در
بازدید : 78480      تاریخ درج : 1390/3/25
 

جرم و گناه حسین بن منصور حلّاج، كشف اسرار بود

یكى از عالى‏ترین ثمره استاد همین است كه شاگرد را خودسر و یله نمى‏گذارد؛ و محال است با تحقّق معانى عالیه عرفانیه در شاگرد، این نحوه از كلمات از او صادر شود. حسین منصور حلّاج استاد نداشت؛ و همین موجب خطرات براى وى شد.

نظیر این معنى را باباطاهر عریان میگوید:

         به هر ألْفى ألِف قَدّى برآیو             ألِف قَدُّم كه در ألْف آمَدُسْتُم‏

و سعدى شیرازى نه از راه توحید و عرفان، بلكه از جهت ادّعاى علوّ أدبیات و بلاغت خود میگوید:

          هر كس به زمانِ خویشتن بود             من سعدى آخر الزَّمانم‏

حضرت آقا حاج سید هاشم، طریقه حلّاج را ردّ می كردند و می فرمودند: در آنچه از او نقل شده مطالبى است كه دلالت بر نقصان او دارد. از صدر اسلام تا كنون كسى به جامعیت مرحوم آقا (قاضى) نیامده است. و ابداً از ایشان و یا احدى از شاگردانشان این گونه مطالب دیده نشد.

مرحوم آقا روزى به من گفتند: سید هاشم! سرّ را فاش مكن كه گرفتار مى‏شوى! روزى می رسد كه از اطراف و أكناف بیایند و عتبه درت را ببوسند.

می فرمودند: من در تمام مدّت عمر یكبار آنهم در حقیقت بواسطه محذور و حیا سرّى را فاش كردم و تا بحال كه دهها سال است از آن میگذرد گرفتار آنم.

منصور حلّاج اصل مطالبش همان مطالب سائر عرفاست و چیز دگرى ندارد؛ امّا چون فاش كننده اسرار إلهى بود، خلقى را به فتنه و فساد انداخت و سَرش را بالاى چوبه دار برد.[i]

 

 



[i] . روح مجرد، ص: 462

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است