم هم به این ها بوده، از این رو حكومت پهلوی هیچ وقت موفق نشدفكر صحیح دینی را به كلی از مردم بگیرد.

خفقان هیچ جا كار ساز نیست، خفقان معمولا به صورت یك مانع كوتاه مدت عمل می كند. پشت سرخفقان نیروی عظیم افكار عمومی متراكم می شود، وقتی اولین منفذ را پیدا كرد، خودش را آزاد می كند ووارد جامعه می شود. در زمان پهلوی ها همین گونه شد.

علاقات دینی، آزادی خواهی و نفرت از سلطه بیگانه و امثال این ها چیزهایی بود كه هیچ گاه از قلب مردم بیرون نرفت. رهبریتی لازم داشت تا مردم قیام كنند. از این رو هرگاه در گوشه ای منادی پیدا شد،مردم به حركت درآمدند.

حكومت پهلوی و پسرش به گونه ای عمل كرده بودند كه غیر از اعطای امتیاز برای عده ای خاص، و یافشار به مردم هیچ چیز دیگری نمی توانست مردم را به تمكین از حكومت وادار كند. در زمانی كه دنیا به طرف آزادی و حریت حركت می كرد، حكومت پهلوی در این كشور خفقان ایجاد كرده بودند.

به علاوه مساله نفوذ خارجی ها در این كشور برای مردم بسیار تحقیر كننده بود. تنفر از سلطه خارجی،تنفر از تبعیض ها، تنفر از غارت ها و تنفر از بی عرضگی هایی كه حكومت پهلوی در اداره كشور از خودبروز داد، در كنار عوامل مذهبی، دینداری، میهن دوستی و آزادی خواهی مردم زمینه مناسبی را برای مبارزه با دولت و جذب آنان به نهضت فراهم آورد.

پیام حوزه:

البته عامل مؤثر عامل مذهبی بود، چون با آن استبداد و حكومت پلیسی اگر عامل مذهبی نبود مانع از حركت می شد.

آیة الله هاشمی رفسنجانی:

همین طور است. آن فطرت اولی و آن فرهنگ تشیع كه در مردم بود باضافه عوامل جنبی كه اشاره كردم، باعث شد تا وقتی رهبری مثل امام راحل پیدا شد، در كنار تلاش و حضور روحانیتی كه «زبرالحدیدامام » نامیده می شدند -نام شاگردان امام قدس سره را با استفاده از آن روایت، زبرالحدید گذاشته بودند- خیلی زود مردم استقبال كردند. البته شبكه خوبی هم به واسطه همین روحانیت ایجاد شده بود و در مراسم عزاداری ها، جشن ها، ماه محرم و ماه رمضان، وفیات و اعیاد ارتباطات مردمی تقویت می شد. سیستم وجوهات شرعی هم بین مردم و امام قدس سره رابطه برقرار می كرد و نهضت را تغذیه می نمود.

پیام حوزه:

بر می گردیم به بحث حوزه، حضرت عالی یكی از بلندنظرترین علمایی هستید كه حوزه در این سده های اخیر به خودش دیده، نوع نگرشی كه به مسایل دارید تازگی دارد، علاوه بر این در مدیریت كلان كشور هم حضور داشته اید، همچنین روحانی بسیار فاضل و عالم دینی هستید كه در حساس ترین دوران حوزه و كشور در متن حوزه بوده اید، اخیرا هم شنیدیم كه بازدیدی از حوزه علمیه قم داشتید، حال از حضرت عالی استدعا داریم، وضع امروز حوزه را با عنایت به محورهایی كه عرض می شود، ارزیابی فرمایید.

امروز ما با انفجار علوم مواجه هستیم و ارتباطات آن قدر گسترده شده كه الآن همه علوم موجود در دنیا برای همه افراد قابل دسترسی شده، فرهنگ ها و تمدن ها دارند دریكدیگر ادغام می شوند. شبكه بزرگ ارتباطات و شبكه بزرگ تبلیغات یكی از محورهای عمده اش این است كه فرهنگ دینی و اعتقادی را یا منهدم كند یا به رابطه شخصی و فردی منحصر كند، در حالی كه دین ما دقیقا خلاف این را می خواهد، یعنی رابطه دینی و مذهبی در دیدگاه اسلام باید عمومی، اجتماعی، سیاسی و كاربر باشد و به تعبیر حضرت امام فلسفه فقه، حكومت است. حالا با توجه به این وضعیت كه الآن جامعه و جهان دارد، حوزه ما الآن جایگاهش كجاست؟ ارزیابی حضرت عالی از وضع فعلی حوزه چیست؟ تا بعدابپردازیم به اینكه چه انتظاراتی داریم و كجا باید باشیم.

