در
بازدید : 77090      تاریخ درج : 1390/3/25
 

ولایت اهل بیت(ع)، بزرگترین نعمت

« بزرگترین و مهم ترین نعمت و رحمت الهی برای موجودات نعمت ولایت است؛ نعمت ولایت ولات علیهم السلام:

« ثم لتسئلن یومئذ عن النعیم: روز قیامت از نعمتهای داده شد از جانب خدا از همه شما می پرسند. سوره تكاثر آیه 8 ».

در این آیه، نعمتی كه مورد مؤاخذه و سؤال است، نعمت ولایت است، سؤال از نعمت ولایت است كه حق این نعمت ادا شده است یا نه. ولایت مورد توجه حق و پیغمبر خدا است.

پیغمبر خدا از روز اول به این مسأله كه قدرت مسلمین باید در دست رجل الهی باشد و مرد الهی باید اسلام را پیاده كند، اهتمام داشت. مسأله خلافت مولی علی علیه السلام برای این است كه احكام شرع و قوانین اسلامی باید به دست مرد الهی اجرا شود... تمام حوادث كه از مبدا تاریخ اسلام تا امروز، متوجه مسلمین شده است، برای این است كه حكومت به دست رجل الهی نبوده است.

نعمت ولایت بر منافقین و بر چپ و راست و شرق و غرب هم رحمت است و یكی از فواید آن، این است كه در وجود، آرامش ایجاد می كند.

آن قدر كه اهتمام به ولایت هست، به نماز نیست. سفارشهای پیامبر به اهل بیت به مصلحت اجتماع بوده است، نه اینكه پیامبر رعایت اهل بیت را كرده باشد. »

 

حقیقتِ ولایت معصومین علیهم السلام

« حال كه رحمت و نعمت ولایت نصیب ما شده است، باید آن را تقویت كنیم. نیروی ولایت است كه نیروهای شیطانی را از بین می برد و تا نیروهای شیطانی از بین نرود، حكومت برقرار نمی شود.

فقط حركت و قدرت ولایی است كه می تواند قدرتهای شیطانی شرق و غرب را نابود كند، در حكومت اسلامی حیوانات هم استفاده می كنند. اسلام حتی در برخورد با نباتات و اشجار هم آداب دارد.

آداب اسلام، سلطه گری و غارتگری نیست. روش اسلام عدالت اجتماعی است، لكن هنوز آن طور روشن نیست.

بالاخره یك روز باید مرد الهی در این جهان حكومت كند و شما آثار حكومت الهی را مشاهده كنید. تمام قدرتها باید جمع شوند و قدرت ولایی را تأیید كنند تا همه قدرتهای شیطانی نابود شوند.

و این معنایی است كه پیغمبر خدا از اول به آن اهتمام داشت. پیغمبر خدا و ائمه و اولیاء، كار خود را كردند؛ لكن اجتماع نتوانست قدرت الهی را حس كند. مردان الهی و حق پرست، باید این حكومت را به دست گیرند، تا بشر تكامل پیدا كند. مبدأ هر كمال علم و دانش است، مبدأ هر سعادت علم و دانش است. باید از این مبدأ حركت كرد، تا انسان شناس و خداشناس شد. باید دستگاه خدا را فهمید و با آن آشنا شد. خلیفة الله كسی است كه صفات و علم و كارهایش خدایی باشد.

اینها در دنیا قابل تصور نیستند. اهل بیت عصمت و طهارت، دوازده امام، مولی علی علیه السلام، پیامبر خدا صلی الله علیه آله و سلم، حضرت زهرا علیها السلام، این گونه هستند.

جهان مثل اینها ندارد و ان شاء الله موفق باشید و بدانید تمام این مجالس هم از بركات اینها است، كلمات مال اینها است. آثار مال اینها است. همین مجلس هم از آثار پیامبر خداست. اگر پیامبر خدا نبود، این مجالس هم نبود. اگر حیاتی در آفرینش هست، حیات پیغمبر خداست. همه به بركت حیاتِ پیغمبر خداست. بدانند كه پیغمبر خدا به گردن همه اجتماع، به گردن جن و انس و ملائكه تا روز قیامت دارای حق است.

