در
بازدید : 118714      تاریخ درج : 1389/8/22
 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

اینجانب ابراهیم امینى فرزند حسین در سال 1304 در نجف آباد متولد شدم . در حدود شش سالگى پدرم وفات كرد. تا كلاس ششم ابتدایى در یكى از مدارس شبانه غیر دولتى درس خواندم، از همان زمان به تحصیلات علوم دینى علاقه داشتم. در فروردین 1321 به قصد تحصیل علوم دینى به حوزه علمیه قم آمدم. در حدود سه ماه در قم توقف داشتم، دوران خوش و زیبایى بود، مخصوصاً شركت در درس اخلاق امام خمینى (حاج آقا روح الله) برایم بسیار جالب بود. با فرارسیدن تعطیلات تابستانى ناچار به نجف آباد مراجعت كردم. تابستان را در نجف آباد به تحصیلات ادامه دادم. به دلیل كمیابى و گران بودن ارزاق (دراثر اشغال ایران بوسیله سپاه متفقین) ناچار شدم براى ادامه تحصیلات به حوزه علمیه اصفهان بروم. به همان دلیل معیشت در اصفهان نیز دشوار بود. ولى از جهت مدارس محل سكونت و وجود اساتید دانشمند مخصوصاً دروس ادبیات در سطح بسیار غنى و ممتاز بود. ابتدا در مدرسه نوریه و بعد از چندى در مدرسه كاسه گران و در نهایت در مدرسه جده بزرگ مسكن گزیدم .

در حدود شش سال در اصفهان بودم. اواخر شهریور ماه 1326 براى ادامه تحصیلات به حوزه علمیه قم بازگشتم . در آن زمان در اثر زعامت و مرجعیت گسترده آیت الله بروجردى و عنایت ویژه ایشان نسبت به توسعه و پرورش طلاب، حوزه علمیه قم از هر جهت رونق یافته بود و طلاب سایر شهرستان ها بدان جذب مى شدند. باقیمانده كتابه اى رسائل و مكاسب را كه نخوانده بودم و سطح كتاب كفایة الاصول را نزد اساتید معروف خواندم .

بعد از اتمام درس سطح در درسهاى خارج فقه و اصول شركت كردم ، یك دوره كامل اصول و كتابهایى از فقه را خواندم . اساتید درس خارج: آیات عظام: سید حسین طباطبایى بروجردى، حاج آقا روح الله خمینى (امام) حاج سید محمدرضا گلپایگانى ، سید محمد محقق داماد.

فلسفه و عرفان ، تفسیر و اخلاق : شرح منظومه حكمت حاج ملاهادى سبزوارى، اكثر كتاب هاى اسفار اربعه صدر الدین شیرازى و كتاب تمهید القواعد كتاب منطق و فلسفه شفاء ابوعلى سینا را نزد علامه سید محمد حسین طباطبایى تبریزى خواندم . در درس تفسیر و اخلاق ايشان نيز شركت مى كردم .

جلسات پر بركت علامه طباطبایى

این جلسه شب هاى پنجشنبه و جمعه و به طور سیار در منزل افراد تشكیل مى شد. شركت كنندگان عبارت بودند از: آقایان : شیخ حسینعلى منتظرى ، شیخ مرتضى مطهرى ، سید محمد بهشتى ، سید عباس ابوترابى قزوینى ، شیخ عبدالكریم نیرى ، شیخ ناصر مكارم شیرازى ، شیخ جعفر سبحانى ، شیخ عباس ایزدى نجف آبادى ، شیخ على اصغر علامه تهرانى ، شیخ على قدوسى نهاوندى ، سید مرتضى جزائرى تهرانى ، شیخ عبدالحمید شربیانى ، شیخ محمد تقى مصباح یزدى ، شیخ عبدالله جوادى آملى ، شیخ حسن حسن زاده آملى ، شیخ مهدى حائرى تهرانى ، شیخ یحیى انصارى شیرازى ، شیخ ابوالقاسم محجوب شیرازى ، شیخ اسماعیل صائنى ، اویسى قزوینى ، محمد مفتح همدانى . جلسه بسیار سودمند و پربركتى بود. مطالب گوناگون فلسفى ، عرفانى ، اخلاقى ، تفسیرى ، علمى ، حدیثى ، تاریخى ، فقهى و... مطرح و به طور دقیق مورد بررسى قرار مى گرفت . یكى از نتایج این جلسات تألیف كتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم بود كه با پاورقى هاى محققانه شهید مطهرى و در پنج مجلد به چاپ رسید. جلسه مذكور سال ها و حتى تا اواخر عمر علامه ادامه داشت، ولى افراد شركت كننده تغییر مى كردند. بنده نیز از آغاز تا نهایت به طور مرتب در جلسات شركت مى كردم و آن را یكى از توفیقات الهى مى دانم .