آیة الله هاشمی رفسنجانی:

آنچه راجع به وضع دنیا و شبكه ها و ابزار جدید اطلاع رسانی و توطئه استكبار برای بیرون كردن دین ازمتن جامعه گفتید درست است و مناسب ترین جا هم برای تاثیرگذاری و صیانت اسلام و جامعه حوزه های علمیه و روحانیت است.

چند ماه پیش در قم ملاقاتی با اعضای محترم شورای عالی حوزه داشتم و برنامه ها و سیاست ها را اززبان آنان شنیدم، قبلا هم از اوضاع حوزه بی اطلاع نبودم و معمولا از حوزه خبر می گرفتم.

بحمدالله حوزه را رو به پیش و متفاوت با سال های قبل می بینم، انصافا نیاز جامعه و همچنین اهمیت حوزه در تاریخ آینده ایران درك شده، به تاثیر بخشی حوزه در حكومت اسلامی و به وظایفی كه در قبال نظام دارد تا حدود زیادی توجه شده است. البته همه سطوح حوزه چنین نیست، ممكن است بعضی ازبزرگان یا طلبه ها به این مسایل توجه جدی نداشته باشند ولی به هرحال اكثر طلاب و عده فراوانی ازشخصیت های درون حوزه به اهمیت شرایط و نقش احتمالی و امكانی آن ها و وظیفه حوزه واقف شده اند.از دیدن برنامه ها و سیاست ها خیلی بیشتر از گذشته امیدوار شدم.

اما این عبارت هایی كه درباره من گفتید باید بگویم كه این عبارات ناشی از حسن ظن شما است. من حقیقتا این گونه كه شما می گویید، نیستم.

من طلبه ای با استعداد متوسطی بودم و درس ام را تا آن موقعی كه در حوزه بودم، خواندم و در جریان مبارزه، تحصیل، زندگی و حضور در متن جامعه و مدیریت كشور تجربه هایی كسب كرده ام كه می تواندامروز مؤثر واقع شود.

به نظر من الآن نظام آن بهای لازم را به حوزه نداده و توجه نكرده كه چه امكان و سرمایه عظیمی دراختیارش هست و خود حوزه هم توجه اساسی نكرده كه چه فرصت استثنایی در تاریخ برای ایفای رسالت اصلی اش برایش پیش آمده است. نه اینكه كاملا بی توجه باشند، بلكه توجه در هر دو طرف هست، اما نه در حدی كه شایسته این مساله خیلی عظیم است. حوزه مركز بسیار با عظمتی برای پرورش نیروهای مورد نیاز جامعه و حكومت اسلامی است و حكومت اسلامی كه خود فرصت بی سابقه ای برای كارایی حوزه است جایی بهتر از حوزه برای تربیت نیروهای مورد نظر ندارد.

دانشگاه ها هم كار می كنند. و خیلی سازنده هستند، اما حوزه با آن فضای روحانیت و آن شرایطخاصی كه دارد چیز دیگری است.

باید خیلی سریع حوزه را متناسب با نیازهای حكومت اسلامی با داعیه جهانی كه دارد شكل دهیم وحوزه هم باید وظیفه خودش را برای تامین نیازهای حكومت اسلامی مجدانه پی گیری كند.

الآن پاسخ بسیاری از مسایل را با شیوه مناسب تحقیق و اجتهاد مناسب زمان در اختیار نداریم.

هماهنگ شدن حوزه و حكومت می تواند نتیجه بسیار مشعشعی برای تحول و تحرك اسلامی و دینی در دنیا به وجود آورد.