اگر الان در تمام كره زمین چهار نفر اهل صلاح باشند، از بركات پیامبر خداست؛ خودشان اهل صلاح نشده اند، بلكه زحمات پیامبر خدا آنها را اهل صلاح كرده است. این طور انسانهایی نیز داریم كه نوریت آنها تا قیامت می تواند آتش ها را خاموش كند. در زمان ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف روشن می شود كه این اعتراض ملائكه بی جاست. »

« تمام این انوار مقدس، جارح حجابهای ظلمت و حجابهای بی عدالتی و ظلم هستند. انواری كه الان در جهان بشریت هست از بركات اهل بیت عصمت است. همان طور كه نور شمس، شكافنده تاریكی شب است، انوار الهی هم شكافنده ظلمتهای حكومتهای طاغوتی هستند.

به وسیله این انوار، ظلمتهای جهل و حجابهای قلب برطرف و محو می شود. حجاب قلب را باید با برنامه اسلام، با علوم و معارف اسلام، با فقه اسلامی و با اخلاق و آداب و معاشرتهای اسلامی برطرف كرد. »

 

خلیفه الهی تنها از جانب خداست

« كسی دیگر قدرت ندارد و نمی تواند امام ساز، نبی ساز و خلیفة الله ساز باشد. خلیفة الله كسی است كه به حسب اسلاف و ارحام طیب و طاهر باشد. آباء و امهات و اجداد او به غزارات دنیا آلودگی پیدا نكرده باشند.

خلیفه الله كسی است كه مثل عیسی بن مریم در طفولیت می گوید:

« انی عبد الله آتانی الكتاب و جعلنی نبیا:

من بنده خدایم، خدا به من كتاب داده و مرا پیغمبر نموده است. »

من بنده خدا هستم، مطیع هستم، مطیع هوا و هوس نیستم، جعل امامت و خلافت، از مجعولات حق است، از مجعولات الهی است.

این مثل حركت منظومه شمسی است؛ كسی قدرت ندارد نظام شمسی را ایجاد كند. حركت آنها را به گونه ای تنظیم كند كه گیاهان زنده شوند، انسانها و حیوانات حركت كنند.

« سخّر لكم الشمس والقمر » آفتاب و ماه را مُسخر دست شما كردیم. خلیفة الله نیز این چنین است. جاعل نمونه صفات حق تعالی خود حق تعالی است.

علی علیه السلام می فرمایند:

« و لقد قرن الله به صلی الله علیه و آله من لدن ان كان فطیماً اعظم ملك من ملائكته یسلك به طریق المكارم:

خداوند بزرگترین فرشته از فرشتگان خود را مأمور ساخت تا از همان وقتی كه حضرتش را از شیر گرفتند، شب و روز او را به راههای اخلاق كریمه و صفات پسندیده رهنمون سازد. »

از وقتی كه پیامبر خدا را از شیر گرفتند، دستگاه خدا مواظب او بوده است. موسی باید در خانه فرعون تربیت شود؛ ولی تربیت الهی. فرعون با آن درندگی باید در برابر موسی رام باشد و این غیر از قدرت الهی قدرت دیگری نیست، هزاران بی گناه نابود می شود تا موسی پیدا نشود، ولی موسی در خانه فرعون تربیت می شود.

خلیفة الله این چنین نماینده ای است. باید مالك هوی و هوس خود و مالك نفس خود باشد. مالكیتی كه موسی می گوید: « لا املك الا نفسی و اخی »؛ از همه جمعیت بنی اسرائیل فقط مالك دو چیز شدم: مالك نفس خودم و مالك برادرم.

مالكیتی كه علی علیه السلام به مالك می گوید: « فأملك هواك» ... پس جاعل و سازنده نماینده خدا خود خداست، شما نمی توانید خلیفه الهی جعل كنید. اگر قدرت و حكمت و علم و صبر الهی نباشد، او در برابر كودتاها و توطئه ها مضطرب می شود. این چنین نیرویی باید از جانب خدا در او باشد.