در اوائل پیروزى انقلاب، با توجّه به اسلامى بودن نظام، توجّه همگان بویژه فرهنگیان و دانشجویان براى شناخت صحیح آراء اسلامى به سوى حوزه علمیه جلب شد. نظر اسلام را در همه چیز حتى ورزش و كشتى خواستار بودند و با حرص و ولع پى گیرى مى كردند. این تقاضا در بین مسئولین آموزش و پرورش و دانشگاهیان بیشتر مشاهده مى شد. ولى متأسفانه حوزه علمیه در آن زمان براى پاسخگویى بدین نیازها آمادگى كامل نداشت ، چون جزء برنامه رسمى حوزه نبود. تأمین این نیاز ضرورى و فورى به دو چیز نیاز داشت یكى مطالعه و تحقیق در علوم مربوطه و تهیه متون لازم . دیگرى مسافرت به شهرهاى مختلف ایران و شركت در سمینارها و جلسات فرهنگى جهت عرضه مطالب به علاقه مندان و پاسخگویى به پرسشهاى گوناگون آنها، و احیاناً سفر به كشورهاى خارجى به همین منظور و انجام این مسئولیت هاى جدید با ادامه درس و بحث هاى حوزوى چندان سازگار نبود. ناچار باید یكى از این دو امر انتخاب مى شد: ادامه درس و بحث حوزوى كه امرى ضرورى بود یا رها كردن بحث هاى حوزوى و صرف همه اوقات در تأمین نیازهاى جدید. اكثر فضلاء روش اول را انتخاب كردند، ولى من روش دوم را لازم تر دیدم و برگزیدم. بدین علت كه احساس كردم حوزه علمیه از لحاظ استاد كمبودى ندارد، در صورتى كه تأمین نیازهاى فرهنگى جدید امرى ضرورى تر مى باشد، بویژه مسائل تعلیم و تربیت ، جوانان و خانواده. در همین راستا اكثر اوقاتم را صرف مطالعه در مسائل جدید، تألیف كتاب هاى مورد نیاز، مسافرت به شهرهاى مختلف ایران ، سخنرانى در مجامع فرهنگى و پاسخگویى به سؤالات مربوطه كردم. و در همین رابطه سفرهاى فراوانى به كشورهاى خارجى و حضور در سمینارها، دانشگاه ها و مجامع فرهنگى داشتم . كه زمان آن ها غالباً كمتر از پانزده روز نبود و گاهى به بیش از چهل روز مى كشید. و از انتخاب این روش پشیمان نیستم.

 

زندگى سیاسى

در سال 1341 شمسى در جلسه اى سرّى شركت كردم كه اعضاى آن، آقایان: حاج شیخ عبدالرّحیم ربّانى شیرازى ،شیخ على مشكینى ، شیخ على قدّوسى ، شیخ حسینعلى منتظرى ، شیخ محمد تقى مصباح یزدى ، شیخ مهدى حائرى تهرانى ، شیخ على اكبر هاشمى رفسنجانى و شیخ احمد آذرى قمى و سید محمد خامنه اى و سید على خامنه اى بودند.

اساس نامه ، مفصّلى داشت و اهدافى را كه دنبال مى كرد به قرار زیر بود:

1. اصلاح حوزهء علمیّهء قم ؛

2. تبلیغ اسلام ؛

3. امر به معروف و نهى از منكر؛

4. سعى در اجراى احكام سیاسى ، اجتماعى و اقتصادى اسلام .

 

جلسه كاملاً سرّى و منظّم بود و مسئولیّت ها بین افراد تقسیم شده بود. بعدها همین جلسه هستهء مركزى جامعهء مدرّسین راتشكیل داد.

 

در سال 1342 شمسى كه مبارزات ضدّ رژیم پهلوى شروع شد، تشكّل مذكور بدون این كه خودش را به صورت یك جمعیّت متشكّل معرّفى كند با جدّیّت تمام در خدمت امام خمینى(قدس سره) بود و از او حمایت مى كرد. در چاپ و نشر اعلامیه ها، در تشویق علما و مراجع براى همكارى ، تشویق مردم به اعتصاب ، در مسافرت به شهرستان ها، در اعزام طلاّب به شهرستان ها، در تشویق مدرّسان به امضاى اعلامیه ها، جدّى و فعّال بودند. بنده نیز در این تشكّل و گاهى به تنهایى انجام وظیفه مى كردم.

بعد از بازداشت امام خمینى در پانزدهم خرداد 1342 نیز در روشن كردن افكار مردم و تشویق مراجع و علماى قم و شهرستان ها نیز فعّال بودم . همین تشكّل بعد از تبعید امام به تركیه و بعداً به نجف اشرف ، مسئولیّت ارتباط امام با مردم وهدایت مردم و گرم نگه داشتن میدان مبارزه را بر عهده داشت. در همهء اين مراحل بنده هم مانند ساير آقایان فعّال بودم.

بعد از بازداشت امام در پانزدهم خرداد 1342 و هجرت جمعى از علماى بزرگ به تهران براى آزاد كردن حضرت امام، بنده نیز به تهران رفتم و در جمع آنان فعّال بودم. در دعوت به تشكیل جلسات مشترك، درتشویق آنان به اقدامات مناسب، در تهیّهء اطلاعیه ها، در تشویق به توقّف در تهران و اقدامات لازم براى آزادى امام و پیش گیرى از تبعید و ادامهء زندان و اعدام احتمالى امام ، نقش فعّالى داشتم .