پیام حوزه:

دغدغه ای كه علما و مراجع دارند «استقلال حوزه » است چیزی كه شاید باعث كندی روند می شود، نگرانی از خدشه به استقلال حوزه است، چه باید كرد تا در كنار تحول واصلاحات، استقلال حوزه حفظ و نیازها تامین شود؟

آیة الله هاشمی رفسنجانی:

این حقی است برای مراكز علمی و تحقیقی كه مساله استقلال برای آن ها جدی باشد، چه رسد به حوزه كه در كارها و بودجه اش هم متكی به دولت نیست. حتی دانشگاه های دولتی نیز از قبل از انقلاب موضوع استقلال برایشان مهم بوده است. امروزه در دنیا دانشگاه ها معمولا مستقل هستند، مدیرشان راخودشان انتخاب می كنند، بودجه شان را حتی الامكان خودشان تامین می كنند. اگر چیزی هم دولت می دهد به عنوان كمك می گیرند، تا مجبور نباشند دستورات دولتی را عمل كنند. استقلال در مراكزتحقیقی از ضروریات است. نظام باید بداند كه چه سرمایه ای در حوزه هست و نیازها و مشكلات حوزه رارفع كند، و زمینه رشد را فراهم كند، حوزه هم باید در عین حفظ استقلال و عدم وابستگی، نیازهای حكومت اسلامی در همه بخش ها را با تحقیقات حوزوی پاسخ دهد، این همكاری مطلوب با حفظ استقلال حوزه امكان دارد.

پیام حوزه:

اجازه بفرمایید، سؤالات را كاربردی تر مطرح كنیم، به بحث تبلیغ در حوزه نگاه می كنیم. آیا متناسب با وضع امروز دنیا تبلیغ می كنیم؟ آیا از ابزار و علوم تبلیغی و مواد ومطالبی مؤثر، به عنوان كاراترین ابزار فعالیت بهره مندیم؟

بر می گردیم به مسایل علمی و تحصیلی، در گذشته حوزه منحصر به ابواب خاصی ازفقه بود، الآن زمینه ها گسترده شده و بحث های روز مطرح می شود اما آنچه در كتاب های فقهی هست، مربوط به زمان دیگری است، یعنی موضوعات امروز در آن نیست و نظام های اقتصادی و سیاسی و اجتماعی اسلام تبیین نشده است، در زمینه تحقیقات در امور كلان اقتصادی، اجتماعی و حكومتی فعالیت گسترده ای نشده است، به نظر حضرت عالی ما باایده آل چقدر فاصله داریم؟

آیة الله هاشمی رفسنجانی:

در هر دو بعد تحصیل و تحقیق و همچنین در روش استفاده از دستاوردهای علمی در جامعه، به نظرم نقص جدی داریم، این سبكی كه الآن در حوزه هست و محدودیت رشته های تحصیلی و كتب درسی،مناسب با حوزه ای كه می خواهد حكومتی را تغذیه كند و پاسخگوی نسلی جدید و دنیایی جدید باشدنیست. گرچه حوزه در مقایسه با گذشته پیشرفت هایی داشته است اما این مقدار متناسب با وضع و نیازفعلی نیست. علوم انسانی امروزه در دنیا بسیار گسترده شده است، این علوم باید به صورت رشته های گوناگون با گرایش های مختلف وارد حوزه شود و افراد در آن صاحب نظر شوند. مثلا روانشناسی را در نظربگیرید، این علم دیگر آن علم النفس قدیمی كه تدریس و گاهی هم مطالعه می شد، نیست، واقعا دقیق است، متكی به مشاهدات است و به علوم دیگر وابسته است. حوزه كه می خواهد روان مردم را تربیت كند، نمی تواند از روان شناسی جدید جدا باشد. حتی حوزه باید با بهره گیری از مبانی معارف اسلامی درعلم روانشناسی آن را به شكلی جدیدتر و كاملتر در بیاورد.

همچنین جامعه شناسی با همه رشته هایش - حتی جامعه شناسی غرب و جامعه شناسی كمونیست ها- هم به عنوان اطلاعات عمومی و هم به عنوان رشته های تخصصی باید در حوزه باشد. به علاوه در حوزه همان طور كه در حدیث و مسایل فقهی مقایسه می كنیم و فقه مقارن داریم، باید در علوم جدید هم، همین دقت را داشته باشیم.

تاریخ الآن مثل گذشته نیست، حوزه باید تاریخ را به ویژه تاریخ معاصر را خوب بداند.