اضطراب را باید خدا حفظ كند. سكونت و آرامش مال خدا است. فقط خدا می تواند حافظ باشد. »

« خلیفة الله و نماینده حق باید در برابر توطئه های شیطانی آرامش داشته باشد، سكون خود را از دست ندهد، اضطراب پیدا نكند. مثل ما نباشد كه اگر همسایه در مورد ما سوء نیت دارد، تا صبح خوابمان نبرد. خلیفه الله در برابر حزب شیطان، آرامش و قدرت و علم می خواهد و غیر خدا نمی تواند چنین موجودی را بسازد. شما اگر خیلی زرنگ هستید غیبتها را تعطیل كنید.

تهمتها و فحشها و دروغها را تعطیل كنید، اگر این چنین كردید، تازه یك نصف آدمی می شوید، به حساب حال خودتان. نمی توانید خلیفة الله بسازید. »

 

اهل بیت(ع)، در مرتبه اعلای طهارت

« تطهیر در آیه:

« انما یرید الله لیذهب عنكم الرجس اهل البیت و یطهركم تطهیراً »

تطهیر از رذائل است و با تطهیر از اعیان نجس (عین نجاسات)، خیلی فاصله دارد، انسان در تطهیر از اعیان نجس، ظرف چند دقیقه می تواند سرتا پای بدن نجس را با آب تطهیر كند، ولی در تطهیر از رذائل، انسان پنجاه سال هم زحمت بكشد، معلوم نیست موفق به آن شود.

لذا باید گفت: مورد این آیه، اهل بیت عصمت و طهارت هستند و كسی جز اهل بیت رتبَه اعلای طهارت را ندارد. »

 

شؤون ولایت الهی

« اصل و مرتبه ولایت، مقام اجرای احكام الهی است و مرتبه نبوت، مرتبه تشریع احكام الهی است. مرحله اجرای احكام به مراتب دشوارتر و بزرگ تر از مسئله تشریع است.

بنابراین، شاید مجرد ولایت، مقامش از مجرد نبوت اعلا و افضل است؛ چون مشكلاتی كه ولی دارد در نبوت محض نیست. پیامبر اسلام، بین نبوت و ولایت جمع كرده است. مرحله نبوت، مرحله تشریع و قانون گذاری در اجتماع، در ابعاد مختلف معارف اسلام، توحید، طهارت از شرك، اخلاق و فقه اسلام است. ولی مرتبه ولایت، اجرای احكام است.

مقابله با تهاجمات شرق و غرب همه مربوط به جهت ولایی است؛ چون برنامه اسلام و شؤون ولایت، حفظ حقوق و اقامه حدود و حاكمیت عدالت است.

مبدأ ولایت، جهات الهی است. و مبدأ غارتگری های شرق و غرب، فساد اخلاقی و سیاست مبتذل آنها، همه از جهات شیطانی است. همه اصلاحات امت، اعم از اصلاحات اجتماعی، فرهنگی، صناعی، اصلاحات شهرها و رفع دشمنان، همه از شؤون ولایت است. و در نهایت همه مشكلات باید با بركت ولی عصر- صلوات الله و سلامه علیه - حل شود. »

 

عترت پیامبر(ص)، مفسران حقیقی قرآن

« كتاب به تنهایی ضامن جلوگیری از حوادث ناگوار در جامعه مسلمین نیست. بعد از رحلت پیامبر گرامی صلی الله علیه آله و سلم با وجود كتاب آن حوادث رخ داد. كتاب احتیاج به صاحب و مفسّر و متولی دارد و این عترت پیامبر بودند كه صاحبان و مفسران كتاب خدا محسوب می شدند.

