در
بازدید : 395865      تاریخ درج : 1389/7/21
Skip Navigation Links.
مقدمه
خاندان روح الله
ولادت خورشید
Collapse كودكیكودكی
Expand دوران تحصیل دوران تحصیل
Expand تشكیل خانواده تشكیل خانواده
آغاز نهضت
قیام 15 خرداد
تبعید و هجرت به نجف
هجرت به پاریس
بازگشت به ایران
پیروزی انقلاب اسلامى
مشكلات مسیر انقلاب
جنگ تحمیلی و دفاع هشت ساله امام و امت
جام زهر
Expand سربازان روح الله سربازان روح الله
Expand رحلت امام خمینى قدس سرهرحلت امام خمینى قدس سره
رهبری آیت الله خامنه ای حفظه الله
Expand اساتید و مشایخ اجازه امام اساتید و مشایخ اجازه امام
Expand شاگردانشاگردان
علماء معاصر امام
Expand روح الله از منظر بزرگان  روح الله از منظر بزرگان
Expand فرازهایی از زندگی فرازهایی از زندگی
Expand خاطرات یارانخاطرات یاران
عوامل موفقیت امام
عناصر موثر در شكل گیری شخصیت انقلابی و معنوی امام
Expand سجایای علمی و اخلاقی امام سجایای علمی و اخلاقی امام
نامه ها وسفارشات اخلاقی عرفانی امام
Expand دیدگاههادیدگاهها
Expand بزرگان از منظر امام بزرگان از منظر امام
اصل ولایت فقیه
نكته ها
سخنان برگزیده
معرفی آثار
معرفی دیگری از آثارامام خمینی
معرفی مقالاتی با موضوع امام خمینی (ره)
معرفی نرم افزارهای مربوط امام خمینی
معرفی فیلمهایی با موضوع امام (در دست تهیه)
امام خمینی در اینترنت
ضمیمه ها
 

 

«در حـالیكه بیـش از 5 مـاه ولادت روح الـلـه  نمى گذشت، طاغوتیان و خوانین تحت حمایت عمال حكومت وقت نداى حق طلبـى پـدر را كه در برابر زورگـوئیهایشان بـه مقاومت بـر خاسته بـود، با گلـوله پاسـخ گفـتـنـد و در مـسیر خمیـن به اراك وى را بـه شهادت رسانـدنـد.»

زمانه و زمینه های شهادت سید مصطفی، نمایی روشن از همه جای ایران بود. حكومت مركزی به غایت ضعیف و ناتوان شده بود. شاه قاجار (مظفرالدین شاه)[1] { تصویر } اداره كشور را به كسانی بی كفایت تر از خود سپرده بود و خود همه وقت و توان و ثروت دولتی اش را صرف معالجه خود می كرد . بابت چندین سفر به اروپا و معالجه مزاج علیلش، كشور را به چندین بانك خارجی مقروض كرد و اوضاع و احوال برخی شهرهای ایران، از جمله خمین و گلپایگان وسلطان آباد (اراك) بسیار بد گزارش می شد . هركس كه ثروتی و زمینی و چند حلقه چاه داشت، تفنگچی نیز استخدام می كرد . زور و ستم، تنها زبانی بود كه خوانین و حكومتی ها با آن تكلم می كردند و مردم را به شنیدن و تمكین در برابر خود، می خواندند.

در چنین اوضاع و احوالی آقا مصطفی تصمیم گرفت با عضدالسلطان والی سلطان آباد[2]، دیدار و گفتگو كند . بامداد روز جمعه، دوازدهم ذی قعده سال 1320، پس از خواندن نماز صبح، خمین را همراه چند تن همراه و محافظ، به قصد اراك ترك گفت . در یك فرسنگی آبادی حسن آباد، خستگی راه را از تن می ریختند كه دو سواره پیش روی آنان ظاهر شدند: جعفرقلی خان و رضاقلی سلطان، سلام كردند . یكی از آن دو مشك آبی را از خرجین اسب بیرون آورد و به آقا مصطفی تعارف كرد . سید، آن دو را می شناخت و حتی به تقاضای آنان برای همراه شدن با او در این سفر، پاسخ رد داده بود . گویا از جایی شنیده بود كه آن دو قصد جانش را كرده اند . به رسم ادب، قدری از آن آب را نوشید و هنوز مشك را پایین نیاورده بود كه دو تیر قبا و قلبش را دریدند . قاتلان سید، از معركه گریختند و مدتی اجرای عدالت را در حق خود به عقب انداختند . همراهان سید شهید، با اندوه فراوان پیكی را به سلطان آباد (اراك) فرستادند و خبر شهادت عالم خمین را به مردم رساندند . جمعیتی انبوه به استقبال جسم خونین سید مصطفی به دروازه شهر هجوم آوردند و معتمدالسادات، عالم بزرگ اراك تحت الحنك به دوش انداخت و كفش از پای در آورد و جنازه را از پشت اسب بر دوش مردم نهاد، مراسم كفن و دفن همان جا صورت پذیرفت.[3]  اراك به سوگ نشست و علمای تهران در عزای سید مصطفی گزارشهایی اندوهگینانه از شهرهای كوچك به مردم دادند . اصفهان و گلپایگان و خوانسار تا چهلمین روز شهادت آن عالم جلیل القدر و مظلوم، پی در پی مجلس سوگ برپا كردند . اما خمین را آشوبی دیگر بود و پیر و جوان آن بر سر و سینه می كوبیدند . هاجر، همسر داغدارش از همه بی تاب تر بود . سید مرتضی [4] پسر مهتر شهید، به پشت بام برج پناه برده بود كه در آنجا اشك بریزد و از همان جا دید كه مردم خانه های جعفرقلی خان و رضاقلی سلطان را در آغوش خشم خود می سوزانند .

