در
بازدید : 128834      تاریخ درج : 1390/2/8
Skip Navigation Links.
Expand خانوادهخانواده
دوران تحصیل تا مرجعیت
اساتید
شاگردان
آثار و تالیفات
رحلت
كمالات اخلاقی
Expand دیدگاه هادیدگاه ها
Expand در كلام دیگراندر كلام دیگران
Collapse در كلام مطهردر كلام مطهر
Expand مباحث علمیمباحث علمی
 

این داستان الآن یادم آمد، خوب است برایتان عرض كنم. من هشت سال نزد مرحوم آقاى بروجردى (اعلى‏اللَّه مقامه) درس خوانده بودم و حقیقتا به شخص ایشان خیلى اعتقاد داشتم و واقعا او را یك مرد روحانى مى‏دانستم. البته اینكه افرادى (از جمله خود من) به دستگاه ایشان انتقاد داشتند، به جاى خود، اما من به شخص این مرد معتقد بودم، یعنى او را یك مرد روحانى واقعى و كاملا مؤمن و معتقد و خداترس مى‏دیدم. نقل مى‏كنند در همین كسالت قلبى كه منتهى به فوت ایشان شد- ظاهرا سه چهار روز هم بیشتر طول نكشید- یك روزى ایشان خیلى متأثر بود و گفت كه من خیلى ناراحتم از اینكه كارى نكرده‏ام و مى‏روم. [اطرافیان ایشان مى‏گویند] اى آقا! شما چه مى‏فرمایید؟! شما الحمدللَّه این‏همه توفیق پیدا كردید، این‏همه خدمتها كه شما كردید كى [كرده‏]؟! اى كاش ما هم مثل شما بودیم، شما كه الحمدللَّه كارهایى كه كردید خیلى درخشان است ایشان به این حرفها اعتنا نكرد و در جواب آنها این جمله را- كه حدیث است- گفت: خَلِّصِ الْعَمَلَ فَانَّ النّاقِدَ بَصیرٌ بَصیرٌ  یعنى عمل را خالص بگردان كه آن كه نقد مى‏كند و عمل را در محك مى‏گذارد، خیلى آگاه و بیناست و از زیر نظر او كوچكترین عمل مغشوشى بیرون نمى‏رود. یعنى چه مى‏گویید كه ما كار كردیم؟! از كجا معلوم كه این عملهاى ما واقعا خلوص داشته باشد؟! براى خدا بودنش را از كجا تأمین مى‏كنید؟!

 

 منبع : مجموعه‏آثاراستادشهیدمطهرى    ج‏4  ص  533   

 

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است