در
بازدید : 128836      تاریخ درج : 1390/2/8
Skip Navigation Links.
Expand خانوادهخانواده
دوران تحصیل تا مرجعیت
اساتید
شاگردان
آثار و تالیفات
رحلت
كمالات اخلاقی
Expand دیدگاه هادیدگاه ها
Expand در كلام دیگراندر كلام دیگران
Expand در كلام مطهردر كلام مطهر
Collapse مباحث علمیمباحث علمی
 

در ایامى كه ما در قم بودیم، اوایلى كه «رسالة الاسلام» (رساله‏اى كه دارالتقریب منتشر مى‏كند) منتشر مى‏شد، در آن رساله یكى از علماى اهل تسنن در مقاله‏اى این حدیث را به این شكل نقل كرده بود كه پیغمبر فرمود: «انّى تارِكٌ فیكُمُ الثَّقَلَیْنِ كِتابَ اللَّهِ وَ سُنَّتى». مرحوم آیت اللَّه بروجردى كه مردى بود واقعاً و به تمام معنا عالم و روحانى و در این گونه مسائل بسیار عاقلانه فكر مى‏كرد، طلبه فاضلى به نام آقا شیخ قوام وشنوه‏اى را- كه خیلى اهل كتاب و تتبّع بود و نسبتاً مرد خوبى هم هست- راهنمایى كردند كه این حدیث را از كتب اهل تسنن استخراج كند كه شاید در بیش از دویست كتاب از كتب معتبر و مورد اعتماد اهل تسنن نوشته‏اند كه پیغمبر فرمود: انّى تارِكٌ فیكُمُ الثَّقَلَیْنِ كِتابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتى. و این حدیث در مقامات متعدد بوده، چون پیغمبر صلى الله علیه و آله این مطلب را در جاهاى مختلف به همین شكل فرموده است. البته منظور این نیست كه پیغمبر صلى الله علیه و آله حتى یك بار هم نگفته است كه من دو چیز در میان شما مى‏گذارم: كتاب و سنت، چون منافاتى نیست بین‏«كتاب و سنت» و «كتاب و عترت» زیرا عترت براى بیان سنت است. صحبت این نیست كه ما به سنت رجوع كنیم یا به عترت؟ مثل اینكه سنتِ موجودى از پیغمبر داریم و یك عترت در كنار آن؛ یا باید به سنت مراجعه كنیم یا به عترت! بلكه سخن این است كه عترت است كه مبیّن واقعى سنت است و تمام سنت نزد آنهاست. كِتابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتى یعنى شما باید سنت مرا از عترت من تلقى كنید.

علاوه بر این، خود همین كه مى‏گوییم پیغمبر فرمود: انّى تارِكٌ فیكُمُ الثَّقَلَیْنِ كِتابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتى سنت است چون حديث پيغمبر است. منافاتى میان ایندو نیست. تازه اگر در یك جا- كه آن هم قطعى نیست- پیغمبر فرموده باشد: «انّى تارِكٌ فیكُمُ الثَّقَلَیْنِ كِتابَ اللَّهِ وَ سُنَّتى» در چندين جاى ديگر به آن صورت فرموده. اگر در یك كتاب به این صورت نوشته شده، لااقل در دویست كتاب دیگر به آن صورت نوشته شده است.به هر حال آن شخص رساله‏اى در این زمینه تهیه كرد و آن را به دارالتقریب مصر فرستادند.

دارالتقریب هم بى‏انصافى نكرد و همان كتاب را چاپ و پخش كرد چون مستند بود و نمى‏توانستند آن را رد كنند و بگویند چنین چیزى نیست، قابل رد كردن نبود. حالا اگر مرحوم آیت اللَّه بروجردى مى‏خواست مثل دیگران عمل كند، جار و جنجال و هیاهو راه مى‏انداخت كه اینها چه مى‏گویند؟! مى‏خواهند حقوق اهل بیت را از بین ببرند، اینها سوء نیت دارند و ...بنابراین آن روح اصلى امامت این است كه اسلام كه دینى است جامع و كلى و پرفروغ، آیا بیان آن همان مقدارى است كه در قرآن اصول و كلیاتش ذكر شده و در كلمات پیغمبر اكرم- كه خود اهل تسنن هم روایت كرده‏اند- توضیحاتش بیان گردیده است؟ هرچه اسلام بود، همین بود؟

البته نازل شدن اسلام بر پیغمبر تمام شد ولى آیا اسلامِ بیان شده همان بود؟ [تمام اسلامِ نازل شده بود؟] یا اینكه بعد از پیغمبر صلى الله علیه و آله اسلام نازل‏شده بر ایشان كه هنوز خیلى از مسائل آن از باب اینكه باید حاجت پیش بیاید، زمان بگذرد و تدریجاً بیان شود بیان نشده بود، نزد على علیه السلام بود كه ایشان مى‏بایست براى مردم بیان كند. در این صورت همین حدیث «كِتابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتى» عصمت را هم بیان مى‏كند زیرا پیغمبر مى‏فرماید دین را از این دو منبع بگیرید. همان طور كه قرآن معصوم است یعنى در آن خطا وجود ندارد، آن دیگرى هم معصوم است. محال است كه پیغمبر به این قاطعیت بگوید بعد از من دین را از فلان شخص بگیرید ولى آن شخص برخى از سخنانش اشتباه باشد

 

 منبع : مجموعه‏آثاراستادشهیدمطهرى    ج‏4    730   

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است