 

امین سلطان، صدر اعظم مظفرالدین شاه برای اعاده حیثیت به حكومت آشفته قاجار، سردار حشمت را ماموریت داد كه قاتلان سید مصطفی خمینی را قصاص كند . قاتلان به قلعه ای در دو فرسنگی شهر گریختند . فوجی از قشون حكومتی پس از چند روز محاصره قلعه، درهای آن را گشودند و رضاقلی سلطان را مرده یافتند . جعفر قلی خان را همراه با زنی كه با او در قلعه بود، دستگیر كرده به تهران فرستادند . از طرف برخی اعیان حكومتی از جمله وزیر خلوت یا همان وزیر دربار ، اقداماتی برای آزاد كردن قاتل صورت گرفت; ولی مردم و علمای شهرهای تهران و اراك سخت برقصاص او پای فشردند . پافشاریهای مردم، علما و فرزندان سید مصطفی دربار را به اعدام جعفرقلی خان مجبور كرد . آیة الله پسندیده كه در آن زمان بهسید مرتضی شهرت داشت و دوران نوجوانی را می گذراند، ماجرای قصاص قاتل پدرش را این گونه به یاد می آورد:

"در چهارم ربیع الاول 1323 ه ق . قاتل را برای اعدام به میدان بهارستان بردند . به من و برادرم گفتند به منزل برویم . چون بچه بودیم و متاثر می شدیم، ولی سایرین به میدان رفتند . مطابق رسم آن روزگار، قاتل، میر غضب و شاه [ولیعهد] كه همگی در میدان حاضر بودند، لباس قرمز برتن داشتند . سر جعفرقلی خان را بریدند ... چند روز بعد از اعدام قاتل، همراهان برای بازگشت به خمین گاری كرایه كردند" . [5]

 



[1] -  مظفرالدین شاه قاجار پنجمین پادشاه ایران از دودمان قاجار بود.

او پس از كشته شدن پدرش ناصرالدین شاه ، و پس از نزدیك به پنجاه سال ولیعهد بودن، شاه شد و از تبریز به تهران آمد.

وی نیز مانند ناصرالدین شاه چند بار با وام گرفتن از كشورهای خارجی به سفرهای اروپایی رفت. در جریان جنبش مشروطه برخلاف كوشش‌های صدراعظم‌هایش میرزا علی اصغرخان امین السلطان (اتابك اعظم) و عین‌الدوله، با مشروطیت موافقت كرد و فرمان مشروطیت را امضا كرد.

او ده روز پس از امضای فرمان مشروطیت درگذشت. وی فردی بیمار بود و به این دلیل اداره امور كشور را به عین الدوله صدراعظم خود داد.

مظفرالدین شاه قاجار پسر چهارم ناصرالدین شاه قاجار و پسر شكوه السلطنه. وی چهل سال حاكم آذربایجان بوده و در پنج سالگی به عنوان ولیعهد انتخاب شد. وی پس از قتل ناصرالدین شاه قاجار سریعا به تهران حركت كرد و در امارت بادگیر تاجگذاری نمود.دو ماه پس از جلوس وی میرزا رضای كرمانی در میدان مشق به دار آویخته شد.و از اتفاقات مهم در دوران وی ظهور اولین سینماتوگراف بود.

مظفرالدین شاه پنجمین شاه سلسله قاجار و كسی است كه دوره ولایت عهدی اش سه برابر دوره سلطنتش به درازا كشید. او كه در سال ۱۲۶۹ ه.ق به دنیا آمد ، چهارمین فرزند ناصرالدین شاه بود ، اما چون دو برادر بزرگ ترش در خردسالی درگذشتند و مادر برادر سوم یعنی مسعود میرزا ظل السلطان از خانواده شاهی نبود ، ولایت عهدی را از آن خود كرد.

هشت ساله بود كه به للگی رضاقلی خان هدایت به آذربایجان فرستاده شد و یك سال بعد در ۱۲۷۸ به ولایت عهدی رسید.

از دوران اقامتش در تبریز كه قرار بود آیین شهریاری را به ممارست بیاموزد ، چیز دندان گیری گزارش نشده است ، مگر آن كه به روایت اغلب تاریخ نویسان مشروطه ، چاپلوسان ناشایست دوره اش كرده بودند و سبب شدند كه ساده دل و كم سواد و عیاش بارآید.

منابع 

تاریخ ده هزار ساله ایران - جلد چهارم، عبدالعظیم رضایی، انتشارات اقبال، چاپ چهارم ۱۳۷۲.

ایران در دوره سلطنت قاجار، علی‌اصغر شمیم، انتشارات ابن سینا، چاپ اول، ۱۳۴۲.

تاریخ تحولات اجتماعی ایران، جان فوران، ترجمه احمد تدین، موسسه خدمات فرهنگی رسا، ۱۳۷۷.

خلاصه تاریخ ایران، محسن مهدوی، لندن.

[2] - مطلبی در این مورد یافت نشد.

[3] - بعدها بنا به وصیت آن مرحوم جنازه اش را به جوار حرم علوی در نجف انتقال دادند

[4] - سید مرتضی پسندیده برادر بزرگ حضرت امام( رحمت الله علیهما).

[5] - همزمان با اعدام قاتل سید مصطفی، مظفرالدین شاه همراه صدراعظم خود به سفر خارج رفت .

 

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است