فهم كتاب از خصایص عترت و مقام ولایت است. فهم كتاب خدا، فهم لغات و عبارات نیست، فهم جنبه ادبی جملات نیست. درك حقیقت كتاب، مخصوص صاحبان كتاب؛ یعنی وُلات {جمع ولی} معصوم است؛ نه كسانی كه صرفاً جنبه ادبی می دانند، یا آشنا به اصطلاحات علمی هستند، فهم كتاب نزد مقام ولایت با قدرت تفكر نیست؛ بلكه به نورانیت است. استدلالات و سخنان ائمه علیهم السلام از سنخ استدلالات و حرفهای متفكران و اندیشمندان نیست. نور و رشد و كمال محض است. »

متصدی روضه خوانی حسینیه آقا نقل می كند:

روزی آقا از من پرسید در منبریها سادات هم هستند؟ گفتم: بله، فرمود:

« به سادات از منبریها مبلغ پانصد تومان اضافه بدهید. آنها انتساب ولادتی به پیامبر صلی الله علیه آله و سلم دارند و حضرت دوست دارد در امر دنیا هم فرزندانش شاخص باشند. »

 

مقام امام حسین علیه السلام

« این است كه مقام زائر قبر حسین علیه السلام از مقام زائر خانه خدا بالاتر است. شاید میلیاردها نفر برای زیارت خانه خدا بروند و در آنها یك حسین بن علی نباشد.

زائر حسین علیه السلام باید چنین مقامی داشته باشد كه مقامش حتی از زائر حج بیشتر است. این گزافه نیست، روی حسابهای دقیق است. باید اجابت دعا زیر قبّه او و امامت در ذریه اش باشد. اینها تبلیغات نیست. بروید ببینید كسانی را كه از تربت حسین علیه السلام شفا دیده اند.

گرچه اطبا می گویند: خاك برای انسان مضر است، ولی خاك قبر حضرت ابا عبدالله علیه السلام كه مجاور مدفن حضرت است روی هر جراحتی كه ریخته اند، التیام پیدا كرده است. شاید این خصوصیت مربوط به حضرت ابا عبدالله علیه السلام است. مال پیامبر خدا هم نیست، وصفی كه حضرت داشته است مختص خود او بوده است.

و این در عوض از قتلی است كه خدا برای او قرار داد. ائمه مبین كتاب خدایند و مجری آنند و كتاب به تنهایی ضامن جلوگیری از حوادث نیست. و امام حسین علیه السلام برای اجرای قوانین اسلام سرمایه گذاری كرد. لذا به مختصاتی نائل آمد. »

 

اهمیتِ تولی و تبری

« عقل آن است كه تو را از آتش نجات دهد. خدای تعالی شما را با بصیرت عقلی نورانی كند. همان نوری كه قرآن می فرماید:

« الله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الی النور »

این نور را خاموش نكنید. كلید این نور در دست شماست. اگر این نور خاموش شود بی نور هستید.

كلید این نور این است كه معصیت خدا را نكنید. توطئه نكنید، این زرنگی ها را كنار بگذارید، اینها نازرنگی است. اگر زرنگ هستید در دستگاه خدا زرنگ باشید. زرنگ آن بود كه به اراده و مشیت او خدا شمس را بازگرداند، كسی كه شمس و قمر در اختیار او بوده است. »

روزی در خدمتش سخن از افرادی شد كه در حوزه و سر سفره امام زمان و ائمه علیهم السلام نشسته اند و شاگردی امام صادق علیه السّلام را مدعی هستند ولی در جنبه تولائی و تبرّائی بی تفاوتند.

گاهی از زبان و قلم آنها مطالبی شنیده و دیده می شود كه سستی آنها را در این دو فرع از فروع اسلامی می رساند. از آقا پرسیده شد جهت آن چیست و چرا باید چنین باشد، آقا سر را به زیر انداخت، و پس از فكر كوتاهی سر را بلند كرد و با ناراحتی فرمود:

« كاشف از سوء سریره است، این نشان آن است كه باطن آنها خراب است. »

 

امضاء حضرت فاطمه(س) ممضی است

در عشق و ارادت به مادرشان حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها می فرمود:

« مادر ما فوق العادگی دارد. »

و در مقام آن حضرت نزد خدا و پیامبر و ائمه علیهم السلام می فرمود:

« ما می دانیم هر چه را حضرت فاطمه علیها السلام امضا كند از نظر پیامبر و ائمه علیهم السّلام، امضا شده است كه هیچ حرفی روی آن نیست. »

ایشان طعم توسل به حضرت فاطمه علیها السلام مادرشان را چشیده بودند كه چنین می فرمودند.

