در
بازدید : 128849      تاریخ درج : 1390/2/8
Skip Navigation Links.
Expand خانوادهخانواده
دوران تحصیل تا مرجعیت
اساتید
شاگردان
آثار و تالیفات
رحلت
كمالات اخلاقی
Expand دیدگاه هادیدگاه ها
Expand در كلام دیگراندر كلام دیگران
Collapse در كلام مطهردر كلام مطهر
Expand مباحث علمیمباحث علمی
 

در اینجا قضیه‏اى مربوط به مرحوم آیة اللَّه بروجردى به یاد دارم نقل مى‏كنم:

در سالهایى كه در قم بودم یك وقت یكى از خطباى معروف ایران به قم آمد و اتفاقاً دید و بازدید ایشان در حجره بنده بود. در آنجا از ایشان دیدن مى‏شد. یك روز در مدت اقامت ایشان در قم، شخصى در وقت نامناسبى ایشان را به خانه آیة اللَّه بروجردى برده بود. آن موقع یك ساعت قبل از وقت درس ایشان بود و معمولًا ایشان در آن وقت مطالعه مى‏كردند و كسى را نمى‏پذیرفتند. در مى‏زنند و به نوكر مى‏گویند به آقا بگویید فلانى به ملاقات شما آمده است. نوكر پیغام را مى‏رساند و برمى‏گردد و مى‏گوید آقا فرمودند من فعلًا مطالعه دارم، وقت دیگرى تشریف بیاورید. آن شخص محترم هم برگشت و اتفاقاً همان روز به شهر خود مراجعت كرد. همان روز آیة اللَّه بروجردى براى درس آمدند، من را در صحن دیدند و فرمودند: «من بعد از درس براى دیدن فلانى به حجره شما مى‏آیم.» گفتم ایشان رفتند. فرمودند: «پس وقتى ایشان را دیدى بگو: حال من وقتى تو به دیدن من آمدى مانند حال تو بود وقتى مى‏خواهى براى ایراد سخنرانى آماده شوى. من دلم مى‏خواست وقتى با هم ملاقات كنیم كه حواس من جمع باشد و با هم صحبت كنیم و در آن موقع من مطالعه‏ داشتم و مى‏خواستم براى درس بیایم».

پس از مدتى من آن شخص را ملاقات كردم و معذرتخواهى آیة اللَّه بروجردى را ابلاغ كردم، و شنیده بودم كه بعضى از افراد وسوسه كرده بودند و به این مرد محترم گفته بودند: تعمدى در كار بوده كه به تو توهین شود و تو را از در خانه برگردانند. من به آن مرد محترم گفتم:

 «آیة اللَّه بروجردى مى‏خواستند به دیدن شما بیایند و چون مطلع شدند كه شما حركت كردید معذرت خواهى كردند.»

آن مرد جمله‏اى گفت كه براى من جالب بود. گفت: «نه تنها به من یك ذره برنخورد، بلكه خیلى هم خوشحال شدم؛ زیرا ما اروپاییها را مى‏ستاییم كه مردمى صریح هستند و رودرواسیهاى بیجا ندارند. من كه قبلًا از ایشان وقت نگرفته بودم، غفلت كرده در وقت نامناسبى رفته بودم. من از صراحت این مرد خوشم آمد كه گفت حالا من كار دارم. آیا این بهتر بود یا اینكه با ناراحتى مرا مى‏پذیرفت و دائماً در دلش ناراحت بود و با خود مى‏گفت این بلا چه بود كه بر من نازل شد، وقت مرا گرفت و درس مرا خراب كرد؟! من بسیار خوشحال شدم كه در كمال صراحت و رُك گویى مرا نپذیرفت. چقدر خوب است مرجع مسلمین این‏طور صریح باشد»

 

منبع : مجموعه‏آثاراستادشهیدمطهرى    ج‏19ص 472   

 

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است