ابزارشناسی كه هم علم است، هم وسیله كاربردی، برای حوزه لازم است.

الآن در دنیا در زمینه علوم انسانی حرف های زیادی و مطالب درست بسیاری است كه باید آن ها رابدانیم و الا نمی توانیم متناسب با نیازهای زمان پیش برویم، به علاوه دانستن همه این ها برای یك نفرمقدور نیست و تنها در حد اطلاعات عمومی خواهد بود كه برای عموم مفید است. اما برای تحصیل تخصصی باید بعد از اتمام و یا در اواسط مرحله سطح این رشته ها جدا و گرایش ها معلوم شود و افراد رادر آن ها تقسیم كنیم. الحمدالله ده ها هزار محصل و طلبه در حوزه داریم كه هر كدام باید در رشته ای صاحب نظر و متخصص شود. استفاده از ابزار مدرن امروز برای تحقیق و تدریس و اطلاع رسانی از پیش شرطها است. بحمدالله گام های ابتدایی در حوزه قم و بعضی حوزه های دیگر برداشته شده اما نیاز به وسعت نظر، سرعت، سرمایه و تخصص دارد.

پیام حوزه:

جنابعالی از روحانیون عالیقدر حوزه اید از سوی دیگر در عالی ترین سطح مدیریت نظام اسلامی سال ها حضور داشته اید با توجه به آگاهی و تجربه ای كه دارید، خواهشمندم بفرمایید رابطه صحیح حوزه و حكومت به صورت كاربردی چگونه باید باشد؟ علاوه برآن بفرمایید برای رسیدن به آن مطلوب برنامه ریزی كلان حوزه و نظام چگونه باید باشد،تا در یك دوره زمانی خاصی ما را به آن ایده آلی كه می خواهیم نزدیك كند؟

آیة الله هاشمی رفسنجانی:

وقتی كه در نظام اسلامی، رهبری در اختیار مجتهد جامع الشرایط است، بالطبع رابطه حوزه و نظام ازبالا تا پایین محفوظ است. همچنین طبق مقررات ریاست قوه قضاییه با فردی مجتهد است و علاوه بر آن،شورای نگهبان بر همه مقررات نظارت دارد و نمایندگان ولی فقیه در همه شئون جامعه حضور دارند.این ها تا حدود زیادی ضمانت حفظ ارتباط و بهره مندی نظام از حوزه است. البته این مقدار كافی نیست وهمین مقدار هم كه نظام از حوزه بهره مند ده است براساس برنامه ریزی نبوده است، بلكه به تدریج و براساس نیاز این كار راكرده ایم.

از این رو باید به این بهره وری از نیروهای حوزه نظمی داد و شیوه ارتباط را و كاربردی كردن استفاده ازمنابع حوزه را سازمان داد، در مرحله بالاتر لازم است نیازهای حكومت و نظام را مشخص كنیم و توقعاتی كه نظام از حوزه دارد در برنامه تحصیلی حوزه بگنجانیم و با زمان بندی مناسب مثلا در دوره های پنج یا ده ساله مقدار معینی از نیروهای متخصص را تربیت كنیم.

قطعا در این مقطع حوزه و دانشگاه باید با یكدیگر همكاری كنند. همكاری بین حوزه و دانشگاه را كه آن موقع مطرح كردیم به دنبال این هدف بودیم، نه اینكه بیایند دور هم بنشینند. یكی از مواردی كه حوزه باید از دانشگاه استفاده كند سنت نوشتن رساله، تز یا پایان نامه و نحوه دفاع از رساله ها است كه تجربه بسیار خوبی است و هر طلبه در طول دوران تحصیل به تناسب سطح پیشرفت باید رساله ای تحقیقی درموضوعات مهم مورد نیاز جامعه اسلامی تهیه كند، امروز بخش عظیمی از تحقیقات علمی دنیا توسطدانشجویان با راهنمایی اساتید تهیه می شود. چرا حوزه ها كه سابقه اینگونه تحقیقات را پیش از دیگران دارند امروز به آن عمل نمی كنند؟

حوزه می تواند افرادی را در زمینه های تخصصی علوم جدید در دانشگاه ها بورسیه كند، مثلا عده ای را برای تحصیل در رشته جامعه شناسی در داخل یا خارج اعزام كند و این ها در مقاطع بعد اساتید حوزه شوند و به این شیوه در حوزه نیرو سازی شود.