یكى از یازده نفرى بودم كه بعد از وفات آیة الله حكیم اعلامیهء مرجعیّت امام خمینى را امضا كردند. زمانى كه امام از نجف اشرف به پاریس تشریف برد به پاریس رفتم و با امام در بارهء حوادث ایران ملاقات و گفتگو داشتم .

 

بعد از پیروزى انقلاب همراه با اعضاى جامعهء مدرّسین یا به تنهایى، در خدمت امام و انقلاب بودم. پانزده روز بعد ازپیروزى انقلاب از سوى امام مأموریّت یافتم كه به استان هرمزگان بروم و به امور نهادهاى نوپا و اوضاع ارتش و ادارات بندرعبّاس ، جزیرهء كیش و دیگر جزایر استان و وضع علماى اهل سنّت و حوزه هاى علمیّه رسیدگى كنم. از این رو، چندماه در آن جا توقّف كردم و در بین طلاّب و علماى اهل سنّت مبلغى تقسیم نمودم كه بعد از آن به دستور امام به صورت شهریّهء مستمر در آمد.

بعد از مراجعت از هرمزگان بار دیگر از سوى حضرت امام مأمور شدم به استان مازندران به ویژه تركمن صحرا بروم و به امور آن جا رسیدگى كنم و به دستور امام اوّلین شهریّهء رسمى را به طلاّب و علماى اهل سنّت پرداختم. براى اجراى فرمان عفو امام سفرى به همدان، ملایر و نهاوند و مأموریّت دیگرى نیز به نائین داشتم .

سه دورهء هشت ساله، به نمایندگى مجلس خبرگان رهبرى از استان چهارمحال و بختیارى انتخاب شدم . در مقام نائب رئیسى و در كمیسیون ها و در اداره دبیرخانه خبرگان انجام وظیفه كردم و فعال بودم . ولى در دورهء چهارم ، با همه اصرارى كه دوستان ، در كاندیداتورى از تهران داشتند به عللى كه مهمترین آنها عدم قدرت بر انجام وظیفه بود امتناع ورزیدم و از الطافشان تشكر مى كنم .

علاوه بر این ها، عضو هیئت امناى دانشگاه امام صادق(ع) عضو هیئت امناى مجمع جهانى علوم اسلامى طلاّب غیرایرانى ، عضو هیئت علمى و برنامه ریزى مجمع جهانى علوم اسلامى بودم و در جامعهء مدرّسین حوزهء علمیّهء قم كه یك نهاد علمى ـ سیاسى است ، چه قبل از پیروزى انقلاب و چه بعد از آن ، همواره یك عضو فعّال بوده ام . مدّت ها به عنوان دبیر و گاهى به عنوان نایب رئیس به قدر وسع و توانایى انجام وظیفه مى كردم و نیز مسئول بخش فرهنگى این نهاد بودم .

در طول فعّالیّت هاى سیاسى ، اجتماعى ، چه در جامعهء مدرّسین یا غیر آن ، همواره فردى آزاد و معتدل بوده ام و سعى كرده ام از مرز حق تجاوز نكنم ، از افراط و تفریطها و گروه گرایى ها و جناح بازى ها خوددارى كرده ام . در تعریف و تمجید یا انتقاد از شخصیّت هاى روحانى و سیاسى نیز سعى كرده ام از مرز حق تجاوز نكنم .

از اردیبهشت 1371 به دستور مقام معظّم رهبرى آیة الله خامنه اى ـ مدّظلّه العالى ـ به امامت جمعه شهر قم منصوب شدم و به اتفاق آیة الله مشكینى و آیة الله جوادى آملى ، هر سه هفته یك مرتبه ، به نوبت نماز جمعه قم را اقامه مى كنیم كه بعد از ارتحال آیة الله مشكینى(قدس سره) با انتصاب آیةالله استادى به امامت جمعه قم ، همین نوبت ادامه دارد. در مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز عضویّت دارم.

 

آثار علمى

1. آشنایى با اسلام ؛

2. همه باید بدانند؛

3. آموزش دین (چهار جلد)؛

4. تعلیمات دینى مدارس دوره ابتدایى و راهنمایى (هفت جلد).

5. در كنفرانس ها؛

6. دروس من الثقافة الاسلامیة ؛

7. خداشناسى ؛

 

8. پیامبرى و پیامبر اسلام ؛

9. وحى در ادیان آسمانى ؛

10. بررسى مسائل كلى امامت ؛

11. الگوهاى فضیلت ؛

12. دادگستر جهان ؛

13. امامت ؛

14. معاد در قرآن ؛

15. اسلام و تعلیم و تربیت ؛

16. خودسازى ؛

17. آیین  همسردارى ؛

18آیین  تربیت ؛

19. بانوى نمونه اسلام ؛

20. آشنایى با وظائف و حقوق زن ؛

21. جوان و همسر گزینى ؛ [1]

 

 


کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است