در
بازدید : 51935      تاریخ درج : 1390/3/25
 

آیة الله مرحوم حاج شیخ مرتضى حائرى قَدّس الله سرَّه در جلسه دیدار و ملاقات با ایشان در مشهد مقدّس... بیان فرمودند: آیة الله حاج شیخ آقا بزرگ اراكى كه مردى پیر و قریب به نود سال دارد و فعلًا در قید حیات و در اراك از علماى برجسته است (اخوى بزرگ آیة الله حاج شیخ مجتبى اراكى كه در قم ساكن بوده و از رفقاى صمیمى مى‏باشند؛ و در صدق گفتار و كلام هر دو برادر هیچ جاى شبهه و تردید نیست) براى من حكایت كرد آقاى حاج شیخ آقا بزرگ كه: عیال من قبل از ازدواج در سنّ جوانى مبتلا به چشم درد شدید می گردد كه مدّتها در اراك و همدان معالجه مى‏كنند و هیچ مثمر ثمر واقع نشده و اطبّاء از بهبود آن مأیوس می گردند و إعلام عدم قدرت بر معالجه مى‏كنند. چشم‏ها روز بروز رو به كورى می رود بطوریكه دختر در آستانه فقدان بینائى قرار میگیرد.

پدر و مادر پریشان شده و چون شنیده بودند اگر كسى چهل روز در مشهد مقدّس به عنوان زیارت و قضاء حاجت اقامت نماید حاجتش را بر مى‏آورند، دختر را با خود به ارض اقدس مشهد حركت داده و به قصد اقامت یك اربعین سكنى مى‏گزینند؛ و پیوسته به حال اضطرار و التجاء بوده و راه تضرّع و استكانت مى‏پیمایند.

اتّفاقاً چشم دختر علاوه بر آنكه هیچ اثرى از بهبودى در آن مشاهده نمى‏شود، رفته رفته رو به نقصان بوده و دیگر از تشرّف به حرم مطهّر هم مى‏مانند، و فقط در منزل روزها را میگذرانند؛ تا تقریباً چند روز به انتهاى اربعین مانده بود، پدر و مادر بسیار گرفته و ملول و با حال ضَجْرت و انفعال میگویند: وا أسَفا! اربعین هم بسر آمد و نتیجه‏اى عائد نگشت.

در یكى دو روز آخر كه مشغول جمع آورى اسباب و اثاثیّه بوده و آماده براى حركت بودند، ناگهان از سقف اطاق یك چیز مختصرى مى‏افتد مانند گچ یا فضله پرنده و شبه آن؛ و به دل آنها چنین الهام میشود كه این داروى چشم‏ فرزند است. فوراً آنرا كوبیده و با آب مخلوط مى‏كنند و به چشم‏ها میریزند و چشم‏ها شفا مى‏یابد كَأن لَم یَكُن شَیئًا مَذْكورًا.

و چند روز دیگر را با دختر به حرم مطهّر مشرف مى‏شوند براى زیارت، و سپس بار سفر بسته و به سمت اراك مراجعت مى‏نمایند.[1]

 

 

 

 

 

 

 

 

 



[1] . روح مجرد، ص: 277 تا ص: 279

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است