من فكر می كنم، ضرورت اول برای حوزه برنامه ریزی برای تربیت افراد مورد نیاز همه بخش های جامعه و حكومت اسلامی است. كه خود تربیت این افراد نیازمند اراده، برنامه و پشتكار در حوزه هامی باشد.

پیام حوزه:

آیا لازم نمی بینید كه حكومت، سازمان یا نهادی را برای بررسی و تعیین مواردنیازمندی حكومت از حوزه علمیه در همه زمینه هایی كه حوزه می تواند متكفل آن باشد،تعیین كند و این مجموعه نیازها را به صورت دقیق و معین و كاربردی به حوزه منتقل كند واز این حالتی كه معمولا به طوركلی به این مساله پرداخته می شود و تنها به جوابگویی به مسایل فقهی و قضاوت و حضور در نهادهایی كه یك روحانی برای تضمین دینداری شان می خواهند و امثالهم خارج شویم؟

آیة الله هاشمی رفسنجانی:

من این پیشنهاد را عملی می دانم. باید جمعیتی یا یك سازمانی بوجود آید و قاعدتا این كار در حوزه رهبری است كه با همكاری دولت و دستگاه قضایی مجموعه ای را به وجود آورند، كه نیازها را مشخص كند و براساس آن نیازها، برنامه هایی برای تقویت نیرو یا استفاده از نیروهای موجود تنظیم شود.

پیام حوزه:

خواهشمندم، حضرت عالی كه از مسایل كلان اداره كشور به خوبی آگاهی دارید،بفرمایید معضلات كلان و مهم كشور كه حوزه می تواند در آن راه گشا باشد، چیست؟

آیة الله هاشمی رفسنجانی:

مسایل فراوانی است و پاسخ آن فرصت مناسب دیگری می طلبد، به طور خلاصه باید بگویم، بسیاری از مسایل زمان ما، هنوز جواب داده نشده، همین تعیین اول ماه را ببینید، چقدر هر سال برای كشور ما ودنیای اسلام ایجاد زحمت كرده است. در حالی كه این مساله ساده ای است و حوزه باید براساس تحقیقاتی نظر نهایی دهد و تعیین طریق كند.

روابط خارجی نیز مساله دیگری است. تاكنون در این مساله براساس برداشت های دینی عمل كرده ایم، اما حوزه باید فكری برای آن كند. زیرا مشكلات شرعی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی زیادی دراین مورد وجود دارد.

مسایل بانك نیز از این قبیل است، ما در مجلس ترتیبی اتخاذ كردیم كه بانك ها تعطیل نشود، هم اینك مساله ربا، تورم و رابطه این ها با هم مطرح است كه بی پاسخ مانده است.

مسایل مربوط به دستگاه قضایی نیز فراوان است. فقط در دیه صدها سؤال بی جواب داریم كه درگذشته این سؤالات نبوده و حال پیش آمده است.

مالكیت فضا و مسایل محیط زیست كه مساله عمومی دنیا است، روابط اجتماعی، مسایل لباس و... .

مسایل فراوانی داریم كه حوزه می تواند در همه آن ها نظرات دقیق دهد، خیلی از این مسایل فردی نیست. بلكه جنبه های اجتماعی و عمومی دارد.

در عین حال هیچ كس نمی تواند از یك مرجع توقع پاسخ گویی به همه این مسایل را داشته باشد. اگركاربردی شدن تحصیلات و تخصصی شدن علوم در حوزه پی گیری شود و از سوی دیگر از امكانات وتوانایی موجود حوزه با برنامه ریزی استفاده شود، آن وقت است كه حوزه می تواند مطالب را جمع بندی و مدون كند و در اختیار جامعه قرار دهد. مثلا اگر گروهی مركب از علما - دانشگاهیان و مدیران دولتی وخصوصی برای موضوع یابی مامور شوند و موضوعات نیازمند به تحقیق را جمع كنند، ممكن است هریك از آن ها موضوع رساله های طلاب شود و نهایتا امضاء و تایید مراجع ذی صلاح را بدست بیاورد.

 

 

 

 

منبع : www.hawzah.net

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است