 

خدمتگذار امام رضا علیه السّلام

آقا زاده ایشان می گفت:

« روزی آقا پولی را خواست به فردی بدهد. من تمایل نداشتم، آقا فرمود:

« تو در این امور دخالت نكن، اینها وجوهی است كه امام رضا علیه السلام خود حواله می دهد و می فرماید به كی بده. ما هم دستور امام را اجرا می كنیم. »

 

هزینه زیارت

باز فرزند ایشان می گفت:

« آقا پولی را داد به من و فرمود: « برو بده به فلانی. »

من خیلی زورم می آمد و آقا اصرار می كرد كه برو. رفتم پول را به او دادم و برگشتم. روز دیگر دیدم ساك و چمدان خود را بسته و عازم مشهد بود. معلوم شد آن پول، مخارج سفر زیارت امام رضا علیه السلام بود كه آقا برای او فرستاد. »

 

 

اسماء الحسنای حق

« جمیع ماسوی{غیر} الله، حقند. همه از آثار وجود واجب است، در بین اسماء حق انبیاء، اولیاء، ولات و صلحا، اسماء حسنای حقند، اسماء كامل حقند، اینها علاوه بر اینكه از وجود باری تعالی خبر می دهند، از صفات، حكمت و رأفت حق تعالی نیز خبر می دهند. علوم اینها علوم الهی است، قدرتشان قدرت الهی است، شفقتشان شفقت الهی است، حكمتشان حكمت الهی است.

علوم طبقه انبیاء و اولیاء در هدایت بشر صرف می شود؛ چنان كه این چنین كرده اند. آنها علومشان صرف ماده نمی شود. آنها نیازی به مادیات ندارند. كسی كه احیاء موتی می كند به بندگان خدا حاجت ندارد. بندگان خدا به او احتیاج دارند.

لذا علم این طبقه صرف هدایت بشر می شود. بشر هم روی افكار ناقصش می گوید: ما با آنها چه فرقی داریم؟ آنها می خواهند بر ما آقایی كنند. باید گفت كسی كه سیادت بر شمس و قمر دارد، سیادت بر جمیع عوالم دارد، به این بشر احتیاجی ندارد. ولی بشر به حسب افكار خودش این طور قضاوت می كند. »

 

حقیقتِ ولایت فقیه

روزی فرمودند:

« آقایان آمده بودند برای دیدن ما و اظهار داشتند كتاب ولایت فقیه نوشته ایم. ما گفتیم ولایت خواندنی و نوشتنی نیست، دادنی است، و آنها تصدیق كردند. »

در بیانی فرمودند:

« نعمت ولایت از بزرگترین رحمتها و نعمتهای الهی است. همین نعمت ولایت است كه مورد سؤال است. ولایت ضامن اجرایی اسلام در اصول و فروع است. به قدرت ولایت رجل الهی است كه تمام حكومتهای شیطانی از هم فرو می پاشد. به قدرت ولایت رجل الهی است كه تمام دستگاههای اجرایی حكومت اعم از قضاوت، تعلیم و تربیت، روحانیت، اقتصاد و سیاست جهت الهی پیدا می كند؛ چون در رأس كار، مرد الهی است. اصل اوست و فروع تابع او هستند. »

 

سرانجام مخالفت با ولایت فقیه

« باید توجه داشته باشیم كه مخالفت با ولایت فقیه كار ساده ای نیست. هنگامی كه میرزای شیرازی بزرگ، مبارزه با دولت انگلستان را از طریق تحریم تنباكو آغاز كرد، یك روحانی با او مخالفت كرد و میرزا با شنیدن مخالفت او، وی را نفرین كرد.

همان نفرین باعث شد كه نسل او از سلك روحانیت محروم شوند. پسر جوانش جوانمرگ شد و حسرت داشتن فرزند عالم به دل او ماند. »

 

ملائكه الهی و عزادران امام حسین علیه السلام

یكی از آقایان محترم و مورد وثوق از قول آقا می گفت:

« سالی در ایام محرم تبریز بودم. دسته عزاداری می آمد و عزاداران به شدت خود را می زدند و بی حال می شدند. آقا فرمود:

« ما می دیدیم هر یك از عزاداران كه بی حال می شد دو ملك زیر بازوی او را می گرفت و او را كمك می كرد. »

 

 

ارتباط با اهل بیت علیهم السلام

آیت الله بهاء الدینی در این مورد می فرمودند:

« قبل از بلوغ با اینكه در تحصیلات ادبی مورد تحسین حاج شیخ {عبد الكریم حائری، موسس حوزه} واقع شدیم، به كلمات ائمه علیهم السلام نظر داشتیم. خیلی بیچاره ی حضرت امیر علیه السلام بودم، بیچاره ی محبت به ایشان و حبّ ایشان و فرمایشات ایشان.

اینها از كجا به ما القاء شده بود؟ نمی دانم. البته پدر ما هم مرد خیلی پاكی بود. پدر ما محال بود درس كلك یاد بگیرد. »

می فرمودند:

« انسان از راه عبودیت و پیروی از اهلبیت علیهم السلام می تواند خیلی از مطالب را درك كند. شیطان مانع از این است كه آدم مراتب كاملی را داشته باشد، باید به همین سر و صداها بسازد. بله آدم می تواند درك كند، ولی خوب مشكلاتی هم دارد. »

می فرمودند:

« اینكه بعضی درس می خوانند و زحمت می كشند ولی نورانیتی ندارند، منشأش این است كه اهلیت ندارند. »

« العلم نور یقذفه الله فی قلب من یشاء: علم، نوری است كه خداوند آنرا در قلب هر كسی كه بخواهد قرار می دهد. »

آقای حیدری كاشانی نقل می كند:

در ماههای آخری كه در بیمارستان خدمت استاد بزرگوارم بودم، روزی از پنجره اطاق به بیرون نگاهی انداخت و با بی حالی فرمود:

« نفس كشیدن مردان خدا برای همه عالم مفید است. »

و در بیانی دیگر فرمود:

« البته با ارتباط با آنها است ( یعنی ائمه علیهم السلام ) كه این اثرها ایجاد می شود.

امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید: من نقطه تحت بای بسم الله هستم.

آقا فرمود:

باء برای الصاق است، و باء الصاق كارها رو به راه می شود. »

« هر كجا جای پای عرفان و شناخت می بینید، بدانید با اهلبیت پیامبر صلی الله علیه آله و سلم بوده است چون بدون ارتباط با آنها عرفان دروغ است. هر چه هست از ناحیه آنها است.

جای دیگر خبری نیست. و اگر افرادی هم معروفند كه شیعه نیستند ولی ما از آنها دید خوبی می بینیم كه با اوضاع آشنا هستند، بدانید آنها شیعه بودند. تقیه می كردند و ابراز تشیع نمی كردند. یا جهات دیگری در كار بوده كه ما نمی دانیم. »

گاهی كه سادات برای مشكلی مراجعه می كردند می فرمود:

« متوسل به اجدادت بشو! همه كارها دست آنهاست. هر كاری بخوان بكنن می تونن. »

و بعد می فرمود:

« شما دیگه چرا، همه عالم محتاج اجدادتان هستند. »

 

خرج كردن برای اهل بیت علیهم السلام

می فرمودند:

« همه چیز دست آنها است و مال آنها، لذا مال خودشان را چه بهتر در راه خودشان صرف كنیم. »

لذا برای خرج سهم امام علیه السلام جهت مجالس ائمه(ع) بارها می فرمود:

« ما در خیلی جاها دستمان می لرزید برای مصرف بیت المال (سهم امام علیه السلام). اما در خرج كردن برای مجالس ائمه در سوگواریها و اعیاد هیچ گیری نداریم.

مال خودشان است، مصرف خودشان می شود و آنها به روضه خوانهای خودشان نظر خاصی دارند. »

 

ضرر سیگار و لطف امام رضا علیه السلام

آقا می فرمودند:

« در جوانی به سیگار مبتلا شدم، گرچه حضرت رضا علیه السلام ضررش را از من برداشتند و بدنم با آن گرم می شد، اما اصل كار اشتباه بود. »

یكی از دوستان صمیمی و ارادتمندان قدیمی آقا می گفت: یك بار كه ایشان خدمت حضرت رضا علیه السلام مشرف می شوند، عرض می كنند:

« ما درباره سیگار نگران هستیم یا این سیگار را از ما بگیرید، یا ضررهایش را بردارید. »

مدتی نگذشت كه مكرر می فرمودند:

« سیگار برای ما ضرر ندارد، ضررش را از ما برداشتند! »

تا این كه در سال 1370 كه بیماری آقا شدت یافت به دستور رهبر انقلاب ، در یكی از بیمارستانهای تهران، بستری شدند. هنگامی كه از ریه آقا عكس برداری شد مجاری تنفسی سالم، طبیعی و بدون هیچ عارضه ای مشاهده گردید!

 

سفارش حضرت رضا علیه السلام

یكی از ارادتمندان ایشان می گوید:

« روزی به این فكر افتادم كه به «آقای امجد» ( یكی از علمای برجسته حاضر) بگویم كه به آقا سفارش كند كمی بیش تر ما را مورد عنایت (معنوی) قرار دهد.

تا این كه یك روز، نزدیك غروب، دیدم آقا از در خانه ما به طرف علی بن جعفر(ع) قدم زنان می روند. طرف جنوبی علی بن جعفر(ع)، پشت باغ بهشت، زمین خالی بود كه آقا به آن جا می رفتند. مقداری چای داخل فلاسك ریختم و استكان و مقداری نبات برداشتم و پشت سر آقا حركت كردم، تا رسیدیم به جوی آبی كه آن جا بود. كنار جوی آب، گیاه هم بود.

آقا لب جوی رو به شرق نشستند و من هم به احترام ایشان، مقابل ایشان نشستم. ایشان فرمود:

« بیا این جا بنشین، پشت به حضرت رضا علیه السلام نكن!»

من هم زود بلند شدم و آن طرف نشستم و چای برای ایشان ریختم و ایشان در حال فكر بود. ایشان غالباً در حال تفكر بود. ناگهان رو به من كرده و فرمود:

« فلانی سفارش زید و عمرو، برای ما فایده ای ندارد، شما باید كاری كنی كه حضرت رضا علیه السلام سفارشت را بكند و من راه سفارش حضرت رضا علیه السلام را به تو می گویم. و آن هم اولش این است كه دست از زرنگی برداری. اگر دست از زرنگ بازی برداشتی، حضرت رضا علیه السلام می گوید: شیخ را داشته باش؛ و اگر رفتی دنبال زرنگی، كه رفتی.»

این در حالی بود كه هنوز من به آقای امجد چیزی نگفته بودم، فقط در نظرم بود كه بگویم. البته دو سه روزی دنبال ایشان بودم، كه در همین خلال آقا فرمود: سفارش زید و عمرو برای ما فایده ای ندارد.

 

عنایات حضرت رضا علیه السلام

طلبه ای نقل می كند:

یك بار، شب عید غدیر در خدمتشان بودیم. طلبه های زیادی حاضر بودند. یكی گفت: فردا به حساب عید غدیر می آییم این جا و كباب می خوریم. یكی دیگر از آقایان كه از سادات بود گفت: خشكه اش را به ما بدهید قبول داریم، و ما می دانستیم ایشان پولی برای این كارها ندارد.

از این جهت دیدم آقا سرخ شد و خیلی ناراحت شد، ولی یك مرتبه دست برد و یك پولی به آن آقا سید محترم داد، تا بین طلاب تقسیم كند و به هر كدام پنجاه تومان بدهد. سید هم گفت: من اول پنجاه تومان خودم را برمیدارم؛ چون می دانم آقا غیر از این، پولی ندارد. اول پول خودش را برداشت، بعد شروع كرد به تقسیم كردن.

جالب این بود كه پول به تمام افراد حاضر رسید و به اندازه حاضرین در آن جا بود. بعداً مسأله را از ایشان پرسیدیم، فرمود:

« گاهی پول هایی مستقیماً از حضرت رضا علیه السلام به دستمان می رسد. »

 

جوابِ سلام امام رضا علیه السلام

روزی در حضور یكی از علمای محترم قم صحبت از مرحوم آیت الله بهاء الدینی (ره) به میان آمد. آن عالم بزرگوار فرمود: سالی مشرف به مشهد شدم. صبح روزی با آقای بهاء الدینی برخورد كردم كه در حال خروج از حرم بود. فرمود:

« دیشب آمده ام و الآن برمی گردم. »

گفتم چرا به این زودی؟ فرمود:

« آمدیم سلامی كردیم، جواب هم دادند، دیگه می رویم. »

 

 

 

عشق به علوم اهل بیت علیهم السلام

آقا می فرمودند:

« سالها قبل ما دیدیم این علوم ما را قانع نمی كند، صِرف این علوم انسان را به جایی نمی رساند و علوم اهل بیت غیر از اینها است. لذا مسیر را عوض كردیم. البته از ابتدا به علوم اهل بیت علیهم السلام نظر داشتم با این كه مرتبه این علوم را می شناختم.

ولی همه علوم تحت الشعاع علوم اهل بیت علیهم السلام بود. یعنی علما را هم تحت الشعاع می دانستم. نظر ائمه علیهم السلام را فوق نظر محققین می دیدم. لذا قبل از بلوغ هم توجه كاملی به حرفهای ائمه داشتم، منتها بروز نمی دادم؛ یعنی از جهت علمیت، نه از جهات آخر(دیگر). چون می دیدم بیانات ائمه خیلی قانع كننده است و از بیانات دیگران ما هیچ قانع نمی شویم.

در بین ائمه هم خیلی مولای متقیان مورد توجه من بود.

ایشان برایم خیلی جالب بود و به ایشان خیلی توجه داشتم. بعضی از خطبه های نهج البلاغه را بیش از هفتاد سال پیش ترجمه و تفسیر كرده ام. اگر باشد پیش آقای ... است.[شرح] مقداری از خطبه مالك را نوشته ام. [شرح] خطبه همام و خطبه اول كه با اول الدین شروع می شود را نوشته بودم و در اینكه صفات باری عین ذات اوست خیلی تأمل كردم تا مطلب برایم حل شد و نوشتم. بیانات ائمه را دقیق تر از بیانات دیگران حس می كردم. »

آیت الله بهاء الدینی بارها می فرمود:

« آخر این چه علمی است كه هر چه جلو انسان بگذارند او نفهمد چیست و بخورد؟

غذای حلال و حرام را تشخیص ندهد، نجس و پاك آن را نفهمد. علم باید نورانیت بیاورد. اینها كه همه ظلمت و تاریكی است...

آخر ما دیدیم این علوم ما را قانع نمی كند، و ما نمی توانیم به آن دلخوش باشیم، براهین و استدلال ما را آرام نكرد، آنچه باعث آرامش دل شد، اخلاص در عمل كه راههای كشف و شهود را به روی انسان باز می كند، جرت ینابیع الحكمه { اشاره به حدیثی است } را دست كم نگیرید، و آنچه از این راه به انسان می رسد غیر از آنیست كه از راه علوم عاید انسان می گردد. » [i] - [ii]

 

 

 



[i] - كتاب نردبان آسمان

[ii] -  www.tebyan.net

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است