در
بازدید : 128777      تاریخ درج : 1390/2/8
Skip Navigation Links.
Expand خانوادهخانواده
دوران تحصیل تا مرجعیت
اساتید
شاگردان
آثار و تالیفات
رحلت
كمالات اخلاقی
Expand دیدگاه هادیدگاه ها
Expand در كلام دیگراندر كلام دیگران
Collapse در كلام مطهردر كلام مطهر
Expand مباحث علمیمباحث علمی
 

یك عده اساساً بكلى تاریخ را بى‏ارزش مى‏دانند از باب اینكه مى‏گویند: انسان هیچ وقت نمى‏تواند خودش را از تعصبات و جانبداریها و عقده‏ها و كینه‏ها تخلیه كند. همه تاریخها را انسانهایى نوشته‏اند كه مى‏خواسته‏اند منظور خاص خودشان را در لباس تاریخ بنویسند. بعضى از آنها اساساً جعل مى‏كردند و دروغ مى‏گفتند. اینها افرادى بودند كه در دربار سلاطین و پادشاهان بودند؛ همیشه به گونه‏اى وقایع را مى‏نوشتند كه مطابق میل دل آنها باشد؛ و حتى مورخینى كه انسان از آنها انتظار ندارد، این‏جور چیزها از آنان دیده مى‏شود. مثلًا صاحب ناسخ التواریخ تا حدى كه سراغ داریم مرد متدیّنى بوده، اما تاریخش زیاد اعتبار ندارد چون یكتنه بوده و كار دیگر هم داشته و این همه تاریخ نویسى كار یك نفر نیست كه بخواهد تاریخ دنیا را بنویسد. ولى باز هم شاید معتبرترین تاریخى كه او از نظر خودش نوشته تاریخهاى دور است. تاریخ زمان خودش را هم نوشته (تاریخ قاجاریه) اما هیچ اعتبار ندارد. چون معاصر با پادشاهان قاجار بوده تاریخ را طورى نوشته كه مطابق میل آنها بوده است. فتحعلى شاه از آن طرف، شهرهاى ایران را از دست مى‏داد، او مى‏گوید: «در ذكر جهانگشایى خاقان فتحعلى شاه». كدام جهانگشایى؟! درباره امیركبیر كه ناصرالدین شاه او را مى‏كشد، مى‏گوید به فلان بیمارى مبتلا شد، شكمش آماس كرد و مرد؛ نمى‏نویسد كه امیركبیر را كشتند.

البته مسئله دیگرى هست و آن این است كه آیا حقیقت تاریخى براى همیشه قابل كتمان است؟

و یا اینكه نه، حقیقت بالاخره خود را ظاهر مى‏كند ولو به‏طور موقت رویش را بپوشانند؛ بعد از مدتها هر جور باشد خودش خودش را آشكار و ظاهر مى‏كند، به یك شكلى بیرون مى‏آید- كه براى این قضیه، نمونه خیلى زیاد است- و این خود یك اصلى است.

پس درباره مسئله ارزش تاریخ نگارى، گفتیم بسیارى از مورخین كه اصلًا دروغ نویس‏اند و نمى‏شود به آنها اعتماد كرد كه عالماً عامداً حقیقت را كتمان نكرده باشند. تازه تاریخ نویس‏هاى راستگو كه حاضر نبوده‏اند یك كلمه دروغ بنویسند باز هم به علت اینكه تاریخ را براى یك منظور خاص مى‏نوشتند، انتخاب مى‏كردند؛ یعنى حوادثى كه در خارج واقع شده به منزله ماده بوده براى اینكه او به این ماده، صورت و شكل بدهد، هیچ دروغ هم نگفته است. مثلًا اگر شما به آقاى بروجردى ارادت داشته باشید، در زندگى آقاى بروجردى اینقدر نقاط نورانى و خوب هست كه شما مى‏توانید یك كتاب پر بكنید، بعد آقاى بروجردى مى‏شود یك مرد قدّیسى كه سراسرزندگیش همه خیر است و بركت و فضیلت. و اگر شما با آقاى بروجردى بد باشید، حتماً آقاى بروجردى در زندگیش یك نقاط ضعفى هم دارد، مى‏روید از راستها هم انتخاب مى‏كنید، هیچ هم دروغ نمى‏گویید، در طول زندگى هشتاد ساله این مرد شما مى‏توانید یك عده داستان [از این نوع‏] پیدا بكنید، همه هم داستانهاى راست باشد، بعد بگویید این آقاى بروجردى است. در صورتى كه آقاى بروجردى نه این است نه آن، آقاى بروجردى مجموع اینهاست؛ یعنى انسانى است كه هم آن را داشته و هم این را. ولى وقتى شما مى‏خواهید از آقاى بروجردى یك چهره خوب ترسیم كنید آنها را انتخاب مى‏كنید، دروغ هم نگفته‏اید، و وقتى مى‏خواهید از آقاى بروجردى یك چهره بدى رسم كنید، اینها را انتخاب مى‏كنید، دروغ هم نگفته‏اید.

اینهاست كه مى‏گویند تاریخ را بى‏ارزش كرده؛ یعنى شما سراغ هر مورخى در دنیا بروید مى‏بینید كه در یك قضیه، تمام وقایع را آنچنان كه بوده است، اعم از آنچه كه زشت باشد یا زیبا، ننوشته، بلكه انتخاب كرده و این انتخاب برحسب هدفى بوده كه از تاریخ نگارى داشته است.

این جهت است كه مسئله ارزش تاریخ مطرح مى‏شود؛ یعنى تاریخ به معنى تاریخ نگارى، تاریخهاى مكتوب، چقدر قابل اعتماد است و چقدر قابل اعتماد نیست

 

منبع : مجموعه‏آثاراستادشهیدمطهرى    ج‏15 ص   35   